eitaa logo
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
224 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
77 فایل
ݕھ ناݦ ڂداے فࢪݜتھ ھاے ݫݦينے🌈🦋 🍭{اطݪا عاٺ کاناݪ}🍭 https://eitaa.com/tabadolbehshti صندوق نظرات 👇🥰 https://harfeto.timefriend.net/16926284450974 لینک رمان های کانال مرواریدی‌در‌بهشت 💫🌈 https://eitaa.com/romanmorvaridebeheshti
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنار حوض وسط حیاط صحن نشسته بودم که آنتن گوشی‌ها درست شد و ما توانستیم یک ساعت و نیم بعد از سال تحویل همدیگر را پیدا کنیم . تا حمید را دیدم گفتم:«از بس هوش و حواسم به پیدا کردنت رفته بود، متوجه نشدم سال چطوری تحویل شد.» جواب داد:«من هم خیلی دنبالت گشتم. لحظهٔ تحویل سال کلی دعا کردم برای زندگیمون .» دستش را محکم گرفته بودم. نمی‌خواستم لحظه ای بینمان جدایی باشد. آن قدر شلوغ بود که نشد جلو تر برویم. همان جا داخل حیاط روبه‌روی صحن آیینه به سمت ضریح گفت:«خانم! خانمم رو آوردم ببینی. ممنونم که منو به عشقم رسوندی!» تقریبا غروب شده بود. آن موقع نه رستورانی باز بود، نه غذایی پیدا می‌شد. آن قدر خسته بودیم که توانی برای چرخیدن دنبال غذا خوری نداشتیم. چند تا بیسکوییت گرفتیم و برای برگشت سوار تاکسی به سمت میدان «هفتادودوتن» راه افتادیم،. قرار گذاشته بودیم تا شب خانه باشیم. چند باری از اینکه به خاطر شلوغی و گم کردن هم نتوانسته بودیم چیزی بخوریم، عذر خواهی کرد. برای قزویین ماشینی نبود. ناچارا سوار اتوبوس های زنجان شدیم که وسط راه پیاده شویم. بد جوری ضعف کرده بودم. با این سنگینی، بیسکوییت ها حکم لذیذترین غذای ممکن را داشت. حمید با خنده گفت:« تو زن کم خرجی هستی. من از صبح نه به تو صبحونه دادم، نه ناهار. برای شام هم که می‌رسیم قزوین. اگر انقدر کم خرج باشی هر هفته می‌برمت مسافرت!» مسافرت های یک روزه این مدلی زیاد می‌رفتیم. از قم که بر گشتیم، عید دیدنی و دیدو بازدید ها شروع شد. حمید برای من مانتو شلوار گرفته بود. مثل همیشه شیک ترین لباس‌ها را انتخاب کرده بود. زیاد از این مرام ها می‌‌گذاشت. معمولا هدیه‌ برای من لباس یا شاخه ای گل طبیعی می خرید. ادامه دارد... کتاب یادت باشد کپی هم آزاده،من بنده خدا کی باشم که بگم چی‌ حلاله چی حروم🙂✨ 🛑فقط اگه کپی کردید دعای شهادت برای ادمین رمان یادتون نره💔
من هم برایش عطر و ادکلن گرفتم. همه مدل عطر و ادکلن استفاده می کرد؛ از عطرهایی مثل گل یاس و گل محمدی تا ادکلن هایی مثل فرانس و هالیدی و لاو. عید آن سال حمید حسابی تیپ زده بود؛ کت و شلوار با عینک دودی. ساعتی هم که من به عنوان کادوی روز عقد برایش خریده بودم، انداخته بود. پنج شنبه، دو روز بعد از تحویل سال با همان تیپ رفته بود هیئت. نصف شب بود که با من تماس گرفت. از رفتار هم هیئتی هایش تعریف می کرد. دوستانش بیشتر حمید را در لباس جهادی یا لباس خادمی دیده بودند تا با کت و شلوار و آن اندازه اتوکشیده. گفت: بچه های هیئت کلی تحویلم گرفتن. کتم را می گرفتند می پوشیدند و سر به سرم می گذاشتند! از خوشحالی حمید خوشحال بودم. موقع خداحافظی گفتم: فردا بریم بوئین زهرا، خونه ی خاله فرشته؟ حمید گفت: باشه بریم، ما که بقیه اقوام رو رفتیم، خونه کوچک ترین خاله ی شماهم میریم. خوشحال میشه حتما. صبح زنگ خانه را که زد، سریع با بقیه خداحافظی کردم، کفش هایم را پوشیدم و دم در رفتم. حمید گفت: سوار شو بریم! گفتم: حمید جان! شوخی نکن. می خوایم بریم بوئین زهرا. چهل کیلومتر راهه. موتور رو بذار خونه با ماشین میریم. هرچه گفتم، قبول نکرد. گفت: با موتور بیشتر میچسبه. ترک موتور که نشستم، مثل همیشه شدم جی پی اس سخنگو: حواست باشه حمید، بریم راست، الان برو چپ، به میدون نزدیک می شیم، سرعت گیر نزدیکه، سرعتت رو کم کن، اون ادمو ببین، گربه رو له نکنی،... از روی استرسی که داشتم این حرف ها را می زدم. نگران بودم اتفاقی بیفتد. حمید گفت: تو چرا این طوری میکنی . ادامه دارد... کتاب یادت باشد کپی هم آزاده،من بنده خدا کی باشم که بگم چی حلاله چی حروم🙂✨ 🛑فقط اگه کپی کردید دعای شهادت برای ادمین رمان یادتون نره💔
لف ندید😔
بسم الله الرحمن الرحیم
بچه ها...! داغ گناه نکردتون رو بـہ دل شیطان بذارید..😊😇 ↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
. "خندیدند و رد شدند.." این خلاصه‌یِ زندگیِ آنهایی بود که به دنیا آلوده نشدند! .. ↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
شهید سید مرتضی آوینی : ترس ما از مرگـــ ، همان فاصله ے ما از ڪربلاستــــ ، و فاصله ے ما از ڪربلا ، همان دورے ما از استـــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
شهید سید مرتضی آوینی : ترس ما از مرگـــ ، همان فاصله ے ما از ڪربلاستــــ ، و فاصله ے ما از ڪربلا ، همان دورے ما از استـــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوپراسز ها🌹🌺👇👇 🍒اگر۳۵٠تابشیم دوتا برنامه فوق العاده ارسال می کنم 🍑اگر ۳۷٠تا بشیم کلی سوپرایز داریم که الان نمیگم وت خودتون باید بگید چی می خواید😍 🍋اگر ۴٠۰ تا بشیم فیلم دینامیت با یک فیلم باحال دیگه ارسال می کنم☺️ واقعا عالیه 😁🤩 ↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
سلام سلام روز بهاریتون بخیر می خوام یک چالش بزارم 😉 سوال چالشم اینه👇🏻👇🏻 💫چه جوری عادت کنیم نماز هامون رو اول وقت بخونیم؟ پیوی برلی پاسخ👈 @MShahideh