eitaa logo
کانال منتظران مهدی(عج)
1.7هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
549 فایل
❗بسم‌رب‌الشـهداء❗ 💔براے هر کسے کار مےکنیم جز #خــــدا 🖊! - #شهیدابراهيم‌هادے کپی ازادلینک دعوت کانال ما https://eitaa.com/Montazerane_Mehdi ایـݩ #ڪانالـ وقفـ آقای غریبمانـ است😔 تماس با ادمین @sarbaz_emamee_zaman
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 ؛   📌 مسافرت... 💰 وقتی می‌خواست با خانواده‌اش به مسافرت برود، مبلغ زیادی صدقه می‌داد. اما هر وقت می‌خواست برای امام زمانش صدقه بدهد، کلی ته جیبش را بالا و پایین می‌کرد تا شاید یک اسکناس هزار تومانی بی‌گوشه پیدا کند که توی صندوق بیندازد! دست آخر هم می‌گفت: آقاجون! خواستم بندازم، خرده نداشتم! مهم نیته که من همیشه به یادتون هستم! ✍️ عندما كان يسافر مع عياله كان يتصدق بـ مبلغ كبير. لكنه عندما كان يتصدق لسلامة إمام زمانه کان يبحث جيوبه لكى يجد الفكة. ثم يقول في نفسه:"سيدي! كان قصدي أن أتصدق لاجلك لكن ما لدى فكة! الأعمال بالنيات و المهم أنت دائما على بالي! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین!
🖼 ؛   📌 ترسیدن... 🚘 آرزو داشت، سرباز امام زمان شود. پشت شیشهٔ ماشینش، این برچسب را چسبانده بود: «سلام بر امام زمان» زمان اغتشاشات، ترسید که اغتشاشگران شیشهٔ ماشینش را بشکنند. پس برچسب را پاک کرد. خیالش راحت شد. ✍️ كان يتمنّى أن يكون من جنود الإمام الزمان كان ملصقا على زجاج سيارته :"سلام يا مهدي". في فترة الشغب، خاف أن یهجموا علیه المتمرّدين(مثيرو الشغب) و يحطّموا زجاج سيارته لذلك أزال الملصق؛ لقد إرتاح الآن. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو أیضا کان یعتبر نفسه مِن المنتظرين!
🖼 ؛   📌 کار مهدوی... ⏰ هر شب و روز، وقتی به امام‌زمان سلام می‌داد، آرام می‌گفت: مولا جان! بهم توفیق بده براتون، کاری انجام بدم. اما هر‌وقت دوستانش از او می‌خواستند برای کارهای مهدوی، قدمی بردارد، دست به بهانه‌اش عالی بود! او هیچ‌وقت برای امام‌زمان وقت نداشت. ✍️ كلما يسلّم على الإمام الحُجة صباحا و مساءا کان یدعی:« مولاي! وفّقني أن أعمل لك ما يعجبك. لكنه كلما طلب منه اصدقائه أن يعمل عملا مهدوية، كان يختلق الأعذار لأنه ما كان لديه وقت لإمامه أبدا. 👤 او هم خودش را می‌دانست! كمان هو كان يعتبر نفسه من المنتظرين.
🖼 ؛   📌 حالت عادی... 🔸 روز نیمه شعبان، سراسر کوچه و خیابان را ریسه بسته بودند. بساط شربت و شیرینی هم به راه بود. صدای مولودی و دود اسپند همه‌جا را پُر کرده بود. فردای آن روز، همه‌چیز به حالت عادی بازگشت! دیگر کسی یادش نبود سراغی از امام غریبش بگیرد و دعایی بخواند. آقا رفت تا سال آینده! 🔹 قد عُلقت زينة الشوارع في ليلة النصف من الشعبان كانوا يوزّعون الشراب و الحلويات صوت المحافل و رائحة العود في كل مكان و اما في يوم التالي، کل شيء عاد كما كان و ما حدا ذكر إمامه الغريب و ما حدا صلّى له لن ينذكر حتى سنة الآتية. 👤 او هم خودش را می‌دانست!