سرویس ماشین اشتراکی امبر
یکی از سرویس های ماشین های اشتراکی در هلند به نام امبر (Amber) به این صورت کار می کند که این شرکت تعدادی ماشین مدل BMW I3 برقی را در سطح شهر قرار داده است. کاربران با استفاده از اپلیکیشن امبر می توانند این ماشین ها را در هر نقطه ای از شهر کرایه کنند و به صورت اتوماتیک درب ماشین را با استفاده از موبایل باز کنند و در انتها در هر نقطه از شهر آن را رها کنند. مبلغ کرایه ماشین برحسب زمان و مسافت استفاده شده به صورت اتوماتیک محاسبه و از حساب شخص برداشت می شود.
نکته قابل توجه در این سرویس این است که در هر نقطه دلخواه از شهر، اگر مشتری یک ساعت زودتر سرویس امبر را رزرو کند، یکی از کارمندان شرکت امبر، یکی از ماشینها را به درب منزل مشتری یا هر نقطه درخواست شده می برد و آنجا پارک می کند تا مشتری بتواند ماشین را در ساعتی که تعیین کرده است در نقطه تعیین شده بردارد و استفاده کند. (در واقع دو راننده با دو ماشین به آن نقطه می روند و یکی از ماشین ها را پارک می کنند و بعد با ماشین دیگر به محل کارشان برمیگردند)
مثلا فرض کنید میخواهید طول یک خیابان را به مدت یک ساعت پیاده روی کنید. ماشین را رزرو میکنید و به ابتدای خیابان می روید. و بعد برای یک ساعت بعد در انتهای خیابان ماشین دیگری را مجددا رزرو می کنید و وقتی به انتهای خیابان می رسید یک نفر قبلا یک ماشین را در آن نقطه برده و برای شما پارک کرده است. در آینده با رواج بیشتر ماشین های بدون سرنشین و حل مشکلات قانونی آن، قرار است وقتی شخصی ماشینی رزرو می کند، ماشین، خودش اتوماتیک به جلوی درب خانه مشتری برود. ولی فعلا این کار توسط انسان انجام می شود.
البته این سرویس به تازگی در هلند راه اندازی شده است و سرویس کامل، فعلا در شهرهای محدودی فعال است و در بقیه شهرها به این صورت است که نقاط محدود و مشخصی در شهر وجود دارد که کاربران می توانند ماشین ها را از آن نقاط بردارند و بعد به یکی از همان نقاط تعیین شده برگردانند. اگر ماشین را بخواهند در یک نقطه دیگر از شهر پارک کنند اپلیکیشن اجازه قطع زمان اجاره ماشین را به مشتری نمی دهد و ماشین همچنان در اجاره مشتری می ماند و جریان زمان و هزینه قطع نمی شود.
یک نکته قابل توجه دیگر در این سرویس این است که با هماهنگی انجام شده بین این شرکت و شهرداری، کابران این ماشین ها میتوانند در هر پارکینگ عمومی در شهر پارک کنند و نیازی نیست هزینه پارکینگ هم بپردازند. حتی گاهی افرادی که خودشان ماشین دارند برای رفتن به مرکز شهر که هزینه پارک کردن بالاست، ترجیح میدهند از ماشین های امبر به جای ماشین خود استفاده کنند.
@MojtabaInFrance
من مغزم را برای تمرکز برای یک دوره طولانی آموزش دادم
آموزش تمرکز: چیزی که هرگز نمی دانستید به آن نیاز دارید!
قسمت اول
اگر شما با کسی روبرو شوید که بدن او به شدت از فرم افتاده است و اگر از شما بپرسم، “فکر می کنید چگونه این اتفاق افتاده است؟” شما به احتمال زیاد می گویید: “هوم… او احتمالاً به اندازه کافی ورزش نمی کند و غذاهای ناسالم زیادی می خورد”
در مورد تمرکز هم همینطور است!
اگر نمی توانید بیش از 5 دقیقه تمرکز کنید، یا اگر همین الان دارید وسوسه می شوید که از ادامه این مقاله صرفه نظر کنید، سپس شما در یک موقعیت مشابه هستید. اما به جای بدن شما، این ذهن شماست که ناسالم است.
خوب، اکنون ممکن است به این فکر کنید که چگونه این مشکل را برطرف کنید!
برای بهبود قدرت تمرکز، باید از ذهن خود نیز مراقبت کنید، همانطور که از بدن خود مراقبت می کنید تا خوش فرم شوید. در این داستان، دقیقاً دو چیز را با شما در میان میگذارم که به من کمک کرد برای مدت طولانیتری متمرکز باشم.
پایان قسمت اول
متن فوق ترجمه این مقاله است: https://medium.com/change-your-mind/humans-have-a-shorter-attention-span-than-a-goldfish-46c8b7212a15
@mojtabainfrance
من مغزم را برای تمرکز برای یک دوره طولانی آموزش داده ام
آموزش تمرکز: چیزی که هرگز نمی دانستید به آن نیاز دارید!
قسمت دوم
1. ورزش منظم برای ذهن شما
منظور من یوگا یا چیزهای مشابه نیست. با این حال، همانطور که برای بهبود قدرت بدنی خود به باشگاه می روید، باید ذهن خود را به طور منظم تمرین دهید.
اگر می خواهید قدرت ذهنی خود را بهبود ببخشید، باید خود را مجبور به انجام کاری کنید که به تمرکز و انرژی ذهنی زیادی نیاز دارد.
خواندن یک کتاب، مطالعه، کار کردن، نوشتن، یا حتی تمرین یک مهارت، همگی نمونه هایی از این قبیل هستند.
مرحله اول: یک کار را انتخاب کنید
با این حال، هر کاری که در حال حاضر در تمرکز روی آن مشکل دارید، کاری است که می توانید با آن تمرین تمرکز انجام دهید.
مرحله دوم: یک تایمر تنظیم کنید
فرض کنید انتخاب کرده اید که ورزش ذهن را با خواندن کتاب شروع کنید.
* یک تایمر تنظیم کنید و ببینید چه مدت می توانید قبل از اینکه مجبور شوید تلفن خود را چک کنید یا کار دیگری انجام دهید، مطالعه کنید.
* تایمر را در آن نقطه متوقف کنید و زمان را یادداشت کنید. این سطح فعلی قدرت تمرکز شماست .
مرحله سوم: آموزش منظم
شما باید هر روز زمان خاصی را برای این آموزش متمرکز اختصاص دهید. همانطور که زمان خاصی را برای تمرین در باشگاه اختصاص می دهید.
مرحله چهارم: یک هدف روزانه تعیین کنید
همچنین ایده خوبی است که هر از گاهی تمرینات را تغییر دهید.
پایان قسمت دوم
@mojtabainfrance
من مغزم را برای تمرکز برای یک دوره طولانی آموزش داده ام
آموزش تمرکز: چیزی که هرگز نمی دانستید به آن نیاز دارید!
قسمت سوم
۲. رژیم غذایی ذهنی خود را اصلاح کنید
غذا با بدن ما مصرف می شود، اما محتوا با ذهن ما مصرف می شود. غذاهای ناسالم دنیای فیزیکی، غذاهای خوشمزه، پر کالری و بیش از حد شیرین هستند. این بدان معناست که محتوای کوتاه، هیجانانگیز و سرگرمکننده، معادل ذهنی غذای ناسالم است.
خوب است که هر از چند گاهی از آن لذت ببرید. شما حتی می توانید آن را هر روز انجام دهید. با این حال، اگر این تنها چیزی است که مصرف میکنید، دامنه توجه شما به چند ثانیه کاهش مییابد.
رسانه های اجتماعی منبع اصلی این غذای ناسالم هستند .
طبق یک مطالعه ، افراد تنها حدود10 ثانیه را برای هر پست اینستاگرام صرف می کنند. سایر پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند توییتر، فیس بوک، تیک تاک و حتی ردیت نیز احتمالاً به همین ترتیب عمل می کنند.
این همه محتوایی است که ما فقط چند ثانیه صرف آن می کنیم. حتی محتوای طولانی تر، مانند ویدیوهای YouTube نیز تحت تأثیر قرار می گیرد. با این حال، مسئله در اینجا، تحریک است.
تازگی بی پایان، مقادیر زیادی دوپامین در مغز ما آزاد می کند و باعث می شود که ما بخواهیم بیشتر تماشا کنیم و در عین حال توانایی ما را برای تمرکز روی چیزهای کمتر محرک، به طور کلی کاهش می دهد.
بسیاری از ویدیوهای جذاب اینترنتی دارای مقدار زیادی ویرایش و جلوه های صوتی هستند و هر 5 ثانیه صحنه ویدیو عوض می شود. اینها ویدیوهایی هستند که به دلیل تحریکی که به همراه دارند تماشا می کنیم. کاری که باید انجام دهید این است که محتوای طولانی مدتی را مصرف کنید که بیش از حد تحریک کننده نباشد.
محتوای طولانی با تحریک کم
ویدئوهای آموزشی، مانند گفتگوهای تد و مصاحبه ها، نمونه خوبی از این موضوع هستند. اینها مطالبی با سرعت آهسته هستند که در کل فقط بر روی چند موضوع تمرکز می کنند و آنها را به یک مکمل عالی برای رژیم غذایی ذهنی شما تبدیل می کند.
کتابهای صوتی، پستهای وبلاگ، پادکستها و حتی مستندها همگی منابع عالی هستند. کاری که باید انجام دهید این است که مطمئن شوید مقداری از این محتوا را به صورت روزانه دریافت می کنید، و به تدریج راه خود را افزایش دهید تا حداقل نصف آن چیزی باشد که مصرف می کنید.
استفاده روزانه از رسانه های اجتماعی خوب است، اما باید آن را با محتوای مغذی تر متعادل کنید.
یک چیز در یک زمان
هنگام مصرف محتوا باید از انجام چند کار خودداری کنید.
زیرا استفاده از تلفن برای بررسی شبکه های اجتماعی در حین تماشای تد تاک شبیه به خوردن کیک در حین خوردن سالاد است. این به هیچ وجه کمکی نخواهد کرد.
همچنین، زمانی که در حال مصرف محتوا هستید، باید تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا کاری را که شروع کرده اید به پایان برسانید.
خواندن کل مقاله یا تماشای کل ویدیو را به یک عادت تبدیل کنید. همچنین باید فصل را به طور کامل تمام کنید. این به شما امکان می دهد حتی زمانی که در باشگاه ذهنی نیستید، عضلات تمرکز خود را تقویت کنید. اینکه چقدر عضلات تمرکز خود را تمرین می دهید و چه نوع محتوایی را به صورت روزانه مصرف می کنید، راه حل بهبود تمرکز شما را تعیین می کند.
میانبری وجود ندارد، همانطور که میانبری برای کاهش وزن وجود ندارد – این یک نبرد مداوم و یک تغییر سبک زندگی است که باید ایجاد کنید.
پایان
@mojtabainfrance
صربستان
با دوستمون که ۳۸ سالشه و اهل صربستانه صحبت می کردم. برای یک سفر کوتاه به هلند اومده بود. میگفت از ۶ سالگی (یعنی از ۳۲ سال پیش تا الان) که یادم میاد یا در جنگ بودیم یا قحطی بود یا مدارس تعطیل بود.
هر بار جنگ می شد یه قسمت از کشورمون رو جدا می کردن.
یه بار جنگ شد کرواسی جدا شد
بعد جنگ شد اسلوانی جدا شد
بعد بوسنی جدا شد
بعد مقدونیه جدا شد
بعد کزوو جدا شد
الان شدیم یه کشور ۹ ملیون نفره . هنوز سر جدایی یه بخشی از جنوب کشور با مونتنگرو درگیری و اختلاف داریم
آمریکا روی سرمون بمب می ریخت میگفت میخوام دموکراسی براتون بیارم
یا جنگ بود مدرسه ها تعطیل میشد
یا نظامی ها در مدرسه مستقر میشدن مدرسه تعطیل می شد
گاهی قحطی می شد. مثلا بنزین رو با قوطی نوشابه تو سوپرمارکت ها میفروختن.
یه بار ماشینمو دزدیدن بعد که گشتیم دیدیم یه کمی اونورتر تو خیابون ولش کردن رفتن چون بنزین کم بود تو ماشین و اونا هم نتونستن بنزین پیدا کنن که بریزن توماشین ببرنش.
الان هم چون تنها کشور اروپایی هستیم که جنگ روسیه رو رسما محکوم نکردیم مرتبا بمب گذاری میشه و مدارس رو تهدید به بمب گذاری می کنن و مرتبا تعطیل میشه
بعد از مدتها پست نزاشتن، دلم نیومد از این یکی بگذرم.
@MojtabaInFrance
یک اتفاق جدید و عجیب در ایران درباره افشای اطلاعات شخصی
قسمت اول
در سفر اخیر به ایران با پدیده جدیدی مواجه شدم. در روزگاری که روز به روز در دنیا، حساسیت در زمینه حفظ اطلاعات شخصی در حال افزایش است، روند در ایران برعکس است.
در سوپرمارکتی در تهران به صندوق می روم برای پرداخت. مشتریان دیگر، پشت سر من با فاصله خیلی کم صف بسته اند. صندوقدار با صدای بلند می پرسد:
- شماره موبایل؟
- نام خانوادگی؟
- رمز کارت؟
همه این اطلاعات شخصی را بلند می پرسد و من هم باید بلند جواب بدهم و همه افرادی که در اطراف من ایستاده اند می شنوند و میتوانند آن را یادداشت یا حفظ کنند.
به مطب دکتر می روم. در اتاق پذیرش مطب، ۱۵ نفر منتظر نوبتشان نشسته اند. در آن گوشه خانم منشی پشت میزش است. میگویم وقت داشتم. با صدای بلند می پرسد:
- نام
- نام خانوادگی
- کد ملی
- شماره موبایل
- آدرس منزل
- سن
برایم عجیب بود. درخواست کردم که کاغذ را بدهد که من اینها را مکتوب برایش بنویسم. مخالفت کرد. باید بلند میگفتم و او می نوشت و دیگر حضار هم می شنیدند. هرکسی میتوانست جزئیات اطلاعات شخصی من را برای خودش یادداشت کند.
در رادیولوژی ۳۰ نفر در سالن نشسته اند برای نوبتشان یا جواب عکس برداری و خانم منشی کنار در ورودی پشت میزش. با ورود بیمار بعدی با صدای بلند از او می پرسد:
- کمرتان درد میکند؟
- دست و پایتان هم بی حس می شود؟
- تصادف کرده اید؟
هر کس وارد می شود خانم منشی تمام سوالات خصوصی درباره موضوع عکس برداری را از بیمار می پرسد و بیمار باید بلند جواب بدهد به طوری که همه ۳۰ نفر حاضر هم جواب ها را می شنوند.
این اطلاعات شخصی خیلی محرمانه اند و افشای آنها خیلی خطرناک است. یکی از رایج ترین و رو به رشدترین روش های هک کردن و اخاذی کردن، هک بدون کد یا مهندسی اجتماعی یا Social Hacking نام دارد که دقیقا با استفاده از همین اطلاعات شخصی انجام می شود و نیاز به هیچ دانش کامپیوتری یا برنامه نویسی ندارد. مجرمان با استفاده از اطلاعات شخصی شما می توانند از اپراتورهای دیگر اطلاعات شخصی شما یا حتی ریست کردن رمزهای عبورتان را درخواست کنند.
ادامه را در قسمت بعدی بخوانید…
@mojtabainfrance
یک کتاب خوب که خواندن آن را به همه دوستان توصیه میکنم.
جملاتی از آن را در این کانال خواهم نوشت.
@MojtabaInFrance
در یکی دو سال اخیر مقالات زیادی در خصوص افزایش بهره وری و بهبود عملکرد و تمرکز به زبان انگلیسی خواندهام و در اکثر آنها حذف شبکه های اجتماعی یکی از توصیه های ثابت بوده است. در کتاب کار عمیق هم دیدم فصلی به آن اختصاص داده است.
@MojtabaInFrance
تجربه شخصی ام از مهندسی اجتماعی در هلند
چند وقت پیش شماره موبایل من در هلند زنگ خورد و یک صدای ضبط شده برایم پخش شد:
شماره شهروندی شما در هلند مورد سوء استفاده قرار گرفته و مسدود شده است شما به سازمان قضایی وصل می شوید.
بعد تماس وصل شد به یک شخص دیگری و وقتی آن شخص صحبت می کرد، از پشت زمینه اش سروصدا و هیاهویی می آمد انگار که در یک اداره بزرگ و شلوغ در حال صحبت کردن است.
به او گفتم که چنین صدایی برایم پخش شد و او گفت که بسیار خوب، کد پستی تان را بگویید تا پرونده تان را بررسی کنم. خوب کد پستی من که اطلاعات به ظاهر خیلی سری و محرمانه ای نیست و قاعدتا هرکسی باشد آن را میدهد به خصوص با شوکی که به من وارد کرده بود با دادن این خبر مسدود شدن. و با توجه به صدا و لحن طرف و هیاهوی پشت زمینه اش، درخواستش بسیار متقاعد کننده و قابل اعتماد بود.
یک لحظه آموزش هایی که دیده بودم در ذهنم مرور شد. به شماره ای که زنگ زده بود نگاه کردم دیدم شماره دولتی نیست و یک شماره ناشناس است. بعد قبل از اینکه کد پستی را بدهم یک سؤال پرسیدم:
من از کجا میتوانم مطمئن شوم که شما واقعا از سازمان قضایی تماس گرفته اید؟
همین که این سؤال را پرسیدم ناگهان تماس را قطع کرد.
شاید کد پستی من به تنهایی اطلاعات به درد بخوری نباشد. ولی اگر کد پستی ام را به او می دادم حالا او هم شماره موبایل من را داشت هم کد پستی ام را. و احتمالا میتوانست با آنها برنامه اخاذی یا هک کردن من را پیش ببرد. مثلا از سایت های دولتی استفاده کند یا از اپراتور موبایل بتواند اکانت من را ریست کند و غیره.
بعد از این تماس وقتی شبکه های اجتماعی و گروه های هلند را مرور کردم دیدم که چه افراد زیادی پولها از دست داده اند یا مورد هک و اخاذی قرار گرفته اند که باورش سخت است. این حملات در دنیا بسیار رو به رشد است و نیاز به هیچ تخصص کامپیوتری یا برنامه نویسی هم ندارد.
مثلا به یکی زنگ زده بودند که با ماشین شما مواد مخدر جا به جا شده و برای بررسی پرونده فلان اطلاعات شخصی تان را بدهید.
یا با آی پی شما فیلم پورن دانلود شده است و شما به سازمان قضایی ارجاع داده شده اید و فلان اطلاعات را بدهید.
معمولا با دادن یک خبر دردسرساز، فرد را شوکه می کنند و بعد میتوانند به راحتی اطلاعات از او بگیرند.
مواظب اطلاعات شخصی خود باشید. همین اطلاعات شخصی به ظاهر غیر محرمانه، متأسفانه در بعضی از سایتهای دولتی به عنوان رمز عبور پیش فرض استفاده می شود. یا اپراتورها با استفاده از این اطلاعات به تماس گیرنده اعتماد می کنند.
ادامه دارد…
@MojtabaInFrance
افشای اطلاعات شخصی در ایران
در سفر اخیرم به ایران دیدم بلااستثنا در هر رستورانی خیلی جدی می پرسند که شماره موبایل و نامتون رو بدید. رمز کارت رو هم که بلند می پرسند و باید بگویی.
خوب اگر کسی بخواهد نام و نام خانوادگی و شماره موبایل و رمز کارت افراد زیادی را در ایران بداند از همه جای دنیا کارش ساده تر است. کافی است به رستوران ها و مطب ها برود و وقتی افراد در کنار صندوق دار یا منشی در حال گفتن اطلاعات شخصی شان هستند آنها را یادداشت کند. یا حفظ کند یا ضبط کند.
یکی از اصول قانون GDPR در اروپا این است که فقط در صورتی یک شرکت یا یک بیزینس می تواند اطلاعات شخصی افراد را بگیرد که انجام آن خدمت بدون آن امکان پذیر نباشد. آیا غذاخوردن در یک رستوران بدون دادن نام و شماره موبایل امکان پذیر نیست؟ آیا برای اینکه من بتوانم در یک رستوران غذا بخورم باید حتما همه کارمندان رستوران نام و شماره موبایل من را بدانند؟
یکی دیگر از قوانین GDPR میگوید که اگر هم لازم است برای انجام خدماتی، یک اطلاعات شخصی ای از مشتری دریافت شود، باید قبلش به او توضیح داده شود که چرا ما به این اطلاعات نیاز داریم و چطور و تا چه مدت اطلاعات شما را نگهداری میکنیم.
اگر یک رستوران برای باشگاه مشتریانش به شماره موبایل مشتری نیاز دارد ابتدا باید از او بپرسد که آیا مایلید به باشگاه مشتریان ما وارد شوید؟ حالا اگر جوابش مثبت بود می تواند از او درخواست نام و شماره موبایل بکند. و گرفتن نام و شماره موبایل هم باید به طوری باشد که اطرافیان و افراد دیگر از آن مطلع نشوند. حتی همه کارکنان رستوران و شرکت ها هم نباید به اطلاعات شخصی مشتریان دسترسی داشته باشند.
وقتی در رستوران ها از من درخواست نام و شماره موبایل می کردند به آنها میگفتم که مایل نیستم نام و شماره موبایلم را بگویم. به نظر عجیب می آمد برایشان.
عجیب تر آنکه وقتی در یک رستوران باکلاس که با تبلت می آمد سفارش میگرفت، بعد از ثبت سفارشم گفت یک شماره موبایل بدهید. گفتم مایل نیستم شماره موبایل بدهم بعد گفت بدون شماره موبایل نمی توانم سفارش شما را ثبت کنم. 😳
گفتم یک شماره رندم بنویس.
توصیه من به همه مخاطبین این است که هرجا می روید اطلاعات شخصی تان را ندهید تا بعدا برایتان مشکل ساز نشود. به نویسندگان و گویندگان که در شبکه های اجتماعی یا رسانه ها مخاطب دارند پیشنهاد میکنم که در این باره با مخاطبین خود صحبت کنند و سطح اطلاعات آن ها را بالا ببرند. تا اینکه مسؤولین هم بیدار شوند و قوانین لازم را در این زمینه تصویب کنند.
گرفتن اطلاعات شخصی بی ربط به بیزینس باید ممنوع و بسیار محدود شود. شیوه گرفتن اطلاعات باید اصلاح شود. رمز کارت باید فقط توسط شخص وارد شود نه اینکه بلند گفته شود. فاصله افراد در صف های پشت صندوق ها باید رعایت شود تا نتوانند رمز مشتری را ببیند و اطلاعات شخصی افراد در داخل خود شرکت ها و بین کارمندان شرکت ها هم باید محدود شود.
ادامه دارد…
@MojtabaInFrance
رمز کارتتان را خودتان وارد کنید
در اکثر مواقع در ایران باید رمز کارتتان را بلند بگویید. در فرانسه و هلند امکان ندارد موقع پرداخت در مغازه یا رستوران کسی از شما رمز کارتتان را بپرسد. حداقل تا به حال در چندین سال اخیر من چنین چیزی را مشاهده نکرده ام.
با گفتن رمز کارتتان، شما نه تنها پول خود را در تمام حساب های بانکی تان به خطر می اندازید بلکه جانتان را هم در معرض خطر قرار می دهید.
اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که موقع برداشت پول از خودپرداز و یا موقع خرید از مغازه کسی پشت سر شما می ایستد و رمز شما را مطلع می شود. بعد کمی آن طرف تر یا در یک جای خلوت کیف شما را میدزدد. شما احتمالا کارت بانکی چند بانک مختلف را همراه دارید و دزد هم میداند به احتمال زیاد شما همان رمز را برای تمام کارت هایتان انتخاب کرده اید. قبل از اینکه به خودتان بیایید و بتوانید اقدامی انجام بدهید، مبالغ زیادی از همه حساب های بانکی تان دزدیده می شود. اگر هم دزد بی رحمی به تورتان خورده باشد ممکن است موقع دزدیدن کیفتان به خشونت هم متوسل شود و جانتان و سلامتی تان هم به خطر بیفتد. اگر هم آسیب جسمی نبینید آسیب روحی روانی این اتفاق معمولا از آسیب جسمی اش بدتر و ماندگارتر است. اگر هم بعد از پرداخت یا برداشت، سوار ماشین گران قیمت تان بشوید انگیزه مجرم برای دزدیدن کیف شما بیشتر هم می شود.
حتی مجرمین به خوبی می دانند که این رمز کارتتان در بسیاری از مواقع حاوی اطلاعات مهم دیگری هم از شما هست. مثلا احتمالا همان شماره شناسنامه یا ۴ رقم آخر کد ملی یا تاریخ تولد خودتان یا همسرتان است و اگر نام و شماره موبایلتان را هم داشته باشند آسیب های بزرگ تری را میتواند به شما وارد کند.
پرسیدن رمز کارت خیلی طبیعی و عادی شده است. حتی خیلی از مغازه دارها دستگاه پرداخت خود را طوری داخل مغازه نصب کرده اند که اساسا امکان زدن رمز توسط مشتری وجود ندارد. این رویه باید تغییر کند.
باید قوانین سخت گیرانه ای برای حفظ اطلاعات محرمانه مشتریان وضع شود. باید پرسیدن رمز کارت از افراد ممنوع شود. باید اشخاص رمز خود را خودشان وارد کنند و به گونه ای وارد کنند که کسی نبیند. باید فاصله جانبی در صف های پرداخت یا برداشت طوری باشد که نفر پشت سری نتواند وارد کردن رمز شما را ببیند.
به نویسندگان و گویندگان در شبکه های اجتماعی و یا رسانه ها پیشنهاد میکنم با مخاطبین شان صحبت کنند و از آنها بخواهند تا به مغازه دارها اصرار کنند که رمز کارتشان را خودشان وارد کنند. تا اینکه بالاخره مسؤولین اقدامات عملی و قانونی در این زمینه انجام بدهند.
ادامه دارد …
@MojtabaInFrance
کامل گرایی
کامل گرایی با کمال گرایی فرق دارد. کمال گرایی یعنی تمایل به بهتر شدن همیشگی که خصلت خوبی است. کامل گرایی یعنی یا کامل و بی نقص یا هیچ. کامل گرایی همان تمایل صفر و صدی است. یا صد در صد یا صفر.
بهترین مثال کامل گرایی نوشتن یک مقاله است. حتما اکثر شما این خاطره را در ذهن دارید که یک روز در زندگی تان تصمیم گرفته اید یک مقاله بنویسید. بعد با خود گفته اید که من میخواهم مقاله ای بنویسم که بهترین مقاله دنیا باشد و هیچ کس نتواند از آن ایرادی بگیرد و هرکس این مقاله را بخواند با همه وجودش مرا تحسین کند. بعد طبیعتا برای نوشتن همچین مقاله ای باید تمام مقالات مشابه را قبلش خوانده باشید و حتی چند کتاب قطور مرتبط با موضوع مقاله را هم مطالعه کنید تا بتوانید از آنها در مقاله تان استفاده کنید.
و در نهایت آنقدر توقع خودتان را از کیفیت آن مقاله بالا می برید که حتی نوشتن آن را شروع هم نمی کنید. و هیچ وقت چنین مقاله ای از شما منتشر نمی شود.
در صورتی که میتوانستید مقاله متوسط یا حتی ضعیفی در سطح معلومات فعلی خودتان و با صرف وقت کمی بنویسید. بعد در نسخه های بعدی با توجه به بازخورد خوانندگان و با مطالعه های بعدی خود کم کم کیفیت آن را بالاتر ببرید.
شما حتی اگر در حد مایکروسافت و بیل گیتس هم باشید ابتدا ویندوز ۳.۱ را به بازار عرضه میکنید که بسیار بسیار سیستم عامل بدی است. ولی آن را می فروشید و مشتریان شما حاضر می شوند بابت چنین سیستم عامل بدی به شما پول هم بدهند. سپس با دریافت بازخورد از مشتریان و با تلاش تیم های مختلف داخل شرکت، نسخه به نسخه کیفیت آن را بالا می برید. در تمام طول این مسیر هم همیشه عده ای هستند که مایکروسافت و سیستم عامل ویندوز را مسخره می کنند و ایرادات بسیاری از آن می گیرند. ولی همچنان ویندوز ارتقا پیدا میکند، به بازار عرضه می شود و همچنان یکی از منابع اصلی درآمدزایی برای شرکت مایکروسافت است.
یکی از کتابهای خوب در زمینه کامل گرایی کتاب وسوسه های کمالگرایی است که قبلا جملاتی از این کتاب را در این کانال منتشر کرده ام.
(کمالگرایی ترجمه نادرستی از کلمه Perfectionism است و ترجمه بهتر برای عنوان این کتاب وسوسه های کامل گرایی است)
@MojtabaInFrance