بـرای تـو امّـا ، بےشـیـلـهپـیـلـهتـر مینویسم . . .
سـلـام آقـاے مـن !
ایـن روزهـا در خـودم دقیقتر شـدهام ؛
بـعـیـد میدانـم آن چـیزی بـوده بـاشـم کــه باید . . .
امّـا !
امـیـد دارم بـه سـمـت بـایـدهـا قـدم بـگـذارم و ایـن را از تـو میخـواهـم . . .
میدانـم میشـود و بـه مـن خـواهے داد ؛
« بـا مـن مـثـل کسے بـاش کــه تـو را اجابت کـرده و بـه رسـم عـشـاق تـنـفـس کـرده . . . »
مـن ،
نـقـطـه تـاریکے هـسـتـم ،
کــــه دسـت بـــه دامـان خـورشـیـد شـده . . .
خـورشـیـدِ مـن !
در آغـوشـم بـگـیـر . . .
✍️ #معین
📜 #نامههای_خوانده_شده
رگـــِخـوابِ قـلـم بـه دسـتـان تـو بـود ، ۲۰ آبـان
📪 پیام جدید
💬https://eitaa.com/Moein_Ch/3580
حرفهای دل من در رقص قلم شما
شاید حرفهای دل همه ی ما ...
___
#سیدمعین
شـایـد قـلـم بـه آواز دلِ مـن نـه ؛
بـه هـمـخـوانےِ دلهـا میرقـصـد . . .
« راه میرفـت و چـشـم میچـرخـانـیـد ؛
هـرجـا بےکسی را میدیـد ،
غـریبے را میدیـد ،
فـقـیـر و مـسـتـمـنـدے ،
تـنـهـا و دردمـنـدے را میدیـد ،
بــه او مـحـبـت میکـرد ، نـوازشش میکـرد
و بـه خـانـهٔ خـودش میبـرد . . . » *
مـولـاے مـن !
اے تـخـیّـلِ آغـوشِ تـو مـونـس و غـمخـوارِ مـن !
چـه کسے جـز تـو دارم ؟ !
درد غـربـت ، درمـان تـنـهـایے شـده ؛
دسـت را کـاسـهٔ گـدایے کـردهام و سـربـهزیـر انداختهام . . .
سـربـهزیـر انـداخـتـه و چـشـم بـسـتـهام و ثـانـیـهثـانـیـه در #انتظار گـرمـاے دسـتـان تـوام ؛
شـایـد گـوشـهٔ خـیـمـهات جـایے بـاشـد بـرای بےچـارهای . . .
میدانـم !
دسـتِ خـورشـید را ابـرِ گـنـاه تـنـگ کـرده ؛
آنـقـدر بـایـد بـبـارم ، تـا آسـمـان روشـن شـود . . .
✍️ #معین
📜 #نامههای_خوانده_شده
دلے کـه خـواسـت فـقـیـرِ کـوچـههای مدینه باشد ؛ ۲۲ آبانماه
__________________________________________
* تـوصـیـف پدرانههای علےبـنالحسین ،
امام سجاد علیهالسلام
مـامـانجـانـم سـلـام !
چـه شـبهـایے چـشـمـان مـنـتـظـرت را از خـواب انـداخـتـم ،
تـا نمیآمـدم خـانـه ، خـیـالـت راحـت نمیشـد ؛
شـایـد دیـر میآمـدم ، امّـا مـن بـه شـوق
دسـتـپـخـت مـادرانـهات لـحـظـهشـمـاری میکـردم . . .
هـمـان چـنـد سـاعـتِ آخـر شـب کــه
مینـشـسـتـی کـنـارم ، خـسـتـگے تـمـام روز را
از بـدنـم دَر میکـرد ؛
غـذاے گـرمـت بـود کـه بـه دسـتـانـم تـوانِ
خـدمـت داد و دعـای تـو بـود کـه راه را
نـشـانـم داد . . .
چـقـدر دوسـت داشـتے مـرا در لـبـاس
دامـادی بـبـیـنے امّـا نـشـد ؛
چـه زیـبـا نـشـد مـادر !
مـرا در لـبـاسِ سـفـیـد خـوشبـخـتے دیـدی . . .
مـرا روسـفـیـد دیـدی . . .
سـاعـات کـمے از روز کـنـارت بـودم ؛
امّـا
« یـک سـالے میشـود هـر لـحـظـه بـا توام . . . »
شـبهـا کـه بـا هـقهـق و بـریـدهبـریـده
بـا مـن حـرف میزنـی ؛
نـشـسـتـهام ، گـوش میکـنـم ، گـریـه میکـنم ،
و جـواب میدهـم . . .
پـیـراهـنـم را کـه در آغـوش میکـشے ،
در آغـوشـت میکـشـم . . .
سـر مـزارم کـه بیتـاب میشـوی ،
آرامـت میکـنـم ؛
آن لـحـظـهای کــه یـادم میکـنی ،
کـنـارت نـشـسـتـهام . . .
سـخـت اسـت ؟ !
میدانـم . . .
داغِ عـلےاکـبـر ، کـمـرِ اربـاب را هـم شـکـسـت ؛
و دردِ فـراق چـشـمـانِ یـعـقـوب را گـرفـت !
امّـا مـادرجـان ! مـنے کــه شـــکـــم گــرســنــهٔ
یـتـیـمـان شـهـر را تـاب نمیآوردم ، چـطــور
فـقـر ایـتـام امـام زمـانم را میدیدم و کاری
نـمیکـردم ؟ !
«خون» رسول و حسن بود ، «خون» من و
دانـیـال بود کـه «آتـش فـتـنـه» را خاموش و
شـهـر را بـیـدار کـرد . . .
مـامـانجـانـم !
فـراق جـانسـوز اسـت ، امّـا وصـال نـزدیـک . . .
چـیـزی تـا صـبـح ظـهـور مـولـایـمـان مـهـدی نمانده ؛
بـه زودی برخـواهـیـم گـشـت . . .
✍️ #معین
بـعـد از چـنـد روز تـمـنّـا و تـوسـل ، قـلـم ،
پـابـهپـای مـن دویـد . . . ۲۵ آبان ۱۴۰۲
سـالـگـرد شـهـادت رفـیـق آسـمانےام ،
#شهید « حـسـیـن زیـنـالزاده »
اصـلـاً و ابـداً تـوقـع نـداشـتـم کـسے بـدونـه
و یـادش بـاشـه کـه امـروز کـانـالمـون یـک
سـالـه مـیـشـه 🎂
مـمـنـون از لـطـف تـکتـکتـون . . . ✨
هدایت شده از 🇱🇧🇵🇸مصاحبت شاگردها
📪 پیام جدید
💬سلام
خیلی دوست دارم بدونم یک سال پیش چنین روزی به چه نیتی فعالیت در کانال معین رو شروع کردین؟
یک سالگی کانالتون هم مبارک ...
___
#سیدمعین
سلام و نور ✨
حقیقتش اون زمانے که کانال رو تأسیس
کردم ، هدفم کاملاً شخصی بود و به
ذهنم خطور نمیکرد حتی یک نفر توش عضو
بشه ؛ فقط میخواستم متنهام رو یه جا
ذخیره کنم که اگه کاغذش گم شد ، خودش
گم نشه .
تا اینکه . . .
یه نفر عضوش شد !!!
و من خیلی تعجب کردم و این به ذهنم اومد
که از اهل قلم دعوت کنم که تشریف بیارن
تو کانال . . .
دیگه این شروعِ فازِ جدید معین بود که به
خیلی از ادمینهای کانالا و اهل قلم و دوست
و آشنا دعوت کردم که تشریف بیارن تو
کانال ؛ خیلیا اومدن و خیلیا هم رفتن ؛
نمیدونم چند تا از اون عزیزان قدیمی موندن
اما بودن تکتکتون ارزشمنده ✨
دست دوست و رفیقاتون که از دلنوشته
و قلم لذت میبرن بگیرید و بیارید که
خوشحال میشیم . . .
قبلا هم تقریباً اینجا توضیح دادم :
https://eitaa.com/Moein_Ch/2
ممنون از لطف و محبتتون 🍃