eitaa logo
الرادود الحسیني محمد الجنامي
4.2هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
5هزار ویدیو
17 فایل
﷽ - كُل خـادِم ذلـيـل إلّا. خادِم الحُسَين سُلطان. المُخلص: مُحَمد الجَنّامي 🎧♥️⁦⁦⁦.، 📆- أنشأنا في: ۱۴۰۰/۱/۱۵❤️⃟🕊،!. 📲ڪلامڪم عالرابط المجهول https://harfeto.timefriend.net/17263262438805 🌐شرایط تب : eitaa.com/ALKAFlL ...
مشاهده در ایتا
دانلود
قصيدة : بالخرابه #الركب الرادود : الشاعر : 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بالخرابه اشما تسلهم عيني در خرابه‌ی شام هر وقت چشمانم را ببندم، تنلـچـم مدلـوله وتصحيني دختری از دختران حسین زخم ها او را می‌گریاند و مرا بیدار میکند 1ـ هاي تستاحش من الظلمه وتنز این یکی از تاریکی به وحشت می‌افتد و بیدار می‌شود وذيچ تغفه وجرح يلچمـهـا وتـفز و دیگری همینکه به خواب رود زخم او درد می‌گیرد و از خوابش می‌پرد وتگعد ام عبد الله (كـاروكه) تهز و مادر علی اصغر نیمه‌ شب بیدار می‌شود و گهواره‌ی خالی را تکان می‌دهد يگـلـهـا مـا در صـدرچ إترضـعـيني ؟!! (گویا فرزندش در گهواره)میگوید؛مادر جان به من شیر بده 2ـ يا حنين إجروحنه وملح التراب آه از درد زخم‌های ما، که در آن زخم‌ها خاک شوره زار بنشسته والـخـرايب لا سـتـر لا بـيـهـا باب و خرابه ها ستار(حفاظ)و نه درب دارند والعيون اجناب واحنه إبلا حجاب و چشمان نامحرمِ غریبه‌ها ما را می‌بینند و ما حجاب مناسبی نداریم وآنه كـل عـيـن بسـهـم تـرمـيـنـي و هر نگاه از چشمان نامحرم با تیری مرا هدف می گیرد 3ـ اشوه عدنه الليل يسترنه الظلام فقط تاریکی شب را داریم که بر ما خیمه می‌افکند حته لا تبرالـنـه إعـيـون الـحـرام تا چشمان حرامزاده‌ها ما را نبینند وين ذيچ اديارنه وذيـچ العـمام آن وطن و آن عشیره‌ی من کجا شدند؟! إهنا يهاشم مـوتـه لـو ناسـيـنـي کجایید ای بنی‌هاشم؟از دنیا رفته‌اید یا مرا فراموش کردید؟! 4 ـ اثنين واثمانين يتشكن سوى هشتادو دو تن از بانوان شما همزمان شیون و زا ی می‌کنند والجرح ـ گص الحبل ـ يردن دوى و از شما دوایی برای زخم بندها می خواهند ذبلن امن الشمس وسموم الهوه از گرمای آفتاب و باد سوزان نیمروز پرمرده شدند وأنأ شما اطوي الدرب يطويني و هرچه مسیر را طی کنم ،دوری آن مرا به زمین می زند 5ـ احنه من إصيارنه ابيت الوحي ما از روز تولد در خانه‌ی وحی بوده‌ایم بالحچي حته ويَ اهلنه نستحی در هنگام سخن گفتن با اهل بیت خویش با شرم و حیا سخن می‌گوییم سمعت اهل الكوفه صوتي وصايحي افسوس که اهل کوفه صدا و نداهای مرا شنیدند خاف ما تدري العده ميسريني اگر بی‌خبر هستی ،بدان که دشمنانت مرا اسیر کردند 6ـ أنأ الما چانت خيالي تشوفه من آن بانویی که کسی سایه‌اش را هم ندیده بود شافـتـه وسمـعتني اهل الكوفه کوفیان مرا دیدند و صدایم را شنیدند إعله الهزل وإيدي بحبل مچتوفه سوار بر شتری لاغر و دستانم بسته شده است بالـطبـل ودفـوفــهـا اتـلاگـيـنـي و با طبل و ذف شادی می‌کردند و به استقبالم آمدند 7ـ علي بويه هنا يكشاف الكرب هان ای پدرم ای علی، ای برطرف کننده ی غم‌ها و گرفتاری‌ها شگد بعد للشام كون امشي درب چقدر باید راه را طی کنم و دیگر چقدر تا شام مانده است؟ الموت ريته ولا يعرفوني الغرب کاش بمیرم و کسی از غریبه ها مرا نشناسد وروس اخوتي يا علي تماشيني و سرهای بریده‌ی برادرانم همراه من بودند ای علی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @Mohammadaljanami