🔸دلش مثل سیر و سرکه میجوشید؛
خلیفه احضارش کرده بود.
صد درهم نذر امام شیعیان کرد.
خانه امام را ولی بلد نبود.
نمیخواست از کسی نشانی بپرسد.
میترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود.
بیهدف، در کوچههای شهر با اسبش پرسه میزد.
ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد.
هر کاری کرد جلوتر نرفت.
پرسید: اینجا خانه کیست؟
گفتند: خانه امام هادی علیه السلام.
در دلش گفت: عجب معجزهای!
خادمی از خانه بیرون آمد.
به اسم صدایش کرد.
به خودش گفت: این معجزه دوم!
خادم گفت:
آن صد درهمی که در آستینت پنهان کردهای بده.
معجزه سوم را که دید، رفت داخل.
امام هادی علیه السلام به او فرمود:
👈 «بعضیها خیال میکنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمیخورد.
به خدا که دروغ میگویند!
با خیال راحت برو پیش خلیفه،
همانی میشود که میخواهی».
رفت.
همانی شد که امام فرموده بود.
📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
✋ مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛
مهم نیست که گنهکاری یا نه؛
حتی مهم نیست چه دینی داری!
امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی.
راهش فقط امام زمان علیه السلام است.
اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود.
#محبت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#امام_هادی_علیه_السلام
🔹اعمالش را انجام داده بود داشت از مسجد بیرون می آمد.
دید که کسی وارد صحن شد و به سمت شبستانِ مسجد جمکران رفت.
چهره ی نورانی و دلنشینی داشت.
پیش خودش گفت: این سید تازه از راه رسیده، حتماً در این هوای داغ تابستانی تشنه است.
خودش را به او رساند. ظرف آب را تقدیم حضورش کرد و گفت: شما هم دعا کنید بلکه خدا فرج اماممان را زودتر برساند.
سید ناشناس غریبانه فرمود: شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی هم ما را نمی خواهند؛ اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ...
لحظه ای بعد، مرد بود و ظرف آب و آقایی که دیگر دیده نمی شد.
📚 شیفتگان حضرت مهدی، جلد1، ص 155.
#داستانک_مهدوی ❤️
▫️سوالی ذهنش را مشغول کرده بود؛
با همان سوال آمد دیدن امام؛
پرسید:
منظور خدا از این آیه چیست؟!
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها..
قسم به خورشید و روشنی آن؛
شنید:
منظور از خورشید، رسول خداست که دین را برای مردم روشن کرد؛
دوباره پرسید:
منظور از این آیه چیست؟
وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها؛
قسم به ماه هنگامی که در پی خورشید میاید.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
منظور از ماه، امیرالمومنین علیه السلام است که در پی رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و پا جای پای ایشان نهاد.
پرسید:
منظور از روز چیست آنجا که میگوید:
وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها؛
قسم به روز، هنگامی که خورشید را هویدا میکند؛
شنید:
منظور، قیام کننده آل محمد علیهم السلام است.
پرسید:
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها؛
قسم به شب هنگامی که تاریکی اش خورشید را می پوشاند.
صادق آل محمد علیهم السلام فرمود:
مراد از شب، همان پیشوایان ظالم است...
همانها که بر جایگاهی تکیه زدند که سزاوار آل محمد علیهم السلام بود؛
همانها که دین خدا را با تاریکی ظلمشان پوشاندند.
📚 تاویل الآیات الظاهره ص۷۷۸.
#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله