ان‌شاءالله فردا ..

خونهٔ پدریِ من کاظمینه ..

موسوی‌ام دیگه ، معین‌بن‌موسی ..

اینجا حال و هواش برام فرق می‌کنه ..

متأسفانه گذری اومدیم ، حالا باید تا دقایقی دیگه برگردیم

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Moein_Ch/7770 خوش به حالتون سید بزرگوار 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺 برا ما هم که بیگانه ایم رو زمین اضافی هستم هم دعا کنید هیچکی ما رو گردن نمیگیره 😭😭😭😭😭 این رو با کلی بغض و گریه نوشتم ___

گاهی هم همه شما رو گردن می‌گیرن .. غیر اینه که نجف خونهٔ پدری همهٔ ماست ؟!

گاهی کـار کـه بیخ پیدا می‌کند ، شاید با خجالت ، اما می‌نشینی روبه‌روی پدر ، سر به زیر می‌اندازی و نرم‌نرمك حرفِ دل آغاز می‌کنی . . . انگار کـه پشتت به کوه گرم باشد ، آخر داستان همیشه معلوم است ؛ دستی بـه شانه‌ات می‌کشد و غمــ از دلت می‌رهاند . نه اینکه فقط با حرف‌هایش آرامت کند ، هرچقدر همــ که بزرگ باشد ، حل می‌کند مشکلت را . . . و من ! با خجالت نشستمــ روبه‌رویت ، سر بـه زیر انداختمــ و نرم‌نرمك حرفِ دل گفتمــ... و می‌دانم آخر داستان چـه خواهد شد ! دست به شانـه‌ام می‌کشی و حل می‌کنی مشکلاتمــ را . . . معین‌بن‌موسی ✍️ #معین حال و هوای یک موسوی در کاظمین . . .

این مال عرفهٔ پارساله .. امروز هم یه چیزایی نوشتم خدایا ممنونم بابت نعمت قلم

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Moein_Ch/7776 البته دو سال پیش ___

من هنوز ویندوزم لود نکرده رفتیم هزار و چهارصد و چهار ..