eitaa logo
معین 🇵🇸
699 دنبال‌کننده
321 عکس
56 ویدیو
21 فایل
﷽ ✍️ گاهی دل دست به قلم می‌شود و بـه روے کاغذ خوش‌رقصے می‌کند : #معین _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم . . . https://daigo.ir/secret/SeyedMoein حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha «صرفا جهت آرشیوِ سیاهی‌های کاغذ...»
مشاهده در ایتا
دانلود
هـمـه هستند و تـو نـه، چـه غریبم مـن . . . دیـدن دنـیـا و ندیدن تـو، چـه کورم مـن . . . صحبت بـا این و آن بدون تـو، چـه لالم مـن . . . شنیدن صدای غـیـر از تـو، نمی‌دانم چـرا گـوش دارم مـن . . . غـربـت مـن را فقط تـو میفهمی، چـرا کـه بیشتر از عـاشـق، معشوقم مـن . . . «معشوق» ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
منـم آن والـِه اقـلـام گَـه و بـی‌گـاه معین چـون کلامـی کـه ز دل پرکشد آخـر بـه دل آید چو منـیـر عاشقان را کـه بـشـد راه پریدن همـوار چـه نیازی بـه تخلص چـو رَوَد سـرو تنـاور آزاد تـا بـدی دست بـه دامان خلـایق کـه چه آید بـه نظر دست تـو بسته در ایـن دایـره گردون فـلـک . . . ✍️ ❤️ 🌿
او ز ما فـارغ و مـا طـالب او در همه حـال . . ‌.
هزار طـائفه آمد، هزار مکتـبــــــ رفـت و مـانـد شیعه کـه قـال الـامام صـادق داشت . . . شهادت آقا جانمون تسلیت🖤
بـی‌تـو سرگردان و حیرانم، غافله گـم کرده‌ای در بیـابـانـم؛ بـی‌تـو مریض و غـافـل از طبـیـبـانـم . . . بدون تـو، زنـدگـی زنده‌گـانـی نیست، زمستان را بهـاری نیست؛ بـه جنت می‌روم یـا کـه جهنم ؟ می‌دانم بـدون تـو امیدی نیست . . . «مهجور» ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
تنفس کـه فقط برای تـن نیست؛ نفسم تـنـگ است، بـی‌تـو دَمی بـرای روحم نیست . . . •••
خـسـتـه از ایـن و آن و دنیای بدون تـوام ؛ دنیـای بدون خورشید، سـرد است ، از زمستـان خسته و دل‌تنگِ بـهـارم ؛ بیا ای گـل نـرگـس ، بیا کـه دل‌تنگ وص‍ـالـم . . . •••
دل‌خـوشـم؛ در محضر دنیـای خویشم، معشوقم مـن ! معشـوقـم و در فـکـر خورشید چشمانت؛ تـو نگـاهـم می‌کنی، در جنونم مـن ! مـجنـونـم و مجنـونِ مجـنـونـم . . . جنونِ مجنون ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
حـال و روزم زبـان بـاز کرده و پرحرف‌تر از همیشه همه چیز را بیان می‌کند ؛ نمی‌دانم چگونـه شنیده می‌شود، امـا صدای گـوش خراش فریاد از تـرس است، سکوتش از سردرگمی و نفس نفس هـایـش از خستگی ؛ ایـن صدای کسی است کـه تـو را گـم کرده . . . بیا مـرا در بغل بگیر، بیا تـا سـر به سینه تـو بگذارم و همچون طفلی در آغوش مـادر بلند بلند گـریـه کنم. بلـنـد بلـنـد گریه کـنم و بـ‌ریـ‌ده بـ‌ریـ‌ده و هـق‌هـق کنان از فراق بگویم ؛ مـن از فراق می‌گویم و تـو دست نوازش بـر سرم می‌کشی و مـن آرام آرام، آرام می‌شوم . . . نفسی عمیق مـی‌کشـم، چشمانم را می‌بندم و سکوت می‌کنـم . . . همین حالـا نیز چشمانـم را بسته‌ام، تخـیـ‍ل می‌کنـم آغـوش گرمت را ؛ چـه شیرین است . . . «تخیل» ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
روز تـولـدت بـه غـلـط روز دخـتـر است در اصـل روز آمـدنـت روز خـواهـر است . . . •••
آقـا جـان ! از مـن مـرا بگیر و خودت را بـه مـن بـده ‌. . . •••