بار خدايا❗☝🏻
مرا از هر كار كه پرداختن به آن از پرداختنم به تو باز مى دارد، بى نياز گردان🤲🏻
و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى🤲🏻
و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده اى مصروف دار🤲🏻
📚صحیفه سجادیه ؛دعای مکارم الاخلاق
▪️▪️▪️◼️◼️◼️▪️▪️▪️
سلام علیکم ✋🏻
صبح دوشنبه تون معطر به عطر خدا 🍃🌸
صبحمون رو با سلام برارباب بی کفن شروع کنیم🍃🌸
صلی الله علیک یا اباعبدالله
#پیام_صبحگاهی
#فاطمیه 🏴
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری.
سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص 117.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
محبان مهدی
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂 برای آخرت مسابقه دهید. 🍂 🔶 خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْ
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂 با رفتار صحیح خود، حسادت افراد را اصلاح کنید. 🍂
🔶قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللّهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ
(یوسف /٩١)
⚡️ ترجمه :
(برادران) گفتند: به خداوند قسم، كه واقعاً خداوند ترا بر ما برترى داده است و قطعاً ما خطاكار بوده ايم.
❌ برادران یوسف، وقتی او را به چاه انداختند، وجودشان مملوّ از حسد بود و خود را برتر می دانستند و لذا گفتند: «نَحْنُ عُصبَة»
💥اما زمانی که پس از سالها، یوسف را شناختند، نه تنها دیگر به او حسادتی نداشتند، بلکه به بزرگی و مقام والای او نیز اعتراف کرده و گفتند: «لَقَد آثَرَکَ اللّه عَلَینا»
✅این تغییر و اصلاح برادران، نتیجه صبر و برخورد صحیح يعقوب و یوسف (ع) بود.
#سبک_زندگی_قرآنی
Panahian-Clip-RavabeteEgbari.mp3
1.44M
🎵روابط اجباری
🔻هر چی نورانیت و خوبیه در روابط اجباریه!
🔻محل سرمایهگذاری اینجاست؛ اشتباه نرو!
#کلیپ_صوتی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟✤
🔰 دعاها و زیارت روزانه
#دوشنبه
🎬(جهت مشاهده صوت و متن و پی دی اف دعاها و زیارت نامه ها لینکهای آبیرنگ زیر را انتخاب نمایید)
1⃣متن و صوت زیارت روز دوشنبه
https://eitaa.com/delneshinha/18225
2⃣ متن و صوت دعای روز دو شنبه
https://eitaa.com/delneshinha/18219
3⃣ مجموع دعاهای عهد
https://eitaa.com/delneshinha/21637
4⃣ متن و مجموعه صوت های زیارت عاشورا
https://eitaa.com/delneshinha/25009
5⃣ متن و مجموعه صوت های حدیث کساء
https://eitaa.com/delneshinha/17177
6⃣متن و ترتیل و تحدیر سوره یاسین
https://eitaa.com/delneshinha/21402
7⃣ متن و مجموعه صوت های دعای هفتم صحیفه سجادیه
https://eitaa.com/delneshinha/18438
8⃣مجموع دعاهای امام زمان عجل الله
https://eitaa.com/delneshinha/22432
9⃣ متن و تحدیر و ترتیل و ترجمه سی جز قران قاریان بین المللی
https://eitaa.com/delneshinha/21182
💠فهرست تحدیر (تندخوانی) ، ترتیل و متن و ترجمه صوتی سوره های قران با صدای قاریان بین اللملی در کانال صوتهای دلنشین
https://eitaa.com/delneshinha/28127
0⃣1⃣ دعاهای صحیفه سجادیه
https://eitaa.com/delneshinha/19608
1⃣1⃣زیارت نامه و صلوات خاصه و نماز آقا حسن علیه السلام
https://eitaa.com/delneshinha/15934
2⃣1⃣زیارت نامه و صلوات خاصه و نماز
امام حسین علیه السلام
https://eitaa.com/delneshinha/19830
3⃣1⃣نماز روز دوشنبه
https://eitaa.com/Mohebannemahdi/16119
4⃣1⃣ لیست مجموعه سخنرانی های اساتید
https://eitaa.com/delneshinha/26316
5⃣1⃣لیست مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه (متن و صوت و ترجمه فارسی)
https://eitaa.com/delneshinha/29109
📌با نشر لینکهای گذاشته شده در گروه هاتون در ثواب نشر دعاها شریک باشین
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌍صوتهای دلنشین کوثر
https://eitaa.com/delneshinha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد شجاعی 🍂
▫️خانمها بیشتر جذبِ چه تیپِ شخصیتی از آقایان میشوند ؟
🌿 محمد حسین یوسف الهی
🌷شهیدی که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود....
🌴 همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز
🔸خاطره ای کوتاه:
به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون.
شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت.
🌱▫️🌱▫️🌱▫️
🔵 کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد.
از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود
نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید
دائما ذکر خدا می گفت
قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود
هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود
چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت
خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت
روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود
🔹یوسف الهی، کادر واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان در دوران دفاع مقدس بود
دوست عزیز با طرح خوندن نماز قضا همراه شدی ⁉️
فرصت ها در گذرند ...🌪
اگر برنامه برای خودسازی نداشته باشی
یکباره خواهی دید
چقدر زود دیر شد😔
_🍃🌷🍃______🍃🌷🍃___
‼️طرح خواندن نماز قضا ‼️
عزیز دل دوشنبه ها قراره یه
قضای نماز عصر
به جا بیاریم .
باماهمراه باش خیلی وقت نمیبره😌
_🍃🌷🍃______🍃🌷🍃___
#نماز_قضا #دوشنبه
حجت الاسلام رباني 08-09-402.mp3
1.76M
🔸زمزم احکام
🔸با موضوع:احکام وصیت
🔸سعی کنیم این احکام کوتاه دو سه دقیقه ای که هر روز در حرم مطهر و منور حضرت معصومه سلام الله علیها بیان می شود را گوش کنیم تا بیشتر و بهتر با تکلیف شرعی خود آشنا شویم انشاء الله
#احکام
محبان مهدی
💦⛈💦⛈💦 #قسمت_شش ♥️عشق پایدار♥️ عبدالله ازشایعه ای که در آبادی پیچیده بود ودهان به دهان میگشت با ماه
💦⛈💦⛈💦
#قسمت_هفتم
♥️عشق پایدار♥️
با آمدن مباشر ارباب انگار خبر مرگی درخانه ی عبدالله پیچیده بود و هق هق بتول ,بلندتر میشد و پایین نمیامد واین بار هم ماه بی بی با کلام آرام بخشش اوضاع را کمی آرام کرد.
ماه بی بی رو به عبدالله کردگفت:چکار به کار این پیغام و ارباب و ارباب زاده داری,همان کاری را که قرار بود انجام بدهی انجام بده و تمام ، توکل بر خدا کن ,خودش کارها را رو به راه میکند
به نظر عبدالله و ماه بی بی شب بتول وآقاعزیز به عقدهم درمی آمدن وشبانه به سمت ولایت آقا عزیز راهی میشدند وچندصباحی که گذشت و آبها از آسیاب افتاد وخان زاده هم میرفت پی کاروزندگی اش دوباره این عروس وداماد فراری برمیگشتند.
دم دم غروب آقا عزیز ,بیرون آبادی منتظر بود تابتول و آقا عبدالله به اوبپیوندند ورهسپار آینده ای مبهم شوند.
خداحافظی بتول باخواهرانش ومادرش سخت وجانکاه بود,دخترکی که تابه حال برای لحظه ای ازخانواده وعزیزانش دورنشده بودو روح لطیف او در لطافت ابادی شکل گرفته بود اینک برای فرار از دست ستمکار روزگار و زندگی درکنار محبوبش باید راهی دیاری غریب و آینده ای غریب تر میشد.
بعداز چند ساعتی سواری,قاطر عبدالله وبتول وعزیز به آبادی پایین رسیدند ویک راست به سمت خانه ی آقاسید رفتند,آقا سید بعداز سلام و احوال پرسی کوتاهی,خطبه ی عقد راجاری نمود......
شب حزن انگیزی بود برای این عروس وداماد فراری...
عزیزوبتول اشک در چشم واقا عبدالله بغض درگلو,هریک به سمتی روان شدند.
شب از نیمه گذشته بود که عبدالله به منزلش رسید همه جا راتاریکی وسکوت فراگرفته بود گویی شب آبستن حوادث ناگواری بود...گاهی عوعوی سگی این سکوت رامیشکست,اما درخانه ی عبدالله انگارمجلس عزایی برپا بود,کبری وصغری به خانه ی خودشان
نرفته بودند ودرگوشه ای بغض کرده بودند وماه بی بی یک طرف زانوی,غم بغل کرده بود باورود عبدالله به خانه,انگار جواز گریه راصادر کرده باشند, اشک بود که میجوشید....برای غربت بتول....برای عروسی که طعم عروسی نچشید ,برای فردایی که نمیدانستند چه میشود.....اشک بود که فرو میریخت...
#براساس واقعیت #داستان
#ادامه دارد ...
🌿🍁🍂🍁🍂🌿