eitaa logo
معین 🇵🇸
673 دنبال‌کننده
322 عکس
56 ویدیو
21 فایل
﷽ ✍️ گاهی دل دست به قلم می‌شود و بـه روے کاغذ خوش‌رقصے می‌کند : #معین _ معین ؟! : یارے کنندهــ. •| امید است معینِ معینِ جهانیان باشیم . . . https://daigo.ir/secret/SeyedMoein حرفامون : @Mosahebat_Shagerdha «صرفا جهت آرشیوِ سیاهی‌های کاغذ...»
مشاهده در ایتا
دانلود
📪 پیام جدید 💬https://eitaa.com/Moein_Ch/2873 آهان.. خب یکم بیشتر توضیح میدی لطفا ___ شنیدید میگن اول ازدواج بعدا عشق ؟! تک‌تک اینایی که انتخاب درستی داشتن هم به این موضوع اقرار می‌کنن که هرچی از ازدواج می‌گذره بیشتر عاشق همسرشون میشن چرا ؟! چون حقیقت اینه که عشق از شناخت می‌گذره باید درست شناخت تا اصلا عشق ممکن باشه درغیر این صورت توهمه ، هوسه پسره عاشق شده میگی عاشق چی شدی ؟! میگه هیچی طرف چادریه ، مذهبیه :-/ دختره عاشق شده ، چرا ؟!, هیچی طرف بچه هیئتی و شهدایی •_• یا حتی با شناخت اخلاقیات و این حرفا هم نمیشه بهش گفت عشق ، صرفا یه جور احساساتی شدنه که به نفع هرکسیه که باهاش مبارزه کنه
📪 پیام جدید 💬سید واقعا گل گفتی، من خودم چند ماهی بود یه حسی ب یه نفر داشتم ،چرا؟ چون هیئتیه و مذهبی ... بعدها شنیدم آقا تو هیئت به دخترای مردم پیشنهاد ازدواج میده، اخلاق نداره.. کلا تصوراتمو بهم زد.. عشق روزها، ماه ها، سالها، طول میکشه تشکیل شه .. نه اینکه بگی یارو هیئتیه عالیه من میخوامش .. من خودم تجربه کردم که بعضیا که نشون میدن آدم خوبی هستن‌ در باطن نیستن ___ شاهد از غیب رسید !
🔴 رسمی و فوری : «شاگرد استاد🌿» برگشت . . .❗
_ اعـتـراف می‌کـنـم از دلِ سـنـگِ خـودم ، توقع نداشتم به این زودی تنگ بشه . . . 💔
هنگامی کـه بـه دویدن بـه سوے تـو فکر می‌کنم ، جـز تو را نمی‌بینم ، خستگے معنایے ندارد و آرامش فقط در آغـوش تو یافت می‌شود . . . امّا وقتی پردهٔ خیال کنار می‌رود ، با «من» روبه‌رو می‌شوم ؛ دست و پاے زنجیر شدهٔ دلـم را می‌بینم ، چشمانم کـه هـمـه چیز را می‌بیند الّا تو ، گویے خستگیِ من تنها برای تو معنا می‌گیرد ! و آغـوش تو تـنـهـا تخیّلے شیرین و تمنّایے بـر لـب شده است . . . فلك ، نـالـان از ادعای مـن و مـن ، مفتون از ادعای خویش ! از بلندپروازی عـقـاب دم می‌زنم ، اما بـه اندازهٔ جوجه مرغی پَر نمی‌زنم . . . مثل طـاووس ، زیبایے پر و بال زمین‌گیرم کرده ، بـه جاے پرواز ، نگاه می‌کنم . . . در تئاتر رؤیاها فقط نقشِ «معین» را بازی می‌کنم ؛ فریفتهٔ نقابے شده‌ام که دیگران بر مـن نهاده‌اند ، در نـقـش خود فرو رفته‌ام ، دروغِ خود را باور کرده‌ام ، پاے راه رفتن ندارم و توهم پرواز زده‌ام . . . اما باز چشمانم را می‌بندم ، بـه روے پردهٔ خیال هـمـه چیز زیباتر است ، آنجا ، هـمـه چیز تویے . . . _ تـخیّـل مےکنمـ آغـوش گـرمـت را چـه شـیـریـن است . . . « پردهٔ خیال » نوشته‌ای که تقریباً فقط خودم می‌فهممش . . . ۲۴ شهریور ۱۴۰۲
رفقا ! چند تا مریض بدحال داریم ، هم مادربزرگ بنده و هم مادربزرگ رفیق عزیزم ابووصال توی بیمارستان بستری هستن و حال خوبی ندارن . . . یکی دیگه از رفقای عزیزم هم خودش بیمارستان بستریه ؛ خیلی‌ها هم مخصوص التماس دعا داشتن لطف کنید ضمن حمد شفا ، از دعای ویژه و مخصوص فراموش نکنید خدا خیرتون بده
بسم الله الرحمن الرحیم سلـامــ بـر درخشنده‌ترین خـورشـیـد ؛ در سرمـاے جان‌سوز ایـن دنیاے یخبندان، آغـوش شـمـا خـانـه‌ای گـرم و نـگـاهـتـان سـایـه‌ای پرنور است. آتـش حبّ شـمـا دلـم را گـرم و عشق شما سـرمـایـه‌ای است کـه بی‌نیازم مـی‌کـنـد. دستان خالی‌ام را بـا چنگ زدن بر نخ چادر مـادرتـان پـر کرده‌ام. مِنّتی که بر من ‌نهادید آنقدر سنگین است کـه همیشه سـربـه‌زیـرِ درگـاهـتـان هستم. بـه نـام شـیـعـه مفتخر و از مـرام شـیـعـه شـرمـنـده‌ام؛ امروز آمده‌ام بیش از پیش خودم را به شما بسپارم؛ دلم را، جانم را، روحم را وقف سرداریِ عزیزِ مادرتان کنم و ایـن جـز بـه عنایت شـمـا ممکن نیست. همه چیزم را از شما دارم و می‌خواهم به شما برگردم؛ بپذیرید این فرزند ناخلف را... «بازگشت» ولادت مادرم زهرا سلام‌الله‌علیها ۲۳ دی ۱۴۰۱
همیشه از خوندن و شنیدن نظرات بقیه درمورد نـوشـتـه‌هـام خـوشـحـال مـیـشـم ؛ درجـریانید دیـگـه ؟! https://daigo.ir/pm/SeyedMoein
از تک‌تک بزرگوارانے کـه لـطـف کردن و بـا بی‌تفاوت نبودن و فعال بودن‌شون به ما انرژی دادن و محبت کردن جداً ممنونم ✨ ( از اون دسته از بزرگوارنے هـم کـه متن‌ها رو بی‌ریا و بدون اینکه بنده متوجه بشم ، به چشم و گوش بقیه می‌رسونند خیلی ویژه‌تر ممنون و متشکرم . . . ، خوشحالم می‌کنید )