eitaa logo
معین 🇵🇸🖤
685 دنبال‌کننده
321 عکس
56 ویدیو
21 فایل
﷽ ✍️ گاهی دل دست به قلم می‌شود و بـه روے کاغذ خوش‌رقصے می‌کند : #معین _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم . . . https://daigo.ir/secret/SeyedMoein حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha «صرفا جهت آرشیوِ سیاهی‌های کاغذ...»
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
••🌿 🔸با همون لباس عروس از مرکب پیاده شد و چند قدمیِ خونه امیرالمؤمنین ایستاد؛ هر کاری کردن حاضر نشد بره داخل خونه. گفتن خانوم چیزی شده؟ چرا نمیاید داخل؟ ایشون فرمودن: تا زینب، دختر بزرگ فاطمه بهم اجازه نده وارد خونه نمی‌شم! حضرت زینب جلو اومدن و با عشق عروس رو به خونه بردن. 🔹وارد خونه که شد، بچه‌های حضرت فاطمه رو در آغوش گرفت و با گریه گفت: فکر نکنید من اومدم جای مادرتون رو بگیرم ها! من کنیز شمام! من خدمتگزار شمام! هر امری داشتین فقط به خودم بگین سراپا در خدمتتون هستم. 🔸اسم واقعی ایشون فاطمه بود؛ مدتی که از ازدواجشون گذشت، از امیرالمؤمنین خواستن که دیگه تو خونه ایشون رو فاطمه صدا نکنن؛ چون بچه‌ها یاد مادرشون میفتن و اذیت میشن؛ از اون روز فاطمه کلابیه شد ام‌البنین! 🔹بعد از کربلا، یه پیک اومد پیش حضرت ام‌البنین؛ خانوم، از پیک پرسیدن بگو ببینم از کربلا چه خبر؟ پیک گفت: خانوم! پسرهاتون همه شهید شدن. حضرت ام‌البنین فرمودن: حسین چی؟ حسین حالش خوبه؟ همه‌شون فدای سر حسین! پیک به گریه افتاد؛ گفت حسین هم شهید شده... 🔸بعضی نقل‌ها میگن بانو ام‌البنین، تا اواخر عمرشون به قدری برای اباعبدالله گریه کرده بودن، که بینایی خودشون رو از دست دادن! 🔹ایشون هرروز دست نوه‌شون عبیدالله، پسر حضرت عباس رو می‌گرفتن و به بقیع می‌رفتن؛ اونجا به قدری جانسوز روضه می‌خوندن و گریه می‌کردن، که مروان حکم خبیث هم با صدای ایشون به گریه می‌افتاد!... _______________ 🆔 @shagerde_ostad