➖روایتی فوق‌العاده زیبا و بسیار شیرین در فضیلت و مقام بسیار جلیل و والای حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه قسمت سوم آنچه گذشت: سفره ای آسمانی از بهشت برای اهل بیت آمد که در آن رطب بود. پیامبر (ص) بر دهان امام حسن و امام حسین علیهما السلام و حضرت زهرا رطب گذاشتند و گفتند گوارای وجودتان. اکنون نوبت رطب در دهان امیرالمومنین گذاشتن رسیده بود... 🛑ثمّ أخذ الرطبة الرابعة فتركها في فيّ أمير المؤمنين عليه السّلام ثمّ قال: هنيئا يا أمير المؤمنين. ثمّ وثب قائما ثم جلس، و أخذ رطبة ثانية، فوضعها في فيّ أمير المؤمنين عليه السّلام و قال: هنيئا لأمير المؤمنين . ثمّ وثب قائما ثم جلس، و أخذ رطبة ثالثة، فوضعها في فيّ أمير المؤمنين عليه السّلام ، ثمّ قال هنيئا لأمير المؤمنين . ثمّ قام و قعد. ثمّ أكلا جميعا، و ارتفعت المائدة إلى السماء. فقالت فاطمة عليها السّلام : لقد رأيت يا رسول اللّه منك اليوم عجبا! 🔰 بعد از آن رطب چهارم را برداشته و در دهان مبارک حضرت امیر المومنین صلوات الله علیه میگذارند و سپس میگویند: گوارایت باد ای امیرمومنان. سپس حضرت رسول از جای خود قیام میکنند و سپس دوباره مینشینند. بعد از آن مجددا رطب دومی را برداشته و در دهان حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه میگذارند و میگویند: گوارا باد بر امیرمومنان و مجددا از جای خود بلند شده و مجددا مینشینند. و دوباره رطب سومی را برداشته و این عمل را تکرار میکنند و میگوند گوارا باد بر امیرمومنان و باز هم قیام میکنند و سپس مینشینند. بعد از آن، رطب ها را میل میکنند و آن سفره آسمانی به آسمان صعود میکند.سپس حضرت فاطمه علیهاالسلام میفرمایند: ای رسول خدا امروز از شما امری عجیب، مشاهده کردیم! سپس حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله میفرمایند:... ادامه دارد... 📚نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة، ج۱، ص ۱۸۵ ✍التراب #امام_علی #حب_الوصی 🤍@Mohebbeh110

➖امیرالمومنین علیه السلام غذایشان در زمان حکومت خود چه چیزی بود؟ 🛑حدّثنا محمّد، قال: حدّثنا الحسن، قال: حدّثنا إبراهيم، قال: و حدّثني إبراهيم بن العبّاس، قال: حدّثنا ابن المبارك، عن بكر بن عيسى، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن عليّ، عن أبيه - عليه السّلام-، قال: كان عليّ - عليه السّلام - يطعم النّاس بالكوفة الخبز و اللّحم، و كان [له] طعام على حدة، فقال قائل من النّاس: لو نظرنا إلى طعام أمير المؤمنين ما هو؟ فأشرفوا عليه و إذا طعامه ثريدة بزيت مكلّلة بالعجوة، و كان ذلك طعامه، و كانت العجوة تحمل اليه من المدينة. 🔰 امام محمد بن على(عليه السّلام)گويد:على(عليه السّلام)در كوفه به مردم نان و گوشت مى‌خورانيد و خود طعامى ديگر داشت.كسى ديگرى را گفت:كاش مى‌توانستيم طعام امير المؤمنين را ببينيم كه چيست.روزى به هنگام طعام خوردنش آمدند و طعامش روغن زيتون بود كه نان در آن خرد كرده بود و بر روى آن خرمایی که از مدینه برایش می آوردند ریخته بود. 📚الغارات ج ۱، ص ۸۲ #امام_علی 🤍@Mohebbeh110

هر چقدر نماز بخوانید و ذکر بگویید باید خودتان را... 🌱 #حب_الله ✍ایت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی 🤍@Mohebbeh110

مقام معظم رهبری: من مکرر متن وصیتنامه این شهید رو‌ میخونم. 🪴فرازی از وصیت نامه شهید ناصر الدین باغانی 🎙حجت السلام پناهیان #حب_الله #حب_الشهداء 🤍@Mohebbeh110

هیچ خیری به ما نمیرسه الا به برکت امام زمان، هیچ شری از ما دفع نمیشه الا به برکت امام... 💔 #امام_زمان 🎙حجت الاسلام کاشانی 🤍@Mohebbeh110

➖روایتی فوق‌العاده زیبا و بسیار شیرین در فضیلت و مقام بسیار جلیل و والای حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه قسمت پایانی آنچه گذشت: سفره ای آسمانی از بهشت برای اهل بیت آمد که در آن رطب بود. پیامبر (ص) بر دهان امام حسن و امام حسین علیهما السلام و حضرت زهرا رطب گذاشتند و گفتند گوارای وجودتان. حضرت برای حضرت علی چهار بار رطب در دهان ایشان گذاشتند و گفتند گوارای وجودت، حضرت فاطمه س از سر این داستان پرسیدند.اکنون زمان پاسخ پیامبر رسیده بود 🛑فقال صلّى اللّه عليه و آله: يا فاطمة الرطبة الأولى التي وضعتها في فيّ الحسين فسمعت ميكائيل و إسرافيل ، يقولان: هنيئا يا حسين ، فقلت موافقا لهما: هنيئا يا حسين . ثمّ أخذت الرطبة الثانية، فوضعتها في فيّ الحسن ، فسمعت جبرئيل و ميكائيل يقولان: هنيئا يا حسن ، فقلت موافقا لهما: هنيئا يا حسن . فأخذت الرطبة الثالثة، فوضعتها في فيك، فسمعت الحور العين مشرفين من الجنان، و هنّ يقلن: هنيئا يا فاطمة ، فقلت موافقا لهنّ: هنيئا يا فاطمة.ثمّ أخذت الرابعة، فوضعتها في فيّ أمير المؤمنين ، فسمعت صوت النداء من الحقّ، يقول: هنيئا يا عليّ.ثمّ قمت قائما إجلالا للّه تعالى. ثمّ ثانية، ثمّ ثالثة، و أسمع صوت الحقّ يقول : هنيئا يا عليّ . فقمت إجلالا للّه تعالى - ثلاث مرّات -.فسمعت الحقّ يقول: و عزّتي و جلالي، لو ناولت عليّا من الساعة إلى يوم القيامة رطبة رطبة لقلت: هنيئا هنيئا. 🔰 سپس حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله میفرمایند: ای فاطمه؛ پس آن رطب اول را که در دهان حسین گذاشتم، شنیدم صدای میکائیل و اسرافیل را که گفتند گوارایت باد ای حسین پس با آن ها همراهی کردم و گفتم گوارایت باد ای حسین. و رطب دوم را که در دهان حسن گذاشتم شنیدم صدای جبرئیل و میکاییل را که گفتند گوارایت باد ای حسن و با آن ها همراهی کردم... . و رطب سوم را نیز که در دهان تو گذاشتم شنیدم صدای حورالعین را که مشرف بر باغ های بهشت بودند و گفتند گوارایت باید ای فاطمه و با آن ها همراهی کردم. اما سپس رطب چهارم را برداشتم و در دهان امیرمومنان گذاشتم و سپس شنیدم صدای حضرت حق تعالی را که فرمود: گوارایت باد ای علی... سپس برای اجلال و تعظیم خداوند تعالی قیام کردم. سپس رطب دوم و رطب سوم را و میشنیدم مجددا هر دفعه صدای حق تعالی را که میفرمود: گوارایت باد ای علی و به همین دلیل سه دفعه قیام کردم... و شنیدم که خداوند تعالی فرمود: سوگند به عزت و جلالم، اگر از همین لحظه تا روز قیامت از آن رطب ها به علی بدهی، رطب به رطب من خواهم گفت: گوارایت باد، گوارایت باد... 📚نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة، ج۱، ص ۱۸۵ ✍التراب #امام_علی #حب_الوصی 🤍@Mohebbeh110

➖وقتی از زهد امام علی علیه السلام صحبت میکنیم دقیقا منظورمان چیست؟ 🛑حدّثنا محمّد، حدّثنا الحسن، قال: حدّثنا إبراهيم؛ قال: أخبرنى الحسين بن هاشم عن أبى عثمان الدّوريّ عن أبى إسحاق السّبيعيّ قال: كنت على عنق أبى يوم الجمعة و أمير المؤمنين عليّ بن أبى طالب - عليه السّلام - يخطب و هو يتروّح بكمّه فقلت: يا أبه أمير المؤمنين يجد الحرّ؟- فقال لي: لا يجد حرّا و لا بردا، و لكنّه غسل قميصه و هو رطب و لا له غيره فهو يتروّح به . 🔰 ابو اسحاق سبيعى گويد:در روز جمعه‌اى بر دوش پدرم بودم و على(عليه السّلام)براى مردم اداى خطبه مى‌كرد و خود را به آستينش باد مى‌زد.گفتم:پدر،امير المؤمنين گرمش شده است. گفت:نه،نه سردش شده است و نه گرمش.لباسش را شسته است و هنوز تر است و لباس ديگری هم ندارد،بادش مى‌دهد تا خشك شود. 📚الغارات ج ۱، ص ۹۸ #امام_علی 🤍@Mohebbeh110

مردم رفتند دنیا را بگیرند دنیا آنها را گرفت....🍃 #امام_علی 🤍@Mohebbeh110

چیکار کنم مردم عاشق خدا بشن؟🪴 #حب_الله 🎙استاد پناهیان 🤍@Mohebbeh110

چه سکوتی‌ دنیا را فرا میگرفت‌ اگر هرکس‌ به اندازه‌ِ عملش‌ ‌سخن‌ میگفت ... - اميرالمؤمنين #امام_علی @Mohebbeh110

➖امام زمان هر عصر نسبت به بقیه دوستادارانشان چگونه هستند؟ 🛑سَأَلْتُهُ اَلدُّعَاءَ فَكَتَبَ إِلَيَّ : وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ مِنَ اَلدُّعَاءِ فَإِنَّكَ بَعْدُ لَسْتَ تَدْرِي كَيْفَ جَعَلَكَ اَللَّهُ عِنْدِي ، وَ رُبَّمَا سَمَّيْتُكَ بِاسْمِكَ وَ نَسَبِكَ... 🔰 علی بن مهزیار می گوید: برای امام جواد علیه السلام نامه فرستادم... خواستم برایم دعا کنند. در جواب فرمودند: از من خواستی برایت دعا کنم، تو نمیدانی چقدر برای من خداوند تو را عزیز قرار داده(و من تو را دوستت دارم). و من چه بسا من برای تو به نام و نسبت دعا میکنم... 📚اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۵۵۱ #امام_زمان 🤍@Mohebbeh110

➖آیا عدالت امیرالمومنین علیه السلام شامل خودشان می شد؟تیغ عدالت علی علیه السلام چقدر بُرَنده بود؟ 🛑حدّثنا محمّد، قال: حدّثنا الحسن، قال: حدّثنا إبراهيم، قال: حدّثنا إسماعيل بن أبان، قال: حدّثنا عمرو بن شمر ،عن سالم الجعفىّ ، عن الشّعبيّ ،قال: وجد عليّ - عليه السّلام - درعا له عند نصرانىّ فجاء به الى شريح يخاصمه اليه، ... ثمّ قال عليّ - عليه السّلام-: انّ هذه درعي لم أبع و لم أهب، فقال للنّصرانىّ: ما يقول أمير المؤمنين؟ فقال النّصرانيّ: ما الدّرع الاّ درعي، و ما أمير المؤمنين عندي بكاذب، فالتفت شريح الى عليّ عليه السّلام فقال: يا أمير المؤمنين هل من بيّنة؟- قال: لا، فقضى بها للنّصرانىّ، فمشى هنيّة ثمّ أقبل فقال: أمّا أنا فأشهد أنّ هذه أحكام النّبيّين، أمير المؤمنين يمشي بى الى قاضيه.! و قاضيه يقضي عليه.! أشهد أن لا إله الاّ اللّٰه وحده لا شريك له، و أنّ محمّدا عبده و رسوله، الدّرع و اللّٰه درعك يا أمير المؤمنين انبعث الجيش و أنت منطلق الى صفّين فخرّت من بعيرك الأورق فقال: أمّا إذا أسلمت فهي لك، و حمله على فرس. قال الشعبي: و أخبرنى من رآه يقاتل مع عليّ - عليه السّلام - الخوارج في النّهروان . 🔰 شعبى گويد:على(عليه السّلام)زره خويش در نزد مردى نصرانى يافت. او را نزد شريح برد،تا حق خود را بگیرد... سپس گفت: اين زره از آن من است.نه آن را به او فروخته‌ام و نه به او بخشيده‌ام. شريح به مسیحی گفت:امير المؤمنين چه مى‌گويد؟ مسیحی گفت: نه،زره،زره من است.و نمى‌گويم كه امير المؤمنين دروغ مى‌گويد. شريح رو به على(عليه السّلام)كرد و گفت: يا امير المؤمنين آيا بر ادعاى خود شاهد و دليلى دارى‌؟گفت:نه. شريح به سود آن مسیحی رأى داد. نصرانى کمی رفت و برگشت و گفت:شهادت مى‌دهم كه اين گونه قضاوتها قضاوت پيامبران است.امير المؤمنين مرا نزد قاضى خود آورده و قاضى به زيان او رأى مى‌دهد. شهادت مى‌دهم كه جز خداى يكتا خدايى نيست و شهادت مى‌دهم كه محمد بنده و پيامبر اوست.يا امير المؤمنين به خدا سوگند كه اين زره،زره توست.لشكرت حركت كرد و تو به صفين مى‌رفتى اين زره از پشت شتر خاكسترى تو پایین افتاد.على(عليه السّلام)گفت:اكنون كه اسلام آوردى اين زره برای خودت و یک اسب هم به او داد. شعبى گويد:كسى كه او را ديده بود به من گفت كه همراه على(عليه السّلام)در نهروان با خوارج مى‌جنگيد. 📚الغارات ج ۱، ص ۱۲۴ #امام_علی 🤍@Mohebbeh110