🌼...شهیدے که بین اذان گفتنش پر کشید...🌼
🌹*سردار شهید جلال افشار*🌹
تاریخ تولد: ۶ / ۷ / ۱۳۳۵
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۴ / ۱۳۶۱
محل تولد: اصفهان
محل شهادت: شلمچه
🌹دوست← دست و بالش تنگ بوددارییاش از مال دنیا فقط یک موتور خراب بود🏍️ همیشه دست هایش روغنی بود *سوار موتور میشد و میرفت قبض های حقوق یتیمان را توزیع میکرد* آیتالله بهاءالدینی (ره)، استاد این شهید بزرگوار که خود تندیس عرفان و آیینه بصیرت و سالک واصل است، *او را «ذاکر قریب البکاء» نامید* بعد از این که جلال شهید شد عکسش را محضر آیتالله بهاءالدینی عرضه کردند*بیاختیار اشک از چشمانشان جاری شد*قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در این حین گفتند: *«امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست من هم صاحب این عکس جلال را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.» همرزم← بعد از آن که راهی جبهه جنوب شده بود *او هنگام ظهر برای اذان به بالای تپه ای برای گفتن اذان رفت*که ناگهان صدای گلوله توپ آمد و لحظه ای بعد جلال *در حالی که ترکش پهلوی او را شکافته بودبا زبان روزه زمانی که به ذکر «اشهد ان محمد رسول الله» رسید شهید شدچه سعادتی بالاتر از اینکه سرداری در میدان جنگ *در هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسولالله» برسد شربت شهادت را بنوشد🕊️🕋
🌸*سردار شهید جلال افشار*🌸
🕊🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹🕊
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🥀
#روحانیِ_شهید_سردار_جلال_افشار🌹
🌺یازهرا🌺
@MohammadHossein_MohammadKhani