eitaa logo
رسانه خبری محمدآباد مرکزی(خبرآنلاین‌)
2.6هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
72 فایل
﷽ 📥اولین و بزرگترین رسانه خبری محمدآبادمرکزی، شهرستان آران‌وبیدگل ‌ 📬منتظر سوژه ها،اخبار،انتقادات و پیشنهادات خوب شما هستیم 📲مدیریت|تبلیغات: @a_m_dashtebani ارتباط با ادمین ها: @Mahdi_85_m_a 📲 @M_s_gh315 📲 @Jvad_mohamady 📲
مشاهده در ایتا
دانلود
📌اعتراف میکنم که نوشتن در مورد پرستار و پرستاری، قلمی بسیار قوی می‌خواهد، هر چند که واژه‌های من ضعیفند و ناتوان و در مقام و منزلت و جایگاه #🤍پرستار کم می‌آورند ! به هر حال آنچه‌ وظیفه بوده است که در این روز بزرگ و مقدس بر زبان آلکن و صفحه نمایش دل شکسته ام جاری شود ،وصف ناقابلی است از دنیای بزرگ و با آن دل اقیانوس کرانه ی شما ، دنیایی معجزه‌گر و معجزه آفرین، دنیایی که خیلی از ما در روزگار تنهایی و رنج و بلا و ...، مطمئنا و یقینا گوشه‌ای از آن را لمس کرده و با شما پرستوهای دریایی برخورد داشته ایم اما بی تفاوت هم از کنارتان نگذشته ایم . باید بدانیم که تلاش‌های حاذق‌ترین اطبا و دانشمندان و پزشکان متخصص هم بدون حضور پرستارانی متعهد و دلسوز همچون شما، بی نتیجه خواهد ماند . انگشت سبابه ی همیشه زخمی من هرچند در وصف شما پرستاران هم گلچین نماید بهترین و زیباترین واژه های احساس را باز هم در مقام شامخ شما کم می‌آورم ... امیدوارم خواندن این چند سطر سیاهی حقیر ارزش این حرفه‌ی مسیح گونه را در نگاهتان افزون‌تر کند ... وقتی که به پرستار فکر می‌کنم ، این واژه‌ها برایم یک به یک ردیف و قطار می‌شوند : صبر، تحمل، ایثار، بی‌خوابی‌های شبانه، سختی، مهارت، لبخند، همدلی، امید و گذشت گذشت گذشت … و با خود فکر می‌کنم که چطور این واژه‌های بعضا متضاد در کنار هم به این زیبایی می‌نشینند !؟! و چه کسی جز خود شما می‌داند که پرستاری چیست و پرستار واقعی کیست !؟! « آنگاه که دردمندی سلامت خود را بازیابد آنگاه که دستی به نشان شکر به آسمان بلند شود آنگاه که ملائک تو را در هفت آسمان و زمین می‌ستایند. » آنگاه است که از عشق و مهارت و وقتت لذت میبری چون در کنار هم قرار داده ای، تا هر روز یک معجزه ی عیسی مسیح قدیسان را بنمایش بگذاری !‌ اگر عاطفه‌ی شما پرستار از سرچشمه عاطفه زینبی جاری شود ، اگر جویبار رحمت و ایثار تو پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشد ، پرستاری، بالی میشود برای پرواز در آسمان رضایت خدا و رضایت بنده ی خدا و چون بنده ای راضی می‌شود یعنی خالق بنده راضی می‌شود . پرستار که باشی شاید خیلی‌ها خیلی چیز‌ها را ندانند، اما تو میدانی که باید به لباس سفید مقدست که بوی عشق میدهد ، عشق بورزی و دوستش داشته باشی ... پرستاری هنر نقاشی لبخند ملیحی است بر بوم دردهای لاعلاج دردمندی‌است که بعد از خداوند متعال بتو پناه آورده‌ است ... 🤍پرستار، گرمی دستی است که بر پیشانی تب داری می‌نشیند و امیدی است که از چشمان شفّاف مهربانی در وجود پردرد لانه می‌کند ... 🤍پرستاری یعنی صبر یعنی سکوت یعنی بی خوابی و چه کسی می‌داند که در پشت لبخند‌های گرم خودت : ناگفته‌ها داری ؟!؟ دردها مخفی کرده ای ؟!؟ دل شکسته و زخمی تنهایی داری ؟!؟ وقتی که در بخش و اطاق بیمار و بر بالین بیمار سر میزنی گل واژه‌های مهربانی و ایثار در دستان مهربانت شکفته می‌شوند ، تو تابشی پر فروغ از زیبایی انسانی و نمونه‌ای بی نظیر از ترجمان عشق . حضورت اشارتی ست زینب گونه ، و دردمندانی به ضریح و پنجره ی دستان توی زینب دخیل میبندند بردن نام زیبا و پر افتخارت بر زبان آسان است ولی دانستن آنچه انجام می‌دهی به راستی دشوار ! ما را ببخش اگر عمق ایثارت را هرگز نفهمیدیم … ما را ببخش که دردهای خودت را نادیده گرفتیم ... ما را ببخش که شب بیداری های تورا فراموش کردیم . ما را ببخش که تلاش های بی وقفه ی تورا کمرنگ دیدیم . ما را ببخش دلسوزی های تو ، غصه های تورا کتمان کردیم . یادآور این واقعیت هستی كه ممكن است شر و بدی در دنیای بیرون وجود داشته باشد، اما انسان و انسانیت هنوز زنده است و محبت وجود دارد و بدون در نظر گرفتن خیر و شر کسی آنچه که وظیفه است و حتئ بعضی وقتها من دیده ام فراتر از وظیفه فراتر از لطف محبت میکنی و تنها یک چیز وجود دارد که پزشکان متخصص و مجرب و کارآزموده هرگز در نمودارها و گزارشات روزانه پرستارها از وضعیت عمومی بیمار در بیمارستان دریافت نکرده‌اند … لبخندی که هر روز بی دریغ بر چهره بیماران می‌گذاری ، از تعهد اخلاقی و انسانی تو است و بس ... و سخن آخر امیدواریم که همه ما باید قدردان تلاش‌ها و خدمات این قشر زحمتکش جامعه باشیم . در پایان از خداوند سبحان و رحمان خواهان و خواستار و مسئلت دارم که همیشه بهترین ها از آن شماها باشد ، صحت و سلامت و تندرستی و شادکامی و کامیابی لحظه لحظه زندگی تان باد ... و ختم کلام : فرشتگان در زندگی ما به هر شکلی وارد می‌شوند، اما زیباترین و بهترین آن‌ها شما پرستارانید . پرستار و همه شبانه‌روزتون مبارک ای پرستاران سپیدپوش عشق ارادتمند و دوستدار همیشگی شما : محمدآبادی 💔دیوید اولین و بزرگترین رسـانه خبرے محمدآباد مرکزے را همراهی کنید.🌹👇 ➖➖➖➖➖➖ 🌐 رسانه خبری محمدآباد مرکزی 🆔 @Mohammadabad_online
🖤هفتم اسفندماه در پنجمین سالی که ندارمش🖤 معلم علم و ادب و اخلاق زنده یاد جناب آقای محمدحسین احمدی 📖🖌 درست است که شاید این واژه های تلخم برای بعضیا تکرار مکررات باشند ولی باز میخواهم بسوزمو و بنالمو فریاد بزنم که آری: دلم تنگ است ، آره دلم برای کسی تنگ شده است که هیچ کس جای خالی‌اش را برایم هنوز پر نکرده است ... هیچ کس مرا از هجوم خالی او نرهانده است ... با او خاطراتی دارم که تمام نمیشود بلکه بزودی تمامم میکند آن شاءالله... چقدر دلم برای تو تنگ شده است رفیق... خوشحال بودم و سرمست که من از همون ابتدای زندگی ام رفیق شفیقی را در ابتدای راه یافته بودم که خیلی‌ها از داشتنش محرومند ... و خرسند و مفتخر که تو هم از دیرگاه در پی یافتن قلبی مشتاق و پر از احساس در اشتیاق بودی ... برقرار... و من از هزار آرزوی کودکانه لذت را در با تو بودن جستجو میکردم و بس ... و تو از پشت هزار آینه لبخند نمکین و تبسم همیشگی‌ات مرا میطلبید که در گردش قهوه ای کعبه‌ی چشمان تو طواف کنم و محرم شوم ... ولی من غرق در این دوستی زمان را نمی فهمیدم... اما من از عمق نگاه تو چیزی را میدیدم که عشق دروازه ورود به آیینه های تجلی خورشید بود و تو انعکاس وارونه‌ی این دنیای فانی را در پی خود به این سو و آنسو میکشاندی و من هیچ وقت متوجه این سر و راز تو نمی شدم تو از حصار دانستن‌ها عبور کردی و من همچنان در جهل و لجاجت دست و پا میزنم ... تو از احساس و لذت بلند آسمانی جان گرفتی و من همچنان در پی حسی مطلق خاکی لذت زودگذر غوطه ورم ... تو در عرش با ملائک هم صدا شده ای ولی من هنوز فریاد کودک درونم مرا ببازی فرا میخواند ... روزهایم میگذرد و فرصتهای بی تویی ❤️رفیق متأسفانه به سرعت به وادی فراموشی سپرده میشوند. ولی بعضی وقتها ترس تنهایی مرا بیشتر از قبل فرا می گیرد ... و برجایم بهت زده می ایستم و پس از پنج سال فراق تو ، بر سر مزار و تربت پاکت در پی دیدار آن یگانه دردانه یادگار تو امیر عباس عزیزت در پشت اشکهای فرو خورده ام ،هنوز به جستجوی تو ادامه میدهم تا از او سراغ تورا بگیرم ولی چه فایده که این کاویدن محالی بیش نیست ... تو رهسپار کدام دیاری شدی که دیگر حتئ در خواب هم به چشمان عاصی من نمیآیی! نمیدانستم در این پنج سال تنهایی مرا چه خواهد شد که اینک درد بی تویئ مرا واقعا زجر میدهد. بعد از هجران و فراق تو تنهاتر و آواره‌تر شده ام و از پشت دروازه هزار تردید ذهنم ... اینک سال است که به جستجویت هستم ... در پی حسی که هنوز در ته جام وجودم از بقای کالبد ظاهری تو باقیست ... ولی حیف که تو دیگر برایم یافتنی نیستی و برنمیگردی ... کاش بر می گشتی و برایم دوباره حرف میزدی، هیچ خود میدانی چقدر دل شکسته ام برای ضرب‌آهنگ اون صدای گرمت تنگ شده است ؟!؟ چقدر دلم برای ترنم آن شعرهای زیبایت که همیشه ورد زبانت بود به تنگ آمده است ؟!؟ به کدامین وادی سکوت پناهنده شدی که اینگونه آرامش پیدا کردی و آرمیده ای ؟!؟ تو آرام آرمیده‌ای ولی من همچنان در منظر نگاه همیشه سبز متبسم تو فقط شوک‌زده ایستاده ام ... بعد از تو به هر طرف که نگاه میکنم همه جا باد و بوران است و کولاک و طوفان ... چشمهایم را مضطربانه‌ و ملتمسانه به هرسو میگردانم در جستجوی فقط تو... ولی نا امیدانه هراس تنهایی تمام هستی ام را میلرزاند ... به ناگاه ندایی در درونم مرا بخود می آورد ، چشمهای کم‌سویم را میبندم و آرام میایستم ، به هیچ کس و هیچ چیز جز رفیق تمرکز نمیکنم ... توجه حضورت را به درون قلب شیشه ای تردم معطوف میکنم ... نفسهایم که از شماره افتاد ، حس حضورت مرا در بر میگیرد ، آنگاه به آرامی چشمهایم را باز میکنم ، بار خدایا چه آرامشی !!! دیگر از طوفان و گردباد خبری نیست ... و هیچ کسی هم دیگر دیده نمیشود . یکدنیا عشق است که مرا احاطه کرده ، و حس حضور رفیقی که مرا مشعوف لحظه دیدار نموده است ، " و من اکنون جز زیبایی نمیبینم " تربت خاکت توتیای چشم من : 💔دیوید اولین و بزرگترین رسـانه خبرے محمدآباد مرکزے را همراهی کنید.🌹👇 ➖➖➖➖➖➖ 🌐 رسانه خبری محمدآباد مرکزی 🆔 @Mohammadabad_online