✳️ روایتی از مردمداری جناب ابوطالب (ع)
🔻 مرد پیری خمیدهپشت و رنجکشیده از روزگار که بهسختی میتوانست تکلم کند آمده بود تا پنجاه درهم از وی [ابوطالب] وام بگیرد و قرض عقبافتادهٔ رباخواری را بدهد که در عرض پنج ماه، طلبش به سه برابر آنچه بود، رسیده بود و خانهاش را مصادره و روزگار را بر وی تیره و تار کرده بود. ابوطالب اصرار میکرد که صد بگیرد و تمام قرض خود را ادا کند. پیرمرد از اینکه چنین پول کلانی را بگیرد و بمیرد و نتواند آن را برگرداند واهمه داشت. اما ابوطالب با آنکه خوب میدانست اگر کاروان قصد خروج از مکه را میکرد، او هم محتاج پولی میشد که اینک قرض میداد، با این حال میخواست که پیرمرد را از دست رباخوار نجات دهد. اما مرد دستش را پس کشید و گفت: «میترسم خجالتزده شوم و نتوانم آن را بهموقع بازگردانم.»
🔸 ابوطالب لبخند زد و گفت: «دشمنت خجالتزده شود! اولویت برای من نجات خانهوکاشانهٔ توست، نه پرداختن بهموقع آن.» باز کیسهٔ پول را در دست مرد گذاشت و گفت: «برو و خانهات را پس بگیر و خانوادهٔ را خوشحال کن مرد!»
📚 از کتاب #بانوی_عاشق | روایتی داستانی از بانو خدیجه (س)
📖 ص ۹۸
✍️ بروجردی
#️⃣ #مردمداری
🌷الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
.❤️•|اللّٰهُمَعَجِللوَلیِڪَ الفَࢪَج|•❤️
https://eitaa.com/joinchat/1593508070C99e491cf07