از شیخ بهایی پرسیدند :
خدا را در کجا یافتی؟
فرمودند:
در قلب کسانی که بیدلیل مهربانند
منو میگفت
حالا منو از کجا میشناخت درشگفتم..😉
😂😂😂😂
😃•͜+
😜✋
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
#شاد_باشید
#طنز
@Mohebbanreihane🍀
🌼◔‿◔🌼
#طنز🌸
#محبانریحانهالنبی🌿
پُستنگهبانےروزودترتَرکڪرد!
فرماندهگفت : ۳۰۰تاصلواتجریمته!
چندلحظهفکرڪرد.
وگفت:برادرابلندصلوات!😂
همهصلواتفرستادن
گفت:بفرما
از۳۰۰تاهمبیشترشد...😂😂😂😂
یعنی خلاقیت تا این حد😅
✨ @Mohebbanreihane ✨
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸 نماز جماعت
🌸نماز جماعت بود و حاج اقا حمد و سوره میخواند ، یکی از بچه های شیطان گردان از روبرو آمد و بلند گفت حاج آقا دمت گرم یه حمد و سوره ما را مهمان کن و رفت دستشوئی
حاج آقا که در رکوع بود ، رکوع را طولانی کرد
طرف از دستشویی آمد بیرون و به ارامی مشغول وضو گرفتن شد و ما کماکان در رکوع منتظر
بعد وضو رفت اخر صف نماز ، صدای تکبیر الاحرام گفتنش را شنیدیم که پس از آن بسم الله الرحمان الرحیم بلندی که گفت سوره حمد را شروع کرد (نماز را فرادا خواند )
نماز که تمام شد حاج آقا را مهمان کردیم به جشن پتو
#محبانریحانهالنبی🔮
💎@Mohebbanreihane💎
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸 الهي دستتان بشكنه
🌸يكبار در جبهه آقاي «فخر الدين حجازي» آمده بود براي سخنراني و روحيه دادن به رزمندگان. وسطهاي حرفاش به يكباره با صداي بلند گفت: «آي بسيجيها !» همه گوشها تيز شد كه چه ميخواهد بگويد. ادامه داد: «الهي دستتان بشكند»😱
عصباني شديم.😠
ميدانستيم منظور ديگري دارد اما آخه چرا اين حرف رو زد؟🤔
يك ليوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو»😂😂😂
اينجا بود كه همه زدند زير خنده!
💎 #محبانریحانهالنبی💎
@Mohebbanreihane
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸صدام آش فروشه
🌸روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پسکوچههای شهر برای خودمان میگشتیم. روی دیوار خانهای عراقی هانوشته بودند: «عاش الصدام»
یکدفعه راننده زد روی ترمز و انگشت گزید که اِاِاِ، پس این مرتیکه صدام آش فروشه!...
کسی که بغل دستش نشسته بود نگاهی به نوشته روی دیوار کرد و گفت: «آبرومون رو بردی بیسواد!... عاشَ! یعنی زنده باد.😂😂
💎#محبانریحانهالنبی💎
@Mohebbanreihane
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸الهی العفو
🌸یک شب دیدم کرمعلی مثل هر شب ایستاده و نماز می خواند. کلاه معروفش هم سرش بود و چشم هایش بسته. توی عالم خودش تسبیح به دست می گفت: «الهی العفو» را با صدای بلند می گفت، سیصد تا الهی العفو باید می گفت.
متوجه شدم کسی که کنار کرمعلی خوابیده چند دقیقه ای می شد از صدای او بیدار شده و کلافه است. یک دفعه از جا بلند شد پتو را انداخت روی سر کرمعلی و او را پیچید داخل پتو و زور میزد او را بخواباند،
حالا کسی که این کار را می کرد خودش نماز شب خوان بود اما دیگر کلافه شده بود. اول از کارش ناراحت شدم اما دیدم می گوید: «آخه لامصب بگیر بخواب این قدر شبها بیدار میشوی می گویی الهی علف.. الهی علف،
مستجاب الدعوه هم که هستی، همه غذای ما شده علف، علفی نیست که عراقی ها به خورد ما ندهند. چقدر بهت بگویم بابا بگو الهی العفو
با شنیدن حرف هایش از خنده روده بر شدم. واقعا هم همین طور - بود، چند روزی میشد توی غذایمان به جای بادمجان و برگ کلم، پر از ساقه ها و آشغال سبزی های بازار بود. از آن شب به بعد این شده بود سوژه خنده بچه ها و برای هم تعریف می کردند.
💎 #محبانریحانهالنبی 💎
@Mohebbanreihane
🌸 #طنز #جبهه 😂🤣🌸
🌸الهی العفو
🌸یک شب دیدم کرمعلی مثل هر شب ایستاده و نماز می خواند. کلاه معروفش هم سرش بود و چشم هایش بسته. توی عالم خودش تسبیح به دست می گفت: «الهی العفو» را با صدای بلند می گفت، سیصد تا الهی العفو باید می گفت.
متوجه شدم کسی که کنار کرمعلی خوابیده چند دقیقه ای می شد از صدای او بیدار شده و کلافه است. یک دفعه از جا بلند شد پتو را انداخت روی سر کرمعلی و او را پیچید داخل پتو و زور میزد او را بخواباند،
حالا کسی که این کار را می کرد خودش نماز شب خوان بود اما دیگر کلافه شده بود. اول از کارش ناراحت شدم اما دیدم می گوید: «آخه لامصب بگیر بخواب این قدر شبها بیدار میشوی می گویی الهی علف.. الهی علف،
مستجاب الدعوه هم که هستی، همه غذای ما شده علف، علفی نیست که عراقی ها به خورد ما ندهند. چقدر بهت بگویم بابا بگو الهی العفو
با شنیدن حرف هایش از خنده روده بر شدم. واقعا هم همین طور - بود، چند روزی میشد توی غذایمان به جای بادمجان و برگ کلم، پر از ساقه ها و آشغال سبزی های بازار بود. از آن شب به بعد این شده بود سوژه خنده بچه ها و برای هم تعریف می کردند.
💎#محبانریحانهالنبی💎
@Mohebbanreihane
اصلا رفراندوم و اینارو ولش کنید !
هر وقت براندازا تونستن ۶ صبح یک دهم این جمعیت رو هم از زیر لحاف بکشن بیرون اصلا من خودم شخصا با نظام صحبت میکنم سقوط کنه😂🌿-!
#عید_فطر
#نماز_تاریخی
#طنز
🆔@Mohebbanreihane