🛑پی دی اف کامل  روزنامه اصفهان زیبا را مطالعه کنید ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

✨مهم‌ترین چیزی که ما در دنیا باید به آن برسیم ارتباط قلبی با امام زمان‌ (عج) است و یکی از راه‌های ایجاد ارتباط قلبی این است که در طول شبانه روز به یاد حضرت باشیم. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🔺ماهواره پارس ۱ با موفقيت پرتاب شد 🔹دقایقی پیش، ماهواره پارس ۱ توسط پرتابگر سايوز از پايگاه پرتاب وستوچنی روسيه به فضا پرتاب شد. 🔹دوربين طيف رنگی و فروسرخ موج كوتاه اين ماهواره در كمتر از ۱۰۰ روز، ۹۵ درصد اراضی ايران را تصويربرداری می‌كند. 🔹همچنين، دوربين با طيف فروسرخ گرمايی با قابليت تصويربرداری در شب قادر است، كل اراضي ايران را در كم‌تر از ۴۵ روز تصويربرداری کند. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🔺بارش شدید در جنوب شرق/ ادامه سرمای هوا تا پایان هفته در اصفهان اصغری، کارشناس هواشناسی: 🔹️شدت بارش‌ها در ۲۴ ساعت آینده در جنوب شرق کشور درحدطغیان رودخانه‌ها و آب گرفتگی معابر خواهد بود. 🔹در اصفهان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد بارش برف ادامه دارد. 🔹 سرمای هوا تا آخر هفته ادامه خواهد داشت. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

از امروز در سراسر کشور😁 ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

خدارو شکر برف اومد و جوونامون دارن سر و سامون میگیرن😂😂😂 ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

عجب مثالی بود👌

🔴 با اختلاف زیاد، بهترین کلیپ برای عاقبت مشارکت پایین 🔵 این فیلم رو بفرستید واسه هرکسی که فکر میکنه با رای ندادن می‌تونه حکومت و مسئولین رو ادب کنه!!! #انتخابات #امام_زمان #انتخاب_مهدوی #وظایف_منتظران ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

حالا من یکی رأی ندم، چی میشه مگه؟🤔 #انتخاب_مردم #وطنم_ایران ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

شعب انتخاباتی شهر بهارستان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

تبار: «خوش آمدید سرکار خانم!» فرحناز: «سلام. روزتون بخیر جناب تبار!» علیپور آب دهانش را قورت داد و گفت: «سلام آقا. روزتون بخیر!» نشستند. علیپور فقط به فرحناز زل زده بود و نمیدانست چه در سر دارد؟! تبار شروع به حرف زدن کرد: «گفتید مایلید منو ببینید!» فرحناز: «نه فقط این بار... بلکه از قبل مایل بودم شما رو ببینم.» «میدونید که شرکت در چه وضعیتی هست. سه تا زحمت براتون داشتم که اگرهمکاری کنید، به جای دو نوبت در مورد سال، در چهار نوبت پیشِ رو از خجالتتون درمیام.» منظور فرحناز، این بود که اگر کاری که خواستم را انجام بدید، در چهار نوبت، یعنی در دو سال آینده، به اندازه چهارسال سود خالص پرداختیِ به تو رو افزایش میدم. فرحناز گفت: «ازتون انتظار دارم که دو سال، سرپرستی دفتر کیش رو شخصا به عهده بگیرید!» فرحناز ادامه داد: «و دومین مطلب اینه که ما برای آسودگی خیال شما و اعلام حسن نیتمون به شما تصمیم داریم که جناب علیپور رو در کنار شما قرار بدیم تا هم رابط من و شما باشه و هم مسئولیت بیشتری رو تجربه کنه!» علیپور که هیچ وقت فکرش را نمیکرد که فرحناز قبل از شروعِ کارش در هلدینگ، با دو تا حرکت سمی، بزرگترین موی دماغ هایش را از تهران و هلدینگ و خودش دور کند، فقط آب دهانش را قورت داد. فرحناز گفت: «که البته خود جناب علیپور کاملا با این انتصاب هماهنگ هستند و به من قول دادند که همه تلاششون برای موفقیت شما انجام بدن. تا حالا کسی اینطور تبار را غافلگیر ندیده بود! او آمده بود که ذلت مهرداد و دست و پا زدن فرحناز را ببیند اما فرحناز دو دستی چسبیده بود به گردنش و او را داشت در بد آتشی فرو میبرد. فرحناز تا هنوز تبار نمیدانست چه بگوید و گیج بود، تیر خلاص را زد و از بسته ای که همراه داشت، پانزده سکه تمام بهار آزادی درآورد و گفت: «تو فکر بودم که چطوری هدیه در خورِ شما تقدیم کنم. دلم میخواست در حضور دیگر همکاران این هدیه رو تقدیم میکردم اما خب... مثل این که قسمت نیست دیگه شما رو در شرکت ببینم!» نیم ساعت دیگر فرحناز آنجا بودو علیپور را همانجا گذاشت و رفت. وقتی علیپور با تبار تنها شد تبار با صورت سرخ وعصبانی گفت:اومد نیم ساعت نشست و صندلی ریاستش رو با چرب زبونی و چند اولتیماتوم داد که دیگه شرکت نبینمت و تویِ بی عرضه رو هم انداخت گردنم و رفت!! ازکجا زرنگی یاد گرفته که حتی نذاشت بیام شرکت و جلوی همه سه چهار تا خِفَتش بدم و برم! علیپور عرق میریخت و از این که قرار است تا مدت نامشخصی با تبارِ بد دهان و عصبی مزاج کار کند، دنیا را دورِ سرش سیاه میدید. -باید همون لحظه که زنگ زد، میفهمیدم که داره ما رو میبره کنجِ تله! خودمم که باید بچسبم به دفتر کیش تا یه وقت تو جلسه سالانه درنیاد بگه که همینم که به تو سپردیم، گند زدی و نتونستی! تبار هر چه فحش بلد بود نثار فرحناز کرد. اما خبر نداشت که فرحناز بر خلاف او، حالش خیلی خوب است و اتفاقا دارد میرود دنبال احمدی که دشمن شماره یکِ آنهاست و از آن روز، احمدی رسما در دفتر کار مهرداد و خودش حاضر میشود و کارها را در دست میگیرد. وقتی احمدی در دفتر شرکت مشغول شد، به فرحناز گفت: «شاید اگر آقامهرداد بودند، نمیشد این حرکتو زد و تبار رو به خودش مشغول کرد و علیپور رو هم از شرکت انداخت بیرون! به خاطر همین، هوش و درایت شما رشک برانگیزه. آقا مهرداد میدونه که این حرفو به خاطر حضور خودم نمیزنم. به خاطر مصالح شرکت میگم.»

فرحناز لبخندی زد و گفت: «متوجهم. لطفا شروع کنید. از همین الان. منم هستم. اما نمیتونم شش دُنگ به اینجا فکر کنم.» احمدی گفت: «راستی دارین چیکار میکنین؟ البته حمل بر فضولی نشه! احساس میکنم کار خاصی در خصوص بهار خانوم دارین میکنید که بعدا شگفت زده میشم. فرحناز جواب داد: «صادقانه اگر بخوام بگم، در خصوص این موضوع، مثل این که قراره خودمم غافلگیر بشم. چون نمیدونم چه در انتظارمه. سر فرصت صحبت میکنیم.» احمدی: «بسیار خوب. هر جور صلاحه. فقط لطفا بی خبرم نذارین. امشب هیئت بحرینی میان تهران. اصلا در جریان قراردادشون نیستم. باید تا شب بشینم رو پروژه اینا مطالعه کنم. اگر امری ندارین از خدمت مرخص بشم.» فرحناز: «بزرگوارید. لطفا هر شب گزارش تجمیعی رو دریافت کنم. بفرمایید.» فرحناز از پنجره قَدی اتاقش که در طبقه بالای یکی از برج ها قرار داشت، بیرون را نگاه کرد. تا چشمش کار میکرد، میدید تکیه و موکب های عزای امام حسین علیه السلام در حال راه اندازی هستند. همین طور در حال تماشای خیابان و شهر بود که گوشی اش زنگ خورد. دید از تلفن ثابت است. گوشی را برداشت. دید فرانک است. -یادی از ما کردی! -همش سه چهار ساعته که از هم بی خبر بودیم. میگم یه خبر خاص و ... حالا نمیدونم خوبه یا بد... اما... از خانه امید زنگ زدند. -شماره تو رو نداشتند. من کارتمو داده بودم بهشون و گفته بودم اگه کاری داشتید و یا خواستید که مذاکره کنیم، تماس بگیرید. خلاصه ... همین حالا زنگ زدم و گفتن ما از فردا مراسم روضه و این چیزا داریم... -خب؟! فرانک چرا کلمه کلمه حرف میزنی؟ زود باش دیگه! فرانک خنده بلندی کرد و گفت: «بهار خانومت دلش خواسته که شما هم اگه دوس داری تو جلسه روضه شرکت کنی!» -وای فرانک دارم بال درمیارم. کجایی الان؟ -دفترمم. کجا باشم؟ -پاشو بیا اینجا! اصلا بیا دنبالم تا با هم بریم هر چی میخوان بخریم و براشون ببریم. -بیا تو حالا! هر چی بخریم، اونا لازم دارن. تو به این چیزا کار نداشته باش. فقط پاشو بیا! سفارش تو رو هم میکنم. شب شد. در ماشین فرانک نشسته بودند و کلی چیز خریده بودند و صندوق و صندلی های عقب ماشین فرانک شده بود مملو از کیسه هایی که برای جلسه روضه خانه امید خریده بودند. -این لیستو ببین! همشو انجام دادیم و خریدیم الا یه چیز! -چی؟ چیه باز؟ -من یه دست لباس پوشیده تر و یه کم موجه تر و تیره نیاز دارم. -واسه اونجا؟ آره ... راس میگی... سه چهار سال پیش که مادربزرگم مُرد، یه دست لباس سیاه خریدم و تشییع و ترحیم رفتیم و یه سر هم واسه دومین بار تو عمرم مسجد رفتیم و دیگه ... آره ... دیگه لباس اون مدلیِ خاص و جدیدی ندارم. -روشن کن! برو پاساژ! -نمیشه با همین مانتو صورتی و این چیزا؟! دو تا ماسک سیاه یا مثلا شال سیاه بپوشیم کافی نیست به نظرت؟ بسه ها به نظرم .. -نچ ... برو ... حرف نزن برو ... اینجوری شکل اونا نیستیم. -فرحناز یه چیزی بگم ... به جون همون مامانم، اگه گفتی چادر بپوشم و بشم مثل لطیفی و توکل و فیروزه خانمشون، میذارمت و میرما! گفته باشم. دیگه هم پشت سرم نگاه نمیکنم. - حرفا میزنیا... اصلا ما وُسعمون به خریدن چادر میرسه؟ فرانک قهقهه ای زد و همین طور که استارت میزد گفت: «خلاصه گفته باشم! البته این پاساژا که ما میریم، خدا را شکر چادر مادُر ندارن. حالا که ماشاالله جوگیر شدی، یهو چادریمون نکنی و بعشدم بگی باید بشی زنِ حاجیِ فرمانده پایگاه! والا ...» فرحناز فقط از حرص خوردن و حرف زدن های فرانک داشت از خنده غش میکرد. مدت ها بود که آنطور قهقهه نزده بود. فردا صبح شد. با دست پر رسیدند درِ خانه امید... وقتی فیروزه خانم داشت جلویِ درِ خانه امید رو آب و جارو میزددید که سر و کله اونا یه کم موجه تر شده و حتی آرایششون هم ملایم تر و تیره شده، زیر لب با خودش میگفت: «باز اینا پیداشون شد! ورپریده ها هر روز یه شکل و مدلی هستن! خدا به خیر بگذرونه!» ادامه دارد...

💢 #ایران_من 📽 برای اینکه این پرچم بر فراز آسمان این کشور افراشته بماند چه انسان های شریفی که از جان شیرین خود نگذشته اند...! 🎙ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن دور از تو بادا اهرمن ایرانِ من ایرانِ من... 🇮🇷 وعده دیدار حافظان خون شهدا ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ پای صندوق های رأی.. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🔅السّلام علیکَ ایُّها المقدَّمُ المأمول... 🌱سلام بر تو ای مولایی که آرزوی آمدنت بهترین آرزوهاست و آرزومندان و منتظرانت، برترین مردم تاریخ... 🌱سلام بر تو و بر روز آمدنت... 📚زیارت آل یاسین_ مفاتیح الجنان ✍دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها #سلام_امام_زمانـم... ♥️ صبحت بخیر حضرت صاحب دلم #العجل‌مولای‌غریبم #اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج به حق #زینب_کبری_سلام_الله_علیها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

♦️#سخن_نور 💠امام على عليه السلام: انديشيدن درباره نعمت هاى خدا، چه نيكو عبادتى است. ✅ غررالحکم حدیث ۱۱۴۷ ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🎥 رهبر انقلاب: در اولین ساعات ممکن آرای خود را در صندوق‌ها بیندازید ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

چند نمونه از تاثیر رای مردم در سرنوشت خودشون ، راستی یادمون نرفته که جر زنی بعضی در سال ۸۸باعث تحریم بیشتر ،وامیدوار شدن دشمن شد اگر مشارکت کم باشه دشمن جری تر خواهد شد ،وحتی اگر شما فرض کنی نظام هم از بین بره ،مشکلات از بین نمیره وکمترین تاثیرش دیکتاتوری حکومت بعد یا تجزیه ایران ،ومشکلات فراوان دیگر خواهد بود رای می‌دهیم چون حق ماست که سرنوشت خودمون رو تعین کنیم ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🌱🌟🌱 #یک_توصیه_به_دوستان امروز جمعه ،با نیت رأی به افرادی شایسته حاضر میشم تا درثواب تصمیماتشون برای خدمت و رشد مردم شریک باشم. 🔹 اگر تصمیمی برای سالها مایه خیر باشه ماهم سالها از نورانیتش بهره داریم. 🔹به قول مرحوم آیت‌الله حائری« ره »خدا مارو در خطای احتمالی‌شون مواخذه نمیکنه چون ما خدمت رو نیت کردیم نه اشتباهاتشون رو. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

بهترین هدیه برای یک زن احترام است ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ کودک ﺗﺮﺑﯿﺖ درست ﺍﺳﺖ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻓﺎ ﺍﺳﺖ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﺪﻣﺖ صادقانه ﺍﺳﺖ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﻤﺪﺭﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﺕ ﻧﯿﮑﯽ ﺍﺳﺖ. بهترین هدیه برای مادر ، محبت است بهترین هدیه برای پدر افتخارات فرزندش است. ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ پروردگار آرزو میکنم😇 ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

برف ❄️ برف به ‌جهت این ‌که آب جامد محسوب می‌شود، منبع بسیار مهمی برای تأمین آب آشامیدنی به ‌شمار می‌رود. برف به خاطر اینکه رفته ‌رفته به آب تبدیل می‌شود اهمیت بیش‌تری نسبت به باران دارد. چون برف محتوی مقدار زیادی هواست، رسانای ضعیفی برای گرما شناخته می‌شود. به ‌همین علت پوششی ازبرف می ‌تواند سبزی ‌های درحال خواب مزارع رامحافظت کند ویا از درختان درمقابل سرمای بیش از حد نگه ‌داری کند و اسکیموها را در کلبه ‌های برفی امان دهد. درحقیقت برف بزرگ ‌ترین پشتوانه بر زندگی بشر درزمینهٔ آبیاری وکشاورزی است برفی که تازه باریده می‌تواند امواج صدا را به خوبی در خود جذب کند و همین باعث می‌شود که پس از نشستن برف بر روی زمین، سکوتی شگفت ‌انگیز را تجربه می‌کنیم. سکوتی که به زیبایی منظره ‌های برفی می ‌افزاید واما زیبایی های آفرینش دانه های برف بسیار شگفت انگیز است وافراد بسیاری در دنیا به عکس برداری وانتشار این تصاویر پرداخته اند. شکر گذاری این نعمت فراموش نشود. ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B

🔴 تأثیر دعا و توسل در نتیجه انتخابات 🔹 مرحوم آیت الله مصباح یزدی: 🔵 «در #انتخابات، هرگز نباید تأثیر دعا و توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) را به فراموشی سپرد. در اوایل انقلاب، كسانی بودند كه در ایام انتخابات، و حتی انتخابات مجلس شورای اسلامی، روزه می‌گرفتند و خود و زن و بچه‌هایشان نذر می‌كردند تا مبادا كسی وارد مجلس شود كه صلاحیت و اعتبار لازم برای تصدّی آن را ندارد. نمی‌دانم كه آیا در حال حاضر نیز در میان متدینین و مقدسین چنین اموری را می‌توان یافت یا خیر؟» #انتخابات #امام_زمان #انتخاب_مردم #مشارکت_حداکثری ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ 🌱 به کانال ماه🌙 بهارستان بپیوندید 🌱 https://eitaa.com/Month14B