eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✧❁☘🌸☘❁✧═┅┄ 📚علاقه و اهتمام او  تا آنجا بود که اولین هدیه‌ای که به همسرش داد کتاب بود و هرگاه به مهمانی می رفت به دوستان و اقوام کتاب معرفی می کرد و به آنها کتاب هدیه می‌داد.  💖به همسرش ماهانه یک کتاب هدیه می‌داد و برای ترغیب او  به خواندن کتاب از آنچه که از آن کتاب خوانده بود امتحان می‌گرفت و به او هدیه ای دیگر می‌داد. حتی در مراسم عقدش هم چند کتاب مانند کتاب سلام بر ابراهیم و چند کتاب دیگر به همسرش هدیه داده بود. در زندگی اش هرگاه با  مشکل مواجه می‌شد با کتاب آن مشکل را بر طرف می‌کرد. 🌷 به روایت حمید خلیلی
حالا انگار سبکتر از همیشه‌ام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که می‌ آید، بوی مجلس هیئت مؤسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین به‌ خیر که گفت مؤسسه خون می‌خواهد و این قطره‌ ها که بر خنجر می‌ غلطد ارزانی حاج احمدی که مسیر شیب‌ الخضیب شدنم را هموار کرد. ... 『@Mohsendelha1370
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ که قشنگ‌ ترﯾﻦ ﻋﺸﻖ نگاه مهرﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ به ﺑﻨﺪگاﻧﺶاست. ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ به ﺍﻭ بسپار ﻭﻣﻄﻤﺌﻦ باﺵ که تا وقتی که ﭘﺸﺘﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ گرﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺮﺍﺱ ‌ﻫﺎﯼ ﺩنیا ناچیز است...! 💚 『@Mohsendelha1370
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
صبح بدون شما بخیر نمیشود...🙃🤍
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت ؛ روز محشر آبرو از او گرفت . . . :))) _ شهادت به آسمان رفتن نیست، به خود آمدن است . . . !
در جوار مزار شهید گمنام دعا گوی شما مخاطبین محسن دلها هستم🙂
می‌پرسید:«بنظرت‌وقتی‌شہـید‌شدم ‌کی‌میاد‌برام‌مداحی‌می‌ڪنه؟‌» با‌غیظ‌می‌گفتم:«هیچ‌کی،همین‌مداح‌های‌ الکی‌پلکی‌رو‌میاریم.» می‌رفت‌توی‌فڪر: «یعنی‌حاج‌محمود‌ڪریمی‌و‌سید‌رضـا‌نریمانی‌میان؟» می‌گفتم:«دلت‌خوشه!اینا‌بیڪارن‌برای‌مجلس‌تو‌بخونن؟!» با‌حسرت‌می‌گفت: «ولی‌من‌آرزومه!»
چه‌ بسا‌ گمراهانی‌ که‌ لیاقتِ‌ شهادت‌ پیدا‌ کردند! و‌ چه‌ بسا مدعیانی که‌ غرقِ‌ در‌ معصیت‌ شدند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحب‌الزمان :)🌸.. {عج‌اللّٰہ} : بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہ‌ام حضـرت زینب{سلام‌اللّٰہ‌عليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد. |📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱| کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ••••••••••♡♡♡♡••••••••••• 『@Mohsendelha1370
✍ بهش گفتم: از این سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو. راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم. او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد. آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسیش! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا. بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار رهبری ، گفتیم تو هم بیای. پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری. عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: عاقبت بخیر بشی! همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم. 📕برگرفته از کتاب سربلند ؛ روایت هایی از زندگی ...🌷🕊 . ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕊 نگاهی گذرا بر زندگی شهید حُججی🕊 نام و نام خانوادگی: محسن حججی🌷 نام پدر : محمد رضا محل تولد : نجف آباد اصفهان تاریخ ولادت: ۱۳۷۰/۴/۲۱ تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۵/۱۸ محل شهادت: التنف - سوریه مدت عمر: ۲۶ سال محل مزار : گلزار شهدای شهر نجف آباد قطعه و ردیف و شماره مزار: ــــــــــ کتاب مربوط به این شهید: سربلند - زیر تیغ - محسن ما - سرمشق
عکس شهدا که کفایت نمیکنه باید حرفشونم بشنویم و ان شاء الله عمل کنیم😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
اگر روزی خبر شهادت این بنده سراپا تقصیر را شنیدید، علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید..
رفاقت اگه عکس بود :)❤️
شهیدی که جای دفنش را نشان مادرش داد مراسم هیئت که تمام شد به سمت حیاط امامزاده رفتیم، شور و اشتیاق عجیبی داشت و تأکید میکرد که به حرفش گوش بدهم. با انگشت اشاره کرد و گفت که وقتی شهید شدم مرا آنجا دفن کنید. من که باورم نمیشد، حرفش را جدی نگرفتم. نمیدانستم که آن لحظه شنونده وصیت پسرم هستم و روزی شاهد تدفین او در آن حیاط میشوم.
ابراهیم همیشه می‌گفت: دشمن داره کار می کنه تا مهمترین مسائل در نگاهِ مردم تغییر کنه...:)
ما عاقلانہ فڪر میڪنیم عاشقانہ عمل میڪنیم.. :)🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحب‌الزمان :)🌸.. {عج‌اللّٰہ} : بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہ‌ام حضـرت زینب{سلام‌اللّٰہ‌عليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد. |📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱| کـانـال‌رسمےشھیـدمحسن‌حججی🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@Mohsendelha1370
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ••••••••••♡♡♡♡••••••••••• 『@Mohsendelha1370
🌙✨ در هر چه دیده‌ام تو پدیدار بوده‌ اے🍃 اے کم نموده رخ، که چه بسیار بوده‌ اے...♥️🖇 :)
رمان از زبان همسر وفرزند طلبه شهید سیدعلی حسینی نمونه بارز ایثار یڪ همسر و صبر واستقامت یڪ زن به عنوان همسر ومادر ومتانت وحیا ووقار یڪ دختر مسلمان…🌿
خشنوی آقا امام زمان عج صلوات❤️🌿
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
رمان #بدون_تو_هرگز از زبان همسر وفرزند طلبه شهید سیدعلی حسینی نمونه بارز ایثار یڪ همسر و صبر واستق
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺 هميشه از پدرم متنفر بودم! مادر و خواهرهام رو خيلے دوست داشتم؛ اما پدرم رو نه... آدم عصبے و بے حوصله اے بود.  بد اخلاقيش به ڪنار، مے گفت: دختر درس ميخوادبخونه چڪار؟ نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا چهارده سالگے بيشتر درس بخونه... دو سال بعد هم عروسش ڪرد؛ اما من، فرق داشتم... من عاشق درس خوندن بودم! بوے ڪتاب و دفتر، مستم مے کرد.  مي تونم ساعتها پاے کتاب بشينم و تکان نخورم...  مهمتر از همه، ميخواستم درس بخونم،  برم سر ڪار و از اون زندگے و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم. چند سال ڪه از ازدواج خواهرم گذشت...  يه نتيجه ديگه هم به زندگيم اضافه شد... به هر قيمتے شده نبايد ازدواج کنے!  شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجورے بود، يه ا*ر*ت*ش*ي بداخلاق و بي قيد و بند... دائم توي مهمونيهاے باشگاه افسران، با اون همه ف*س*ا*د شرڪت مي ڪرد؛ اما خواهرم اجازه نداشت، تنهايے پاش رو از توے خونه بيرون بذاره!  م*س*ت هم ڪه ميڪرد، به شدت خواهرم رو ڪتڪ مے زد.  اين بزرگترين نتيجه زندگے من بود...  مردها همه شون عوضے هستن... هرگز ازدواج نڪن!  هر چند بالاخره، اون روز براي منم رسيد... روزي ڪه پدرم گفت، هر چے درس خوندے، ڪافيه. بالاخره اون روز از راه رسيد...  موقع خوردن صبحانه، همون طور ڪه سرش پایين بود... با همون اخم و لحن تند هميشگے گفت: _هانيه؛ ديگه لازم نڪرده از امروز برے مدرسه! ✨نویسنده متن👆همسر و فرزند شهید سید علے حسینے ...
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺 تا اين جمله رو گفت، لقمه پريد توي گلوم وحشتناڪترين حرفي بود ڪه مے تونستم اون موقع روز بشنوم!  بعد از کلے سرفه، در حالي ڪه هنوز نفسم جا نيومده بود به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم: ولي من هنوز دبيرستان... خوابوند توے گوشم! برق از سرم پريد... هنوز توي شوڪ بودم ڪه اينم بهش اضافه شد. – همين ڪه من ميگم... دهنت رو مے بندے ميگے چشم! درسم درسم، تا همين جاشم زيادے درس خوندے. از جاش بلند شد... با داد و بيداد اينها رو ميگفت و ميرفت.  اشک توي چشمهام حلقه زده بود؛ اما اشتباه ميڪرد، من آدم ضعيفي نبودم ڪه به اين راحتے عقب نشينے ڪنم. از خونه ڪه رفت بيرون...  منم وسايلم رو جمع ڪردم و راه افتادم برم مدرسه. مادرم دنبالم دويد توے خيابون... – هانيه جان، مادر... تو رو قرآن نرو... پدرت بفهمه بدجور عصبانے ميشه!  براے هردومون شر ميشه مادر... بيا بريم خونه. اما من گوشم بدهڪار نبود...  من اهل تسليم شدن و زور شنيدن نبودم... به هيچ قيمتے! چند روز به همين منوال مے رفتم مدرسه... پدرم هر روز زنگ مے زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام. مي رفتم و سريع برمي گشتم...  مادرم هم هردفعه براي پاي تلفن نيومدن من، يه بهانه مياورد... تا اينڪه اون روز، پدرم زودتر برگشت... با چشمهاي سرخش ڪه از شدت عصبانيت داشت از حدقه بيرون ميزد بهم زل زده بود! همون وسط خيابون حمله ڪرد سمتم...  موهام رو چنگ زد و با خودش من رو ڪشيد تو...  اون روز چنان ڪتڪے خوردم ڪه تا چند روز نمے تونستم درست راه برم... ✨نویسنده متن👆همسر وفرزند شهید سید علے حسینے ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹شهید محسن حججی: آقا علاقه زیادی به کار داشت و انجام میداد... ما که دم از رفاقت با میزنیم چقدر این کارو انجام میدهیم؟؟؟