هدایت شده از تبادلات گسترده تایم《سه شنبه》
‹‹ دچـــاࢪ ››
رمانےآغشتہبہعشقونفرت🐊🩸
–باید از اون مکان دور میشدم اما سرگیجه زانوهایم را سست کرده بود.
–یک نفوذی بین شماست اجازه نده کسی از این سایت خارج بشه.
–فقط اینو بدون هرکاری که کردم بخاطر تو بوده.
–زخمم بشدت درد میکرد اما این درد روحم بود که نفسم رو بریده بود.
–یعنی چی که خبری از رسول نیست!!؟؟
–اینا همش رویاهای توعه بهتره از همین الان بهشون پایان بدی که اگر دیر بجنبی همین رویاها برات کابوسی میشن که از پا درت میاره.
–کافیههه کاری که میخوای رو انجام میدم.!
–با یادآور آنکه اسلحه را به سمت چه کسی نشانه گرفتم دستانم به لرزه میافتد.
ڔݦـاڹے #امنیتـے #پلیسـے #هیجانـے
●اثر جدیدے از ڱـاݩـڐۅ✍🏻
https://eitaa.com/joinchat/722535182Cefb4403de6 🔥
درد/غم/انتقام/پنهان/عشق
داستان رمان در این پنج کلمه خلاصه میشه!)))
#برادرانههاشقلبتوبهدردمیاره🥲💔
https://eitaa.com/joinchat/722535182Cefb4403de6 ❤️🔥
برای خوندن رمان بکوب رو #پیوستن
پارت گذاری ها تازه شروع شده عضو شو تا جا نمومنی💥
هدایت شده از کانال محبین امیرالمومنین
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا