🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷
🔷🔶
🔷
🔹ما خانهای را نزدیک خانه پدرم اجاره کردیم. جهیزیه را هم کم کم می بردیم آن جا می چیدیم.
🔹محسن ، سر جهیزیه خیلی با پدر و مادرم چانه می زد. او مخالف خرید بعضی از لوازم زندگی مثل مبل بود.
🔹می گفت :«شاید یکی پول نداشته باشه. وقتی بیاد اینا رو ببینه ، دلش می سوزه .اون وقت من چی کار کنم ؟»
✍ خاطراتی به روایت همسر از کتاب زیر تیغ
#داداشمحسن
#کتابزیرتیغ
#یازهراس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄