eitaa logo
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
727 دنبال‌کننده
373 عکس
65 ویدیو
22 فایل
﷽ طلبه‌‌ای 👳🏻‍♂️ از سلالهٔ مادر 🌱 متعهد 💍 اهل قلم ✍️ از تبار امام رئوف 💛 _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم .. 🤠 شناس : @Pole_Moallagh 👤 ناشناس : https://daigo.ir/secret/SeyedMoein 💬 حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha
مشاهده در ایتا
دانلود
3-Zamine - Hajmahdirasuli - Arbaeen.mp3
4.43M
شـکـر خـدا تو جـمـع زائران توئیم . . . 🎙️ | حاج مهدی رسولے 🏴
در سفر عـشـق ، نـه تضمینی بر رفتن هست و نـه منطقے براے یـأس . . . ••• 🏴
سلام خدمت همه دل‌تنگ‌های کربلا 💔 و همینطور کربلایی‌های جمع ✨ به امید خدا می‌خوایم بچه‌هایی که تو مشایه زحمت می‌کشن رو یه کوچولو خوشحال کنیم ؛ نزدیک مدرسه‌هاست و می‌خوایم لوازم تحریر بخریم و بهشون هدیه بدیم💫🎁💥 نمی‌دونم چطوری براتون جبران می‌کنه ، اما من خودم تک‌تک قدم‌هام رو باهاتون شریک میشم . . . 💳 : (دم همه‌تون گرم ، خدا خیرتون بده ، بسه دیگه ♥️) ان‌شاءالله من به حد وسعم تهیه می‌کنم ، اما کمک‌های شما کیفیت و کمیت رو میبره بالا ! 🚨 چند ساعت بیشتر وقت نداریم هااا (فردا عصر حرکت کردیم . . .) ادمین‌های بزرگوار اگر دوست داشتین ، خوشحال میشم کنید.
هنگامهٔ بستن کـولـه‌بار سـفـر عـشـق ، بین پـیرهن‌ها ، بین چـفـیه‌ها ، بـیـن کـفـش‌ها ، دعوا می‌شود ؛ اگر خـوب گوش کنے ، "مرا بـا خودت بـبـر" تمناے آن‌هاست . . . 🏴
JaMandeganArbaein.mp3
23.96M
مـن اون خستگےِ تـو راهو می‌خوام . . . 🎙️ | حاج میثم مطیعے 🏴
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
سلام خدمت همه دل‌تنگ‌های کربلا 💔 و همینطور کربلایی‌های جمع ✨ به امید خدا می‌خوایم بچه‌هایی که تو مش
بـا کمک‌های شما ، رفتیم چند کیلو اتود هویجے🥕 خـریـدیـم . . . هـم دخترونه پسرونه نداره 🧕👦 هم به درد درس و مـشـق‌شون می‌خوره 🤓 هم خوشگل مشگل و ترگل مرگله . . .✨ خدا ازتون قبول کـنـه🌱
رفقا تو راهیم . . . 🛣️ حلال کنید ؛ ✨ این روزا هم دیگه فعالیت‌هامون حساب کتاب درست درمون نداره ؛ نائب‌الزیارة همه‌تون هستم ان‌شاءالله 🌿 عکس و فیلم هم در حد امکان می‌فرستم براتون 🖼️📸
📍عراق
📍 سـامـرا
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
📍 سـامـرا
السلام علیٰ أئمة الهدیٰ . . .
📍 کـاظـمـین
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
📍 کـاظـمـین
ٱلسلـامُ عـلـیٰ جَدِّي یـٰا مـوسـےبـن‌جـعـفـر و یـٰا إبـنُ الـرضـا یـٰا جـوادالأئـمـة عَلَيهما ٱلسلـام
📍نـجـف أشـرف
هدایت شده از کلبه‌ی‌ترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
در محضر سیدمعین ..
بـهـتـریـن و دوسـت‌داشـتـنـی‌تـریـن و وفـادارتـریـن مـمـبـرهاے دنیایید . . .❤️‍🔥 این همه روز فعالیت کمـ و تقریباً صفر مـن رو تحمل می‌کنید و جایی نمی‌رید ؛ شاید خودتون ندونید ، امـا وقتی با بقیه ادمـیـن‌هـا صـحـبـت مـی‌کـنـیـم ، مـن از خوبےهای شما نمیگم که دل‌شون نسوزه و چـش نخورین . . . هـمـیـشه بـا فعالیت کم ما ساختین و کـنـارمـون بودین ؛ شاید هیچوقت «دلیلش» رو بهم نگفتید اما سـعـے می‌کنم قدرتون رو بدونم ✨ نـجـف أشـرف ، قـ‌دمـ‌‌ قـ‌دمـ‌ های مسیر تا آقـای اباعبدالله ، و ان‌شاءالله کربلـا ، نائب‌الزیارة و دعـاگوے یک‌یک‌تون هستم🍃 دمتون خیلی گرم ، خیلی دعـام کنید... 🙏🏻
یـٰا عـلے گـفـتـیـم و عـشـق آغـاز شد 💛 نـائـب‌الـزیـارة و دعـاگـوی هـمـه مـحـبـیـن امیرالمؤمنین ✨ بـه امـیـد روزی کـه از شیـعـیـان باشیم . . .
شـال روے شـانـه‌ام گـواه است ، هـمـه مـرا بـه إبن‌الحیدر شناخته‌اند ؛ بـے آنکه بگویم ، سربـازِ آن امـامِ غریب خوانده می‌شوم ؛ و در این شهر و آن شهر عزیز می‌شویم بـه خاطر همسایگی با شـاه خـراسـان . . . أنـٰا تراب ، یـٰا أبـوتـراب ! مـن کـه از خودم چـیزے ندارم ، هـمـه جا به نـام شماام ، فـرزنـد نـاخـلـفـم ، لـکـهٔ نـنـگـم ، وصـلـهٔ نـاجـورم . . ‌. پـسـر هـرچقدر هم کـه بد باشد ، بـه نام پـدر می‌نویسندش ؛ پدرجـانم ! دستی بـه سـر و رویـم بـکـش ، نمی‌خواهم آبروبَر بـاشم ، نمی‌خواهم فـقـط یدك‌کشِ بـارِ سـنـگیـنِ نـام شیعه باشم ، نمی‌خواهم اسـمـم طلبه باشد ، رسمم نه ؛ نمی‌خواهم جَـدّمــ تـو باشے ، راهم نه ؛ نمی‌خواهم رضا همسایه‌ام باشد ، امامم نه ؛ خلـاصـه بگویم ، نمی‌خواهم این باشم ؛ مُـعـیـنـت را ، مُـعـیـنـت کـن ! « وصلهٔ ناجور » 📍نـجـف أشرف ، خـانـهٔ پدرے ، ۱۲ شهریور ۱۴۰۲
📍طـریـق الـعـلـمـاء
4_5834724629372996858.mp3
22.2M
مـا رفتیم ، بـه نـیـابـت از تموم رفـقـا . . . ! 🎙️ | کربلـایے حسین طاهری
📍مـشـایـة
📍کـربـلـای مُـعـَلّـےٰ
📍کـربـلـای مُـعـَلّـےٰ ، مـوکـب مـحـبّـان عـلےبـن‌ابےطـالـب سخنرانی : حـاج عـلـےاکـبـری مـادحین : حـاج محمدرضا طاهری حـاج امـیـر کرمانشاهے کربلـایے حسین طاهری
مـن فـقـط همنقدر می‌دونم کـه تنها چیزی که مانع کربلا اومدن نمیشه ؛ گناه‌های گذشته است ، کـه ازشون احـسـاس شـرمـ می‌کنی . . .
شـب جـمـعـه ، بـیـن‌الـحـرمـیـن ؛ شـایـد بـی‌دلـیـل نیست ؛ شـایـد بی‌دلـیـل نیست ، دست بـه کـمـر آمده‌ام . . . سـیـنـه‌امـ درد می‌کند ، نـفـس کشیدن سـخـت است ، مـا پـسـرهـا ، مـادرے هستیم . . .
شـنـیده‌ام ، آن لـحـظـه‌هاے آخـر ، می‌خواستی بـه احترام امامت ، بـإیستے بـه روی پـایت ، نشد ! خـوب می‌دانے زمین‌گیر شدن چـه حـالے دارد . . . زمین‌گیرمـ و نـاتـوان ، بےدست کربلـا ، دسـت مـرا بگیر . . . از چـشـم‌هایت هم شـنـیده‌ام ؛ آن‌ها چـشـم‌هایت را . . . همان لحظه‌هاے آخـر کـه امامت بـود و خوب نمی‌دیدی‌اش ، چـه حسے داشت ؟! یـک عُــمــر است ، چـشـمـانـم ، سـرگـردان و حیرانند . . . چــیزی نمی‌بینم . . . کورِ کـورم . . . بـه چـشـمـانـت قـسـم ، چشمانم را شـفـا بده . . . « بودے ، هستم . . . » کربلـا ، روبه‌روی مَـشـکِ سقا ، ۱۸ شهریور ۱۴۰۲