چیزی بهم نریخته است ،
همه چیز سر جای خودش
در زمان خودش پیش میرود
لبخند میزنم راه میروم کار میکنم
اما به این مسئله واقفم که هرثانیه ممکن است
با لبخند او را از طبقه بیستم به سمت زمین رها کنم!
برای تو چه بگویم؟
بگویم زخمم آنقدر عمیق شده
که میتوان در آن درختی کاشت؟
بگویم غمگینم و مرگ کاری نمیکند؟!
غلامرضا بروسان/
تنها سد دفاعیم گریه اس
خوشحالم اشکم درمیاد
عصبانی میشم گریه ام فوران میکنه
ناراحتم رودخونه اشکام جاری میشه
ذوق میکنم گریه میکنم
خسته ام گریه میکنم
کلا زندگیم بند اون چند تا قطره آب .
من تازه به این مرحله رسیدم
که متوجه شدم اونایی که
تقریبا یه مدت طولانی
پیوی سین نمیزدن
به چه علت بوده🚶
او تندخو نبود؛
آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند!
* رندوم عکس های دوست داشتنی 🎀/