eitaa logo
محبان مهدی
1.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
129 فایل
یا بن الحسن دستانمان به سوی تو دراز شده با لطفت دستگیرمان باش✨ ما منتظران حضرت یار هستیم 🪷 اللهم بارک لمولانا یا صاحب الزمان 💚 «کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج بلامانع هستش » نظرات و سوالهای خود رو به آیدی زیر بفرست https://eitaa.com/zlotfi80
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ هر روز یک آیه هدیه به شهدا و شهدای گمنام و شهيد ابراهیم هادی🥀 هدیه به روح پاک شهدا وشهدای گمنام و شهید هادی صلوات📿 ‌ ❍❍✶◍⃟🦋✶❍❍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست عزیز با طرح خوندن نماز قضا همراه شدی ⁉️ فرصت ها در گذرند ...🌪 اگر برنامه برای خودسازی نداشته باشی یکباره خواهی دید چقدر زود دیر شد😔 _🍃🌷🍃______🍃🌷🍃___ ‼️طرح خواندن نماز قضا ‼️ عزیز دل دوشنبه ها قراره یه قضای نماز عصر به جا بیاریم . باماهمراه باش خیلی وقت نمیبره😌 _🍃🌷🍃______🍃🌷🍃___
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت الاسلام رباني 08-09-402.mp3
1.76M
🔸زمزم احکام 🔸با موضوع:احکام وصیت 🔸سعی کنیم این احکام کوتاه دو سه دقیقه ای که هر روز در حرم مطهر و منور حضرت معصومه سلام الله علیها بیان می شود را گوش کنیم تا بیشتر و بهتر با تکلیف شرعی خود آشنا شویم ان‌شاء الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان مهدی
💦⛈💦⛈💦 #قسمت_شش ♥️عشق پایدار♥️ عبدالله ازشایعه ای که در آبادی پیچیده بود ودهان به دهان میگشت با ماه
💦⛈💦⛈💦 ♥️عشق پایدار♥️ با آمدن مباشر ارباب انگار خبر مرگی درخانه ی عبدالله پیچیده بود و هق هق بتول ,بلندتر میشد و پایین نمیامد واین بار هم ماه بی بی با کلام آرام بخشش اوضاع را کمی آرام کرد. ماه بی بی رو به عبدالله کردگفت:چکار به کار این پیغام و ارباب و ارباب زاده داری,همان کاری را که قرار بود انجام بدهی انجام بده و تمام ، توکل بر خدا کن ,خودش کارها را رو به راه میکند به نظر عبدالله و ماه بی بی شب بتول وآقاعزیز به عقدهم درمی آمدن وشبانه به سمت ولایت آقا عزیز راهی میشدند وچندصباحی که گذشت و آبها از آسیاب افتاد وخان زاده هم میرفت پی کاروزندگی اش دوباره این عروس وداماد فراری برمیگشتند. دم دم غروب آقا عزیز ,بیرون آبادی منتظر بود تابتول و آقا عبدالله به اوبپیوندند ورهسپار آینده ای مبهم شوند. خداحافظی بتول باخواهرانش ومادرش سخت وجانکاه بود,دخترکی که تابه حال برای لحظه ای ازخانواده وعزیزانش دورنشده بودو روح لطیف او در لطافت ابادی شکل گرفته بود اینک برای فرار از دست ستمکار روزگار و زندگی درکنار محبوبش باید راهی دیاری غریب و آینده ای غریب تر میشد. بعداز چند ساعتی سواری,قاطر عبدالله وبتول وعزیز به آبادی پایین رسیدند ویک راست به سمت خانه ی آقاسید رفتند,آقا سید بعداز سلام و احوال پرسی کوتاهی,خطبه ی عقد راجاری نمود...... شب حزن انگیزی بود برای این عروس وداماد فراری... عزیزوبتول اشک در چشم واقا عبدالله بغض درگلو,هریک به سمتی روان شدند. شب از نیمه گذشته بود که عبدالله به منزلش رسید همه جا راتاریکی وسکوت فراگرفته بود گویی شب آبستن حوادث ناگواری بود...گاهی عوعوی سگی این سکوت رامیشکست,اما درخانه ی عبدالله انگارمجلس عزایی برپا بود,کبری وصغری به خانه ی خودشان نرفته بودند ودرگوشه ای بغض کرده بودند وماه بی بی یک طرف زانوی,غم بغل کرده بود باورود عبدالله به خانه,انگار جواز گریه راصادر کرده باشند, اشک بود که میجوشید....برای غربت بتول....برای عروسی که طعم عروسی نچشید ,برای فردایی که نمیدانستند چه میشود.....اشک بود که فرو میریخت... واقعیت دارد ... 🌿🍁🍂🍁🍂🌿
محبان مهدی
💦⛈💦⛈💦 #قسمت_هفتم ♥️عشق پایدار♥️ با آمدن مباشر ارباب انگار خبر مرگی درخانه ی عبدالله پیچیده بود و ه
💦⛈💦⛈💦 ♥️عشق پایدار♥️ شب تار ,شبی که گریه های زیادی در درون خود جای داده بود بالاخره خودرابه روشنایی آفتاب داد,دل توی دل خاندان عبدالله نبود,عبدالله وماه بی بی با اینکه در دل غمزده شان ولوله ای برپا بود اما هرکدام برای آرامش دیگری خود را آرام نشان میدادند وهرکدام به کاری مشغول شد,ماه بی بی برای دوشیدن شیر گوسفندان به سمت اغل روان شد وعبدالله بساط داسش را اماده میکرد تا دوباره به صحرا پناه ببرد انگار هیچ کدام میلی به خوردن ناشتایی نداشتند ,بس که شب تاصبح اشک شور قورت داده بودند تا روزها سیر سیر بودند. هنوز عبدالله پاشنه های گیوه اش را بالا نکشیده که بالاخره اتفاق افتاد......صدای سم اسبانی که به شتاب در کوچه می پیچید وگرد وخاکی که به هوا بلند شده بود خبراز میهمان ناخوانده ی عبدالله فلک زده میداد مباشر ارباب باچهره ای خشمگین در خانه ی عبدالله را کوبید,عبدالله هراسان جلوی در ظاهرشد با لکنت و چهره ای رنگ پریده گفت:س س سلام ,خانعلی با تحکم فریادزد:سلام کوفت,سلام زهر مار,مرتیکه مگه تو حرف ادم سرت نمیشه؟چرا خیره سری میکنی؟چرا خلاف عرض ارباب عمل میکنی؟ مگر نگفتم صبح زود دخترت رابه خانه ی ارباب بیاور؟؟ چرا نیاوردی؟؟چرا سرپیچی کردی؟؟و هنوز هم که معلومه همچی اماده نشدی برای رفتن خونه اربابی.. صدا از سنگ بلند شد واز اهالی خانه نه, خانعلی وقتی وضع را اینچنین دید پا درون خانه گذاشت و تک اتاق عبدالله را زیرورو کرد اما اثری از بتول ندید, وبا عصبانیت فریاد زد:دخترت را کجا پنهان کرده ای هااا؟؟به کدام سوراخ سنبه ای پناه برده,حرف بزن مرد,چرا لال مونی گرفتی؟وچون دید همه مهرسکوت بر لب زده اند ,ناچار عبدالله رابه همراه خود به خانه ی ارباب آورد. مباشر هرچه میدانست برای ارباب باقرخان,بازگو کرد, ارباب از اینکه رعیتی حرف اورا زمین زده بود و جلوی رویش ایستاده بود و رعیت زاده ای بااین کارش ابهت باقرخان را لگد مال کرده بود ,از عصبانیت خون خودش را میخورد باقرخان از اینکه اینهمه اهانت از رعیت زاده ای بکشد و این دهاتیهای پاپتی پاروی حرفش گذاشته و او را کم محل نموده خشمگین شد وچنان فریادی زد که زهره ی هرچه مرد بود ترکید,ارباب فریاد زد:ها مردک پس کو دختر جانمرگ شده ات هاا,قربی روی سرتان گذاشتم قبلش خبرتان کردم,بد کردم؟؟میبایست بی خبر اون دختر چش سفیدت را دست بسته به خدمت بیاروم تا بفهمید شما هیچی نیستید هیچ....بگو ببینم دختر چش سفیدت کجاست ها؟؟به کدام جهنم دره ای فرستادیش,از بس هیچی بهتان نگفتم مثل سگ هار شدید حالا دیگه به ارباب خودتان هم پشت میکنید نمک نشناسها...دخترت کجاست؟چرا مثل بز من را نگاه میکنید هااا؟؟؟ارباب فریاد میزد ومدام سوالات خانعلی راتکرار میکرد اما جز اشک وشیون عبدالله, جواب دیگری نگرفت. ادامه دارد .... واقعیت 🌿🍁🍂🍁🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5994829482475655617.mp3
4.04M
📝خانه بی فاطمه 🎤حجت الاسلام 🔈 ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ ‌‎‎@Mohebannemahdi ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بیدارشدنِ امروزت رو شوخی نگیر .. بهش عادت کردی ؟ ولی ممکن بود بیدار نشی ! امروز غُر نزن شاکر باش😊 😎
محبان مهدی
#کلیپ😍 💢ماجرای شهیدی که پشتِ درِ بهشت ماند!! #امام_زمان 😎#خودسازی❣
✨ «شهید ثانی» در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید: 🍃 او گفت: «از وقتی که از دنیا رفته‌ام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کرده‌ام، گرفتار هستم.» 🍃 شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور می‌کردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد ⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندان‌هایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمی‌خواهد ✨ امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.» 📚 اخلاق و احکام در داستان‌های شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸ 😎
محبان مهدی
✨ «شهید ثانی» در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید: 🍃 او گفت: «از وقتی که از د
⁉️شاید بگی من قبلا بر اثر غفلت و نفهمی خیلی ازین کارا کردم الان باید چیکار کنم؟ 🔻ببین باید رد مظالم بدی حالا رد مظالم چیست؟ اون اموال و بدهي هایی كه به انسان واجبه نسبت به بندهای خدا پرداخت كنه رو میگن رد مظالم. حالا گاهي كسي كه آسيب ديده، درقيد حياته و اونو میشناسيم، بايد عين اون اموال رو بهش پس بديم و يا اون خسارت رو جبران كنيم و يا ازش حلاليت و رضايت بگيريم، گاهي شخص از دنيا رفته، پس بايد به ورثه خسارت رو پرداخت و از وَرثه حلاليت گرفت. و اگه شخصي كه بهش خسارت وارد شده مشخص نيست و يا سالهاي قبل بهش آسيب وارد شده، شخص وظيفه داره ميزان خسارت رو محاسبه و با اجازه مرجع تقلید از طرف اون شخص به فقرا صدقه بده. 😎
محبان مهدی
کسی که در برابر گناه صبر می‌کنه... بدون حساب وارد بهشت میشه.. ❤️امام باقر علیه السلام ❤️
در راه خدا... از سرزنش هیچ سرزنشگری هراس نداشته باش ... ❤️رسول خدا صلی الله علیه و آله❤️
•••• اگه بتونی از بدترین لحظات زندگیت درس عبرت بگیری، اماده ی وارد شدن به بهترین لحظات زندگیت خواهی شد.✌️ 😎
🖇 🌱 اگه بخاطرِ خدا نه بگی، عجیب رشد مےکنی(:💗 😎
✔️‏همه چی درست میشه فقط تو جا نزن💜
52437459313941.m4a
492.4K
-گناه‌نکنیم... هربار‌که‌گناه‌میکنیم،آقا‌ به‌پروندمون‌نگاه‌میکنن‌و‌میگن: ای‌بابا😭این‌چرا؟ مگه‌قول‌نداده‌بود...💔 😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 تو فقط جلوی چشماتو میبینی و زمان حال رو اما خدا همه اطرافت رو میبینه ، همه اطرافیانت رو میبینه ، هم حالت رو میبینه هم آینده رو ، پس به اتفاقاتی که برات پیش میاره اعتماد کن و صبور باش تا بعدا رازش رو بفهمی.. 😎
" آویزونِ خدا باش ، تا آویزونِ بقیه نشی "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️ساعت 22:00 ♻️ 🔸همه باهم دعای فرج رو زمزمه کنیم در ساعت قرار عاشقی 🔸 💛⃟🌿دعای فرج‌💛⃟🌿 *┄┅═✧﷽✧═┅* 🌼 الهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآء ُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآء ُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ 📿 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد📿 اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب ُ ✨یا مُحَمَّد ُیا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ✨ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمان ِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ. الْعَجَل َ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین... التماس دعا🤲 🌸هدیه به ساحت مقدس آقا امام زمان🌸 📿صلوات📿 💢💢💢💢💢💢💢💢💢 🌙دعای سلامتی امام زمان 🌙 🌼اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَة وَلِيّاً و َحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً و َدَليلاً و َعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا. 💠اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدْ و آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ - اَللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِکَ الْفَرَجْ💠 🔸اگرهمگی و برای دعا ڪنیم،🤲 قطعاً،امر شریف ظهور به زودی، خواهدشد ..💫 👌گر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری🕊