صبح روز عاشورا . . .
میگن یه نا نجیبی
تیر رو نشونه میگیرن
به میانه گلوی اباعبدالله
حضرت از رو زمین
بلند میشن و تیر رو از گلو
در میارن
خشمگین میشه
میگه : تیری که من زدم رو
در آوردی؟ دوباره بلند شدی؟
الان یه کاری میکنم دیگه بلند
نشی!
میرم سمت حضرت
آخ خدایا...
یه لگد به پهلوی حضرت
میزنه.
نیزه رو فرو میکنه تو سینه
حضرت 💔
نیزه از پهلو حضرت بیرون
میزنه...
خدایا دروغ باشه
- مُهجِه -
میگن یه نا نجیبی تیر رو نشونه میگیرن به میانه گلوی اباعبدالله حضرت از رو زمین بلند میشن و تیر رو از
میگن نیزه ای رو وارد گلوی
حضرت کردن
این نیزه از پشت گلوی حضرت
خارج و وارد خاک شد...
گفت: دیگه نمیتونی بلند شی ...
یا حسین💔