#سلام_امام_زمانم_عج💕
جانم فدای نام تو يا صاحب الزمان
قـربان آن مقام تو يا صاحب الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام
🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) :
🌕 هدیهاى که تقدیم امام زمانمان ارواحناه فداه مىکنیم، باید بهترین سرمایهها و دارایىهاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان علیه السلام باید بهترین اوقات و سرمایههایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا کنیم و لحظهاى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان(عج) را عطا کنند، آیا براى هدیه به حضرت تکه نانى خشکیده یا لباسى وصلهدار مىبرید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مىکنید؟
📚 کتاب آفتاب ولایت، صفحه ۳۴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_مهدی
#امام_زمان
#مهدویت
✅ خود را قبل ظهور آماده کنیم...
اللهم عجل لولیک الفرج🌱
حکمت ۶.mp3
4.23M
✍ حکمت ۶
✅ قَالَ امیر المومنین علیه السلام:
صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.
✅ امیر المومنین علیه السلام:
سينه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رويى دام محبت، و تحمل آزار ديگران پوشاننده عيوب انسان است.
#نهج_البلاغه
#حکمت6
✳️حجت الاسلام حامد محقق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حکمت_6
َ قَالَ (علیه السلام): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.
وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ.
📿 سينه عاقل صندوقچه راز اوست و خوشرويى دام دوستى است و برد بارى، گورگاه زشتيها.
هر كه از خود خشنود بود، خشم گيرندگانش بسيارند.
🌻 «سینه عاقل گنجینه اسرار اوست»; (صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ).
یعنى همان گونه که صاحبان ثروت اشیاء قیمتى را در صندوق هاى محکم نگاه دارى مى کنند، انسان عاقل نیز باید اسرارش را در دل خود پنهان دارد، چرا که فاش شدن اسرار سبب ناراحتى وآبروریزی اوست و اگر به دست دشمن بیفتد ممکن است سبب آبروریزى او شود.
🌷 در حالات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: هنگامى که تصمیم بر غزوه و پیکارى با دشمن مى گرفت کاملاً آن را پنهان مى داشت.
در مسئله فتح مکه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حد اکثر پنهان کارى را در آن به خرج داد که اگر خبر به اهل مکه مى رسید آنها بسیج مى شدند و خون هاى زیادى در حرم امن خدا ریخته مى شد; ولى پرده پوشى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر این سرّ سبب شد که مکه بدون هیچ گونه مقاومت و خون ریزى تسخیر شود
😔متاسفانه امروزه هم ابزار کشف اسرار دیگران و جاسوسی بسیار زیاد و رایج است و هم خود افراد در صفحات مجازی بی پرده اسرار خود را برای نه فقط دوستان بلکه همه حاضرین در فضای مجازی بازگو می کنند و به عواقب آن نمی اندیشند.
: سرّ تو اسیر توست و هنگامى که آن را افشا کنى تو اسیر آن خواهى شد.
نه تنها اسرار؛ بلکه تصمیم ها راهم باید تا زمان معین پوشیده داشت
امام صادق(علیه السلام) : «آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن آن سبب تباهى آن مى گردد»
😊خوشرویى و بشاشت، دام محبت است»
بدون شک افراد خوشرو و خوش برخورد که با چهره گشاده و لب هاى پرتبسم با دیگران برخورد مى کنند، دوستان زیادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قیافه در هم کشیده و عبوس با دیگران روبه رو مى شوند مردم از آنها متنفر مى گردند.
امیر مؤمنان على(علیه السلام):هنگامى که برادران دینى خود را ملاقات مى کنید با هم مصافحه کنید و بشاشت و مسرت را در برابر آنها اظهار کنید و در نتیجه هنگامى که از هم جدا مى شوید گناهان شما بخشوده خواهد شد»
در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است که: «شما نمى توانید همه مردم را با اموال خود راضى کنید (چرا که نیازها بسیار زیاد و اموال کم است) بنابراین آنها را با چهره گشاده و خوشرویى ملاقات کنید (که سرمایه اى فنا ناپذیر و مایه خوشنودى مردم است)»
تعبیر به «حبالة» (دام) اشاره به این است که حتى افرادى که از انسان گریزانند با اظهار محبت و خوشرویى به سوى وى مى آیند و کینه ها از سینه ها شسته مى شود.
در بعضى از کلمات حکما آمده است که سه چیز است که محبت را در دل برادران دینى آشکار مى سازد: با چهره گشاده با آنها روبه رو شدن و پیش دستى در سلام و جاى مناسب را در مجالس براى آنها مهیا ساختن.
🌑در سومین جمله مى فرماید: «تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست»; (وَالاِْحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ).
کسانى که ناملایمات زندگی را تحمل کنند به فضیلت بزرگى دست یافته اند که عیوب انسان را مى پوشاند و به عکس، افراد ناصبور و بى حوصله داد و فریاد بر مى آورند و به سخنان یا کارهایى آلوده مى شوند که سر تا پا عیب است.
🌺تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت جویى وسیله پوشاندن عیب هاست
تحمل پوشاننده درونی عیبهاست و مسالمت جویی در ارتباط با دیگران و عامل بیرونی.
😎 «آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود»
فرد از خود راضى انتظار دارد دیگران براى او احترام فراوان قائل شوند، همه به او سلام کنند، صدر مجلس را به او اختصاص دهند، روى حرف او سخنى نگویند و پیوسته زبان به مدح و ثنایش بگشایند. هنگامى که این گونه احترامات را نمى بیند و مردم او را در جایگاه اصلى اش مى شناسند نه آنچه خودش ادعا دارد نسبت به مردم بدبین مى شود و زبان به بدگویى مى گشاید و بى اعتنایى پیشه مى کند و همین امر مردم را به او خشمگین مى سازد.
در نامه مالک اشتر خواندیم که فرمود: از خودپسندى و تکیه بر نقاط قوت خویش و علاقه به مبالغه در ستایش (ستایش گویان) شدیداً بپرهیز، زیرا این صفات از مطمئن ترین فرصت هاى شیطان است تا کارهاى نیک نیکوکاران را محو
و نابود کند».
May 11
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
🔴 کور دلان در آخرت هم کور هستند
🔵 قرآن میفرماید «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (اسراء/۳۶) چشم و گوش و دل مسئولند، از چشم میپرسند چرا نگاه گناه آلود کردی؟ از گوش میپرسند چرا باطل شنیدی؟ از دل میپرسند چرا حق را نمیدیدی؟...
رابطه انسان با دنیای خارج چشم است، بعضیها در ظاهر میبینند ولی در حقیقت نمیبینند، کور هستند «وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ» (بقره/۷) روی چشم بعضیها پرده است اصلاً حق را نمیبینند «وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها» (اعراف/۱۷۹) چشم دارد اما آیات خداوند را نمیبیند، ماه و خورشید و فلک را میبیند و خدا را انکار میکند، قرآن میفرماید اینهایی که در دنیا کور هستند در آخرت هم کور هستند «وَ مَنْ كانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبیلاً» (اسراء/۷۲) کسی که اینجا حق را نبیند روز قیامت هم کور از قبر محشور میشود، در آن حالت کوری به خدا اعتراض میکند «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصیراً» (طه /۱۲۵) میگوید خدایا در دنیا چشم داشتم، چرا اینجا نابینا هستم؟ خداوند میفرماید بخاطر اینکه در دنیا چشم داشتی و حق را ندیدی، حق را پشت سر انداخته و از باطل پیروی میکردی، با دشمنان اسلام و قرآن دوستی میکردی، آیات مرا میدیدی و مرا انکار میکردی، از سخنان فریبنده واعظان گمراه پیروی میکردی، چون در دنیا حق را نادیده گرفتی، در آخرت کور هستی...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️ حبیبالله یوسفی
سلام_امام_زمانم
سلام بر تو ای راه روشن خدا.
ای که هر چه غیر توست بیراهه است.
سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید.
امام زمان حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ
🔴 خودت را خسته نکن، بگوئی یا نگوئی، برای ما فرق نمیکند، ما گوش نمیدهیم
❌ قرآن میفرماید «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْءٍ» (انعام/۴۴)
🔸 وقتی فراموش کردند تذکرات ما را «نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ» ما به آنها تذکر میدهیم، آنها اعتنائی نمیکنند «فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْء» باز میکنیم بر اینها درهای همه چیز را تا به متاع ناچیز دنیا مغرور شوند، آن قدر متاع دنیا به اینها میدهیم تا خدا را فراموش کنند و غرق غفلت شوند...
🔸قرآن میفرماید وقتی به اینها تذکر میدهیم، بی اعتنائی میکنند، حالا که بی اعتنائی میکنند باید تنبیه شوند، در قرآن دو مرتبه «سواء» داریم، سواء یعنی مساوی، یعنی میخواهی بگو، میخواهی نگو، کفار به پیغمبر میگفتند یا رسول الله خودت را خسته نکن، بگوئی، ما گوش نمیدهیم، نگوئی، ما گوش نمیدهیم، گفتن یا نگفتنت برای ما یکسان است «قالُوا سَواءٌ عَلَیْنا أَوَعَظْتَام لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظینَ» (شعراء/۱۳۶) بگوئی یا نگوئی، ما کار خودمان را خواهیم کرد، آن وقت روز قیامت قرآن میفرماید این افراد در جهنم هر چه فریاد میزنند و از شدت عذاب نعره میکشند «سَواءٌ عَلَیْنا أَجَزِعْنا ام صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصٍ» (ابراهیم/۲۱) خداوند میگوید بسوزید یا نسوزید، فریاد بزنید یا نزنید، صبر کنید یا نکنید، برای ما یکسان است، بیاد بیاورید که در دنیا در جواب دعوت به توحید به پیامبران چه میگفتید، این تساوی در مقابل آن تساوی، قرآن میفرماید که روز قیامت افرادی کارنامه عمل را با دست راست میگیرند و افرادی با دست چپ، کسانی که نامه را «وَراءَ ظُهُورِهِم» (بقره/۱۰۱) کسانی که قرآن را پشت سر انداختند، به قرآن بیاعتنائی کردند، آنجا هم نامه را از پشت سر با دست چپ دریافت خواهند کرد...
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️ حبیبالله یوسفی
حکمت ۷.mp3
3.55M
✍ حکمت ۷
✅ امیر المومنین علیه السلام:
وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ
✅ امیر المومنین علیه السلام:
صدقه دارويى است سودمند، و كردار بندگان در اين جهان پيش روى چشم آنان در آن جهان است.
#نهج_البلاغه
#حکمت7
✳️حجت الاسلام حامد محقق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حکمت_7
💫الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ
و صدقه دارويى است شفا بخش و اعمال بندگان در اين جهان، مقابل چشم آنهاست در آن جهان.
🌴
صدقه به هرگونه بخشش گفته نمى شود، بلکه بخشش هایى است که قصد قربت در آن باشد; خواه واجب باشند مانند زکات یا مستحب مانند انفاق فى سبیل الله و خواه جنبه شخصى داشته باشد مانند کمک به یتیم یا محروم یا بیمارى یا جنبه عام داشته باشد مانند بناى بیمارستان و دارالایتام که از آن تعبیر به صدقات جاریه نیز مى شود.
اما چگونه این صدقات داروى شفابخشى است، بخشى از آن جنبه حسى دارد که با چشم خود مى بینیم; بیماران محروم از این طریق درمان مى شوند، ایتام سرپرستى مى گردند و بر آلام مستمندان مرهم نهاده مى شود و بخشى از آن جنبه معنوى دارد
همان گونه که در حدیث معروف نبوى(صلى الله علیه وآله) آمده است: «دَاوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَةِ وَرُدُّوا أَبْوَابَ الْبَلاَءِ بِالدُّعَاءِ; بیماران خود را با صدقه درمان کنید و درهاى بلا را با دعا ببندید».
تجربه نیز نشان داده است که پرداختن صدقه براى درمان بیماران بسیار مؤثر است.
این سخن را با حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) پایان مى دهیم: شخصى خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: فرزندان و همسر من ده نفرند که همه بیمارند. فرمود: «داوِهِمْ بِالصَّدَقَةِ فَلَیْسَ شَیْءٌ أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنَ الصَّدَقَةِ وَلاَ أَجْدَى مَنْفَعَةً عَلَى الْمَرِیضِ مِنَ الصَّدَقَة; آنها را با صدقه درمان کن، زیرا چیزى سریع الاجابه تر و چیزى مفیدتر براى درمان بیماران از صدقه نیست.
🌷«اعمال بندگان در این جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پایدار) است»; (وَأَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ).
همان گونه که بعضى از شارحان نهج البلاغه تصریح کرده اند، این کلام امام اشاره روشنى به 💡تجسم اعمال در قیامت دارد.
منظور از تجسم اعمال این است که اعمال نیک و بد هر یک در روز قیامت به صورت مناسب حسى درمى آید. مثلا نماز در قیافه یک انسان زیبا و صالح و ظلم و ستم به صورت دودى سیاه و خفقان آور مجسم مى شود و انسان ها در کنار اعمال مجسم خود خواهند بود و بخشى از پاداش و کیفر آنها از این طریق صورت مى گیرد.
در قرآن مجید نیز آیات فراوانى وجود دارد که ظاهر آن تجسم اعمال است مانند آنچه در آخر سوره «زلزال» آمده است: «(فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا یَرَهُ); هرکس به اندازه سنگینى ذره اى کار نیک کند آن را مى بیند و هرکس به قدر ذره اى کار بد کند نیز آن را خواهد دید
May 11
#مولای_من💚
🔅 قسم به سورهی فرقان ظهور میخواهیم...
به آیه آیه ی قرآن ظهور می خـواهیم...
🔅 کنارت ای گلِ نرگس،جهان ما زیباست...
بس است این غمِ هجران ظهور می خواهیم...
#امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
یا مهدی(عج):
روایت است هر زمان جوانی ،دعای فرج امام مهدی عجل الله را زمزمه میکند،همزمان #امام_زمان عجل الله دست های
مبارکشان را به سوی آسمان ،بلند می کنند و
برای آن جوان دعا میفرمایند؛ چه خوش سعادتند
کسانی که حداقل روزی یک بار
#دعای_فرج را زمزمه می کنند...
حکمت۸.mp3
5.62M
✍ حکمت ۸
✅ قَالَ امیر المومنین علیه السلام:
اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ؛ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ، وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ، وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ، وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.
✅ امیر المومنین علیه السلام:
از اين انسان شگفت زده شويد كه با پيه ای مى بيند، با گوشتى مى گويد، با استخوانى مى شنود، و از حفره اى تنفس مى كند.
#نهج_البلاغه
#حکمت8
✳️حجت الاسلام حامد محقق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
#حکمت8
قَالَ (علیه السلام) اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.از این انسان تعجب کنید که با تکه ای چربی می شنود و با گوشتی صحبت می کند و با استخوانی میشنود
🌻شگفتى هاى انسان:
امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان حکمت آميز خود اشارات لطيفى به عظمت آفرينش انسان و تدبير عظيم خالق بشر مى کند و مخصوصاً بر اين معنا تکيه دارد که يکى از ويژگى هاى خلقت خداوند قادر توانا اين بوده که با وسايل کوچکى مسائل مهمى را ايجاد کرده و مى کند.
در اينجا به چهار قسمت از اين شگفتى هاى آفرينش اشاره مى کند، نخست مى فرمايد: «از اين انسان تعجب کنيد که با يک قطعه پيه مى بيند»; (اعْجَبُوا لِهَذَا الاِْنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْم).
مى دانيم بافت هاى بدن انسان عمدتا از گوشت تشکيل شده; گوشتى که استخوان ها آن را برپا مى دارد; ولى چشم در واقع يک قطعه پيه شفاف است که ساختمان بسيار عجيب و دقيقى دارد; از هفت طبقه که روى هم قرار گرفته اند و سه ماده سيال و شفّاف که در ميان آنها قرار دارند تشکيل شده و يک دنيا نظم و حساب بر آن حاکم است. دقيق ترين وسايل فيلم بردارى هرگز قدرت چشم را ندارد، زيرا بدون اين که نياز به اين داشته باشد که فيلمى در آن بنهند گاه هفتاد يا هشتاد سال کار فيلم بردارى خود را انجام مى دهد و تمام فيلم هاى او سه بعدى است و در آن واحد مى تواند خود را بر دور و نزديک منطبق کند و در جهات چهارگانه با سرعت حرکت مى کند بى آنکه نياز به تنظيم کردن داشته باشد.
از عجايب چشم اين که به طور خودکار خود را براى عکس بردارى از صحنه هاى مختلف آماده مى کند; در جايى که نور زياد باشد مردمک چشم به سرعت تنگ مى شود تا نور کمترى وارد شود نه چشم آسيب ببيند و نه عکس بردارى خراب شود و در جايى که کم باشد مردمک چشم بسيار فراخ مى شود تا نور بيشترى را وارد چشم کند.
به هنگام عکس بردارى از صحنه هاى دور و نزديک عدسى چشم به وسيله عضلات بسيار ظريفى که در اطراف آن قرار دارد گاه کشيده مى شود تا صحنه هاى دور را کاملاً تصويربردارى کند و گاه رها مى شود تا عدسى قطور گشته براى صحنه هاى نزديک آماده باشد.
بسيار شده است که ناگهان در شب تاريک چراغ ها خاموش مى شود، وقتى به اطراف نگاه مى کنيم هيچ چيز را نمى بينيم; ولى پس از چند لحظه چشم خود را بر آن تطبيق مى کند و کم کم اشياى اطراف خود را مى بينيم و راه رفت و آمد خود را پيدا مى کنيم.
از شگفتى هاى ديگر اين که همه ذرات چشم موجود زنده اى هستند و بايد تغذيه شوند و تغذيه از طريق خون صورت مى گيرد و اگر خون به همان شکلى که وارد اعضا مى شود وارد چشم بشود همه جا در نظر ما تاريک مى گردد ولى آفريدگار جهان پيش از آنکه خون وارد ياخته هاى چشم شود آن را چنان تصفيه و زلال مى سازد که کمترين رنگى از خود نشان نمى دهد.
از ديگر عجايب چشم اين است که دائماً به وسيله چشمه هاى بسيار کوچک اشک و حرکت پلک ها نرم و مرطوب نگهدارى مى شود که اگر نباشد چشم مى خشکد و کارآيى خود را از دست مى دهد چشمه هاى اشک اين آب زلال را تدريجاً روى چشم مى فرستد و از مجراى ديگرى که به منزله فاضلاب است عبور مى کند و به داخل حلق مى ريزد و به هنگام گريه فعاليت اين چشمه ها به صورت خودکار فزونى مى يابد. اشک چشم از بيش از بيست ماده ترکيب شده که براى تغذيه چشم و شست و شو و ضد عفونى کردن آن کاملاً مؤثر است و اگر بشر بتواند ماده اى مانند اشک چشم بسازد به گفته بعضى يک غذاى کامل مقوى خواهد بود و اشک هاى مصنوعى که امروز ساخته اند هيچ کدام به پاى اشک چشم نمى رسند.
شگفتى هاى ساختمان چشم بيش از آن است که در يک کتاب بگنجد و از اينجا به عظمت کلام مولى مى توان پى برد که مى فرمايد: «انسان با يک قطعه چربى کوچک مى تواند اين همه صحنه ها را ببيند».
قرآن مجيد نيز به آفرينش چشم ها در مسئله خداشناسى اشاره کرده و مى فرمايد: «(أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ); آيا براى انسان دو چشم نيافريديم؟».سوره بلد
مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود به نکته قابل ملاحظه اى در اينجا اشاره کرده که با ذکر آن سخن را درباره چشم پايان مى دهيم او مى گويد: چشم دو کار مهم مى کند نخست اين که صحنه هاى خارج را به درون دل منتقل مى سازد و انسان را از آنچه در اطرافش مى گذرد آگاه مى کند و ديگر اين که آنچه در درون قلب است از محبت و عداوت و هوشيارى و بلاهت و خير و شر به چشم منتقل مى سازد و چشم مى تواند آيينه اسرار درون انسان باشد.
آن گاه امام دومين شگفتى وجود انسان را بيان مى فرمايد که: «و (تعجب کنيد که انسان) با قطعه گوشتى سخن مى گويد»; (وَيَتَکَلَّمُ بِلَحْم).
با اين که سخن گفتن براى ما کار بسيار ساده اى به نظر مى رسد که حتى از کودکى با آن آشنا بوده ايم ولى اگر درست بينديشيم کار بسيار پيچيده اى است. به هنگام اداى يک جمله زبان بايد با سرعت روى مخارج متعدد حروف بچرخد و مخرج
لازم را مثلا براى حرف «ز» انتخاب کند و بلافاصله به سراغ حرف «ب» برود و آنگاه آرام بگيرد و اجازه دهد حرف «الف» از فضاى دهان پخش شود بلافاصله روى مخرج «نون» قرار گيرد تا واژه زبان تلفظ شود. حال فکر کنيد وراى خواندن يک مقاله يا بيان سخنرانى اين زبان چه جوالانى بايد در درون دهان داشته باشد که مسلسل وار جاى خود را تغيير دهد که اگر دير بجنبد کلمه غلطى بر زبان جارى مى شود و جالب اين است که چنان اين جابجايى عادت انسان مى شود که گويى به صورت خودکار در آمده است و انسان مى تواند همه حوادث عالم هستى را با همين قطعه گوشت بسيار ساده ادا کند و اين نکته نيز قابل توجه است که صدها يا هزاران زبان براى تکلم در دنيا وجود دارد و همگى با حرکات زبانشان مى توانند مقاصد خود را بيان کنند.
از آنجا که اگر اين زبان دائماً تر و تازه نباشد نمى تواند چنين حرکات سريعى از خود نشان بدهد خداوند چشمه هايى جوشان در زير زبان و دهان انسان قرار داده است که مرتباً بزاق از آن تراوش مى کند و زبان را نرم و فعال نگه مى دارد و ديده ايم به هنگام تشنگى شديد و کم شدن آب دهان انسان بسيار به زحمت سخن مى گويد.
نکته مهم در مسئله سخن گفتن اين است که مطالبى را که انسان مى خواهد براى ديگران بيان کند نخست به صورت کلى در روح و مغزش حاضر مى شود و بعد کلمات را براى اداى آن انتخاب مى کند سپس به زبان فرمان مى دهد که با استفاده از مخارج حروف، کلمات را تنظيم کند و سپس جمله ها را آماده سازد تا ديگران از مقاصد دورنى او آگاه شوند. حال فکر کنيد يک کودک پنج ساله شيرين زبان هنگامى که مى خواهد سخن بگويد تمام اين مراحل پيچيده و بسيار حساس را طى مى کند تا مقصود خود را به ديگران برساند. بزرگ است خدايى که چنين قدرتى به انسان و مخصوصاً به يک قطعه گوشت ساده در دهان او داده است.
آن گاه امام در سومين جمله از حس شنوايى انسان سخن مى گويد و مى فرمايد: «(اين مايه تعجب است که) انسان با استخوانى مى شنود»; (وَيَسْمَعُ بِعَظْم).
در تفسير «عظم» (استخوان) بسيارى از شارحان نهج البلاغه به واسطه عدم آشنايى با تشريح بدن انسان و يا عدم پيشرفت اين علم در زمان آنها گرفتار مشکلات زيادى شده اند در حالى که امروز که اين علم پيشرفته است ما به خوبى مى فهميم که منظور امام(عليه السلام) چيست. امواج صوتى از مجارى گوش وارد مى شود و در آن پيچ و خم تعديل مى يابد سپس به پرده گوش مى رسد. در پشت اين پرده دو استخوان ظريف به نام استخوان هاى چکشى و سندانى وجود دارد که بى شباهت به چکش و سندان نيست. دسته استخوان چکشى به پرده صماخ متکى است و از ارتعاش آن به حرکت در مى آيد. (دانشمندان مى گويند: علاوه بر دو استخوان چکشى و سندانى، استخوان ديگرى به نام استخوان رکابى نيز هست که آن نيز نقش مؤثرى در شنوايى دارد.) اين دو استخوان به حرکت درمى آيند و عصبى که در پشت آنهاست از اين حرکت متأثر شده پيام را به مغز منتقل مى کند و انسان کلمات و حروفى را که دريافته با آنچه قبلاً آموخته است تطبيق مى دهد و مفاهيم سخنان را درمى يابد و گاه زير و بم ارتعاش صوتى و شدت و ضعف آن پيام هاى خاصى با خود همراه دارد که آن را نيز درک مى کند مثلاً پيامى که يک ناله ممتد و يا يک فرياد بلند يا نفس هاى سريع و پى در پى با خود دارد همه از طريق اين مجرا و اين استخوان به درون روح و جان انسان منتقل مى شود.
اين نکته نيز حائز اهمّيّت است که بخش مهمى از تعادل بدن به هنگام ايستادن و راه رفتن به وسيله گوش تأمين مى شود، لذا بعضى از بيمارى هاى گوش سبب مى شود که انسان حالت سرگيجه به خود بگيرد و قدرت بر حفظ تعادل خويش نداشته باشد.
سپس امام(عليه السلام) در پايان اين گفتار حکمت آميز که ناظر به عظمت آفرينش انسان است و قدرت آفريدگار را نشان مى دهد که با ابزار ساده اى آثار مهمى را آفريده، مى فرمايد: «و (عجيب اين که) انسان از شکافى تنفس مى کند»; (وَيَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم).
منظور از شکاف همان شکاف دوگانه بينى است که نفس کشيدن انسان غالباً در بيدارى و خواب به وسيله آن انجام مى شود، هرچند گاه به وسيله دهان نيز تنفس مى کند; ولى دهان مسلماً مجراى اصلى نيست و تنفس از طريق آن گاه آثار نامطلوبى دارد; مخصوصاً در هواى سرد ممکن است به ريه ها آسيب برساند در حالى که از طريق بينى هواى سرد تدريجاً گرم مى شود و به داخل ريه ها مى رسد.
شايان توجه اين که اين شکاف داراى موهايى است که گرد و غبار را مى گيرد و در مايه لزجى که از بالا ترشح مى شود، به صورت آب بينى در آورده تا انسان بتواند آن را به خارج منتقل کند.
خداوند در اين شکاف ساده يکى از مهم ترين حواس انسان يعنى حس بويايى را آفريده که به وسيله آن مى تواند خود را از خطراتى حفظ کند يا مطلوب خود را به دست آورد همان گونه که در زبان حس ذائقه و چشيدن را قرار داده که بازرس و مراقب بسيار خوبى جهت تشخيص غذاهاى سالم از ناسالم است.
خداى متعال وسعت اين شکاف را دقيقاً به