همه میدانند #اسفند که میآید آخرین ماهی است که زمستان بار و بندیلش را جمع میکند و میرود، درخت ها دوباره بیدار میشوند. کاش تو هم دوباره میآمدی باز هم من میتوانستم بیایم به استقبال زیبای قدمهای تو . ولی این داستان چیزی بیشتر از این است که من میبینم. این منم که در خزان جهل و نادانی و سردرگمی اسیرم و تو بهار را چشیده ای و همیشه بهارانی و دیگر دوس نداری که خزان شوی . ولی نمی‌دانی که چقدر دلم تنگ شده است کاش فقط ایکاش یه فرصت کم می آمدی و کمی و فقط کمی کنارهم چای آتشی می‌خوردیم و تو برایم میگفتی. یادت هست چقدر باهم گپ میزدیم؟!؟ چقدر سنگ صبورم بودی؟!؟حالا چهار سال است بعد از رفتن تو چه کسی را میتوانم سنگ صبور خودم کنم که همه چیزش مثل تو باشد ؟!؟ کاش باز هم می آمدی تا آن دورهمی کوچک رفیقانه را برپا کنیم، من به با تو بودن راضی ام، حتی اگر در خواب و رویا باشد! همه میدانند من و یار و دل دیوانه بساطی داشتیم؛ این معقول نبود که سفره ما را بر هم زد آف بر روزگار تلخ جدایی . از که گله کنم؟ اصلا گله هایم را نزد چه کسی ببرم؟ #تو آمدی، رفیق شدی، ماندی، همراه شدی، سنگ صبورم شدی.سالها ماندی کنارم، من مست عطر خوش حضورت که شدم، مرا که دلباخته ی خودت کردی ، مرا که که دیوانه و شیفته و عاشق خودت که نمودی، بعد چی ؟!؟ گذاشتی و رفتی ....!؟! 🙏خدایا مرگ عجیب است، راز آلود است.پر از سری است که تا نچشیم ، نمی‌فهمیم این همه راز و سر آنرا ، ولی آنی که میرود ، دیگر میشود آزاد و فارغ از هر آن که مانده، نمیدانم آن هایی که میروند، آیا میبینند غصه هایی که در نبودنشان بر دل ما مینشیند یا نه ؟!؟ میبینند کسانی که دل به آن ها بسته بودند هنوز بسته اند ؟!؟ و چه اشتباهی که ما همیشه میگوییم آن هایی که میروند اسیر خاکن ،نه ، آنها اسیر خاک نیستن ، این مائیم که اسیر خاک و زمین و خانه و مال و منالیم، آنها پا میگذارند به دنیایی بهتر؛ آنقدر بهتر که می ارزد که همه ی ما اسیران مال و منال دنیا را فراموش میکنند . و ای #تو رفیق شفیقم حسین جان چه سعادتی از این بالاتر که در چنین روزی عروج و پرواز به هفت آسمان را پسندیدی و ما اسیران خاک را همچنان به حال خودمان وا گذاشتی ، اما تو با رفتنت تنهاترم کردی که زود به زود دلتنگت شوم،تنهاترم کردی که زود به زود خسته شوم،تنها ترم کردی که وقتی که داشتمت قدرت را نداشتم و همه وقتم را با تو به شوخی گذراندم . ولی حالا دیگر جدی ندارمت و من جز پناه بردن به سنگ سفید مزارت کاری دیگر از من بر نمی آید ،و چقدر دلم میسوزد و چقدر دلم خون میشود که من نمیتوانم کاری جز غصه خوردن انجام دهم ، اما برای تو دعا میکنم در بهشت برین زندگی کنی و تو هم برایم عاقبت بخیری از خدای متعال و سبحان و رحمان مسئلت و آرزو نمایی حسین من . 🖤هفتم اسفندماه یادآور روز حزن و اندوه و تلخ جدایی تو از من بر قلب ترد و نازک و شیشه ای خودم تعزیت و تسلیت باد . #تقدیم به روح بلند یگانه رقیق شفیقم معلم علم و ادب و اخلاق ❤️زنده یاد جناب آقای محمدحسین احمدی #تربت پاکش توتیای چشم من 💔داوداحمدی محمدآبادی

#مناسبت_روز 📆 ۳ #اسفند زادروز پروفسور #محمود_حسابی، فیزیکدان برجسته معاصر و از نوادر علمی تاریخ ایران، (زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تفرش – درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو) یادش گرامی.

📡 رسانه رسمی محمدآبادمرکزی👇 @Mohammadabadiiha | محمدآبادیها

#مناسبت_روز 🔐 برای مهندسین بن بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت!… 📆 ۵ #اسفند ماه٬ « روز #مهندس » و روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی مبارک باد. 📡 رسانه رسمی محمدآبادمرکزی👇 @Mohammadabadiiha | محمدآبادیها