🌸با سلام به رفقای عزیز🌸 عید همه شما مبارک باشه ❤️🌸🌹 🔷 امروز رأس ساعت ۱۵ عصر سوال آخر از مسابقه عید تا عید را می گذارم... و ساعت ۲۱ به بعد پاسخ ها بررسی خواهند شد 🌸کسانی که 👇👇 ۱) به تمام هفت سوال به ترتیب، پاسخ صحیح داده باشند (یعنی بیشترین امتیاز را کسب کردند) و اگر کسی هنوز به سوالات قبلی پاسخ نداده فرصت هست...(پاسخ ها را هم یکجا با شماره سوال بفرستید) ۲) و سریعتر از بقیه فرستاده باشند .... نفرات برتر خواهند بود و هدایایی به آنها تعلق خواهد گرفت🥳🥳 جوایز👇👇 🎁 به دو نفر برتر نفری یک میلیون ریال 🎁 و به دو نفر بعدی نفری پانصد هزار ریال جایزه تعلق خواهد گرفت...😊😉 @Mosabegat14 گروه هم از ساعت ۱۵ قفل خواهد شد 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2563113792C0f5fdc3e1a

🌸خدا إن شاء الله از همه بانیان خیر قبول کنه ....در پناه أمیر المومنین علیه السلام باشید 🌸 اطعام غدیر با همین پول هایی که شما بزرگواران کمک کردید🌸❤️🌹

خب از تأخیری که شد عذر می خواهیم.... بریم سراغ سوال هفتم😊👇👇

🌸سوال هفتم🌸 🔷 معمای تصویری 🔷 (۲۰ امتیازی) 👈تصویر، به چه کلمه ای اشاره دارد؟ 🔷پاسخ را به آیدی زیر بفرستید 👇 @Mosabege110 تو گروه زیر هم فکری اشکالی نداره ولی لطفاً پاسخ را لو ندهید😄 البته فعلاً قفل است https://eitaa.com/joinchat/2563113792C0f5fdc3e1a برای ارسال پاسخ لطفاً شماره سوال هم کنارش بنویسید... مثلاً: سوال ۳: گزینه ۲ سوال ۴: .... #فصل_ولایت @Mosabegat14

راهنمایی و بیان نکات مهم در گروه زیر👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2563113792C0f5fdc3e1a

👤برشی از سخنرانی استاد جاودان 🔷راهنمایی اول 🌸برای سوال هفتم @Mosabegat14

✨﷽✨ #پندانه ✍️ چطوری سر دنیا کلاه بذاریم؟! 🔹عارفی بود که کار می‌کرد و زحمت می‌کشید. پول خوب درمی‌آورد اما غذای ساده‌ و نان خشکی می‌خورد. پولش را صدقه می‌داد، انفاق می‌کرد و برای فقرا غذای خوب می‌گرفت. 🔸عده‌ای از او پرسیدند: چه کار می‌کنی؟ 🔹عارف گفت: سر دنیا کلاه می‌گذارم تا دنیا سر من کلاه نگذارد. از توی دنیا پیدا می‌کنم و برای آخرت خرج می‌کنم. 🔸چون از تو خودش که پیدا می‌کنم توقع دارد در خودش خرج کنم. از خودش پیدا می‌کنم ولی برای جای دیگر خرج می‌کنم. کلاه سر دنیا می‌گذارم. 🔷 راهنمایی دوم برای سوال هفتم @Mosabegat14

✨﷽✨ #پندانه 🔴قهرمانان زندگیت را درست انتخاب کن ✍نادانی رو به خردمندی کرد و گفت: فلان شخص، ثروتمندترین مرد شهر است. باید از او آموخت و گرامیش داشت.خردمند خندید و گفت: فلانی کیسه‌اش را از پول انباشته، آن‌گاه تو اینجا با جیب خالی بر او می‌بالی و از من می‌خواهی همچون تو باشم؟نادان گفت: خب گرامیش مدار، به‌زودی از گرسنگی خواهی مرد.خردمند خندید و از او دور شد.از گردش روزگار مرد ثروتمند در کام دزدان افتاد و آنچه داشت از کف بداد و دزدان کامروا شدند. چون چندی گذشت همان نادان رو به خردمند کرد و گفت: فلان دزد بسیار قدرتمند است باید همچون او شکست‌ناپذیر بود.خردمند باز بر او خندید. فردا دزد به چنگال سربازان فرمانروا اسیر شده، در میدان شهر شلاقش می‌زدند که خردمند دید نادان با شگفتی این ماجرا را می‌بیند. دست بر شانه‌اش گذاشت و گفت: عجب قهرمان‌هایی داری، هر یک چه زود سرنگون می‌شوند. نادان گفت: قهرمانان تو هم به خواری می‌افتند.خردمند خندید و گفت: قهرمانان من در ظرف اندیشه تو جای نمی‌گیرند، همین‌جا بمان و شلاق خوردن آن‌که گرامیش می‌داشتی را ببین.و با خنده از او دور شد. 🔷 راهنمایی سوم برای سوال هفتم @Mosabegat14

نفر دوم با ۷۵ امتیاز برنده پانصد هزار ریال شد🎁

نفرات برتر با ۸۵ امتیاز برنده ۱ میلیون ریال🎁