eitaa logo
مشفقون
3.1هزار دنبال‌کننده
407 عکس
422 ویدیو
10 فایل
"و هُم مِن السّاعةِ مُشفِقون" هدف عمل به وظیفه است... و یقین داریم آنچه میدانیم در مقابل آنچه نمیدانیم مثل قطره ای از اقیانوس است والله المستعان طلبه ای در قم محمد صالح مشفقی پور طالقانی👇 (https://eitaa.com/Moshfeghipour )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بگذار قریش جلادم‌ بخوانند...» ولید بن عقبه فرماندار عثمان در کوفه، شراب خورد و بر اثر مستى نماز صبح را در جماعت، چهار رکعت خواند! عثمان به دلیل خویشاوندى با ولید، به دنبال بهانه مى گشت که با شبهه سازى، دستور حد را در مورد ولید اجرا نکند. خلیفه وقت و طرفدارانش آنچنان جو سازى کردند، که هیچ کس از خشم خلیفه جرأت نمى کرد تا حد شرابخوارى را ( که هشتاد شلاق بود) اجرا کند. ✅ امیرالمؤمنین(ع) این‌ کار را انجام دادند و قبل از شلاق زدن، جمله ای مهم و راهبردی را بیان فرمودند: «إنما هلکت بنو اسرائیل بتعطیلهم الحدود» بنى اسرائيل به خاطر تعطيل کردن اجراى حدود الهى، به هلاكت رسيدند. [مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۰۹] پ.ن: قبلا نوشته بودم که برای مقابله با ناهنجاری ها، کجی ها و‌ انحرافاتِ مختلف و ریز و‌ درشت در جامعه، علاوه بر فرهنگ سازی، آموزش و تشویق(=کارهای ایجابی) به قهر، تلخی، اجبار و‌ تنبیه(=کارهای سلبی) هم نیاز است. حتما مطالعه بفرمایید 👈 اینجا یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
صرفا جهت تأمل همه ما از خوب بودن عفو و درگذشتن از مجرم یا گناه کار شنیده ایم. 🔸 یک سؤال: آیا بخشیدن و عفو کردن آن ها در صورتی که از کار خود پشیمان نشده باشند و عفو آن ها موجب تشویق دیگران به ارتکاب جرم و گناه بشود هم کار خوبی است؟ یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
جوانی است دیگر... مثلا خواستم اطلاعاتی بازی در بیاورم.../ به مناسبت روز پزشک 🔸 سال های اول درگیری ها در سوریه، برای تبلیغ رفته بودم دمشق... 🔸 مجلس عزایی در حرم حضرت رقیه(س) برقرار بود... بعد از مراسم، امکان بازگشت ما به زینبیه نبود... 🔸 قرار شد شب را در حرم بخوابیم... هوا خیلی سرد بود، غیر از قسمت اطراف ضریح حضرت(س) که بخاری روشن بود و‌ گرم بود، بقیه حرم سرد بود... 🔸 هر از گاهی(تقریبا هر چند دقیقه یک بار!) صدای انفجار هم می آمد... (بعد ها فهمیدم ظاهرا توپخانه خودی بوده است) 🔸 کلا پنج نفر طلبه بودیم... 🔸 وقتی قرار شد شب را حرم بمانیم، به ما گفتند امشب یک نفر دیگری هم هست که خودش آمده سوریه و او را نمی شناسیم، بهش نزدیک نشوید و مراقب باشید... 🔸 اولین سفرم به سوریه بود و ترس و اینا هم داشتم و دائما هم به ما می گفتند مراقب باشید که برای سر ایرانی مخصوصا از نوع آخوندش جایزه گذاشتن و ...😊 🔸 دوستان تصمیم‌ گرفتند در همان قسمت اطراف ضریح استراحت کنند... 🔸 راستش بنده از یک طرف حیا می کردم که با دوستان در اطراف ضریح استراحت کنم و بخوابم؛ از طرف دیگر اگر می خواستم بروم در شبستان حرم استراحت کنم هم خیلی سرد بود و پتو نداشتم و هم آن آقای ناشناسی که نباید نزدیکش می شدیم آنجا بود...☺️ 🔸 بالأخره بعد از زیارت، تصمیم گرفتم بروم یک گوشه شبستان بخوابم... 🔸 از کنار آن آقای ناشناس رد شدم... بنده خدا هم پتو داشت و هم یک بخاری برقی کوچک!! (نمیدانم از کجا) 🔸 سلام و علیکی کردیم، خیلی گرم‌ گرفت و می خواست با من حرف بزند... چاره ای نبود، به هر حال لباس پیغمبر(ص) تنم بود، چند دقیقه ای کنارش نشستم البته با اضطراب... از بس استرس داشتم خیلی حرف هایش و حتی چهره اش یادم نمانده... 🔸 سعی می کردم جواب سؤالاتش را سر بسته بدهم، مثلا خواستم اطلاعاتی بازی در بیارم و بپیچونمش 😂 🔸 گفت من پزشکم، دیگه نمی توانستم تحمل کنم، خانه ام را به عنوان مهریه به نام همسرم کردم و رفتم لبنان و از طریق لبنان آمدم اینجا و ... می گفت اینجا به من نیاز هست. 🔸 بعد هم خیلی اصرار کرد که «بیا همین جا کنار بخاری بخواب، اگر پایت را سمت بخاری بگذاری تمام بدنت گرم میشه، و الا سرما می خوری ها...» 🔸 نمی دانم از چه چیزی می ترسیدم؟ جوانی است دیگر... شاید می ترسیدم بخواهد مرا بکشد🤦‍♂ 🔸 به هر حال قبول نکردم و به نظرم ایشان هم احساس کرد که مضطربم و تا آنجایی که‌ توانستم ازش دور شدم و یک جوری خودم را لای عبا و قبا پیچوندم و با اینکه خیلی سردم بود ولی از شدت خستگی خوابم برد... [شما بخوانید غش کردم] 🔸 شاید یکی دو ساعت بعد بود که با اینکه‌ خواب بودم، یک‌ لحظه احساس کردم انگار کسی چیزی روی من انداخت... 🔸 برای نماز که بیدار شدم، دیدم پتوی آن آقای دکتر پیش من بود ولی خبری از خودش نبود... 🔸 خیلی خجالت کشیدم... من در مورد ایشان چه فکر می کردم و ایشان چه کرد... 🔸 بعدا (همان روز یا فردایش) در موردش پرسیدم و گفتند جواب استعلامش آمد و مشکلی نداشت... 🔸 هنوز هم که هنوز است، خاطره این جریان و اینکه نسبت به آن آقای دکتر شجاع، متدین و‌ دلسوز، بدبین بودم، اذیتم می کند... و البته به حالش غبطه هم می خورم... ✅ نمی شناسمش... نمی دانم کجاست... اصلا نمی دانم شهید شده است یا نه، ولی از خداوند می خواهم بهترین ها را برای ایشان و همه پزشکان متعهد که قلبشان سرشار از عشق به آل الله هست، رقم بزند... روزشان مبارک پ.ن: راستی بعدش یک سرمای سفت و سختی هم خوردم! نتیجه اینکه به حرف پزشک‌ متعهد و‌ مؤمن باید گوش بدهیم.☺️ یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی که حسرت خواهیم خورد... آیه «وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ» در بیان حاج آقا مصباح (ره) یاعلی🌹 💎 @Moshfeghoun 💐
به یک عدّه آدمهای کنارنشسته‌ی نق‌زنِ غُرزن یا پیرو شهوات نگاه نکنید/ معنای جنگ‌ نامتقارنِ ما با استکبار فرمایش مقام‌ معظم رهبری: 🔸 الان ۳۷ سال، ۳۸ سال است که دارند از همه‌ی امکانات استفاده میکنند برای اینکه این رویش مبارک را، این جمهوری اسلامی را، این انقلاب مجسّم را شکست بدهند و نتوانسته‌اند؛ اَللهُ مَولانا. 🔸 ملّت ایران در صحنه است؛ به یک عدّه آدمهای کنارنشسته‌ی نق‌زنِ غُرزن یا پیرو شهوات نگاه نکنید؛ ملّت در صحنه است، ملّت در میدان است. در میان این ملّت، زمره‌ی عظیمی حضور دارند که حاضرند جانشان را فدا کنند؛ این همان چیزی است که قدرت خدا را می‌آورد پشت سرِ انسان؛ این یعنی جنگ نامتقارن. 🔸 معنای جنگ نامتقارن این است که دو طرفِ جنگ از منابع مختلف‌الحالی، با هویّت های مختلف برخوردارند؛ این جنگ نامتقارن است؛ 🔸 یعنی هرکدامِ از این دو طرف امکاناتی دارند، منابع قدرتی دارند که طرف دیگر آن را ندارد. ما با استکبار جهانی در حال جنگ نامتقارنیم؛ چرا؟ ممکن است او یک امکاناتی داشته باشد که ما نداشته باشیم امّا ما هم امکاناتی داریم که او ندارد؛ 🔸 آن امکان چیست؟ توکّل، اعتماد به خدا، اعتماد به پیروزی نهایی، اعتماد به قدرت انسان، به قدرت اراده‌ی انسان مؤمن؛ این را ما داریم؛ این شد جنگ نامتقارن. 🔸 در جنگ نامتقارن اراده‌ها هستند که با هم میجنگند؛ هر اراده‌ای غلبه پیدا کرد، پیروز خواهد شد. در میدان، اراده را ضعیف نکنید؛ در میدان نبرد، اراده را دچار تزلزل نکنید؛ اگر یک طرفِ جنگ در میدان نبرد اراده‌اش سست شد، قطعاً شکست خواهد خورد. ✅ نگذارید اراده‌تان سست بشود، نگذارید تبلیغات دشمن و وسوسه‌های دشمن، در اراده و عزم راسخ شما تزلزل ایجاد کند؛ این اراده‌ی مستحکم را نگه دارید؛ این ضامن پیروزی است. [۳/۳/۹۵] یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحلیلی جالب از آقای عباسی ولدی در مورد تمدن غرب، با تأمل در داستان پینوکیو!! یاعلی🌹 💎 @Moshfeghoun 💐
شما دیگر چرا سید عزیز!؟ ریشه یابی و‌ دلیل تمسخر عمامه و‌ روحانیون در خاطرات مقام‌ معظم رهبری 🔸 در ایران معمولا کسانی که به امور دینی اشتغال دارند، اعم از طلاب و اساتید و مبلغان، عمامه بر سر می‌گذارند. 🔸 عمامه، نماد وجود آن طایفه ای است که در دین تفقّه می‌کنند، دین را تبلیغ می‌کنند و‌ در برابر مخالفان دین می‌ایستند. 🔸 از همین روی، دست نشاندگان استعمار و مبلغان لائیسیسم [=شبیه به سکولاریسم] با عمامه جنگیده اند. 🔸 رضا شاه دستور داد عمامه ها را بردارند و‌ کلاه پهلوی به سر بگذارند. پسرش از این تصمیمِ شکست خورده عقب نشینی کرد، اما دستگاه حاکمه نقشه کشید تا یک روحیه عمومی ایجاد کند و عمامه را مورد تحقیر و استهزا قرار دهد. 🔸 در کودکی وقتی کلاس دوم ابتدایی بودم، عمامه گذاشتم. علت این عمامه گذاریِ زود هنگام آن بود که در آن دوران، مردم عادت به پوشاندن سر داشتند. طبیعتاً پدر حاضر نبود ما کلاه پهلوی به سر بگذاریم؛ بنابراین چاره‌ای جز عمامه نبود... 🔸 ما از زمان کودکی با پدیده مسخره کردن عمامه مواجه بودیم. آن قدر کلمات تمسخر آمیز شنیدیم که این پدیده در نظر ما عادی شده بود... 🔸 تمسخر عمامه و علمای دین در ایران به شیوه های مختلف رایج بود و به صورت یک روحیه عمومیِ جمعی درآمده بود‌‌... و حتی من هم از این روحیه عمومی در سلامت نماندم. 🔸 در محله ما شخص معممی به نام شیخ فائقی بود. او مردی فاضل بود که در مجالس، روضه می‌خواند... 🔸 او هر روزه سوار بر الاغش از جلوی خانه ما می‌گذشت و در کوچه ها با سرعت حرکت می‌کرد. 🔸 یک روز با دوستانم مشغول بازی والیبال بودم... هنگام بازی عمامه را بر می داشتم و‌ به پوشیدن همان قبا (که آن هم جزء لباس های طلاب و‌ روحانیون است) اکتفا می‌کردم. 🔸 در حین بازی متوجه شدیم که آقای فائقی سوار بر الاغ از دور با سرعت می‌آید. بچه‌ها با هم قرار گذاشتند او را مسخره کنند. وقتی نزدیک شد، همگی _ از جمله خود من! _ فریاد زدند: «آشیخ... آشیخ!» 🔸 این کلمه به تنهایی حرف زشتی نیست، چون مخفف «آقا شیخ» است؛ اما وقتی دسته جمعی با خنده فریاد می‌شد، نشان از تمسخر داشت. 🔸 وقتی به ما نزدیک شد، سر الاغ را به سمت ما برگرداند و با عصبانیت به سمت ما آمد. بچه‌ها گریختند و من برجا ایستادم. از الاغ پیاده شد و نزدیک من آمد. هم مرا و هم پدرم را می‌شناخت، و هم می دانست که من معمم هستم؛ لذا با لبخندی آمیخته به تعجب و‌ گلایه و‌ با نرمی و‌ مهربانی گفت: شما دیگر چرا سید عزیز!؟ {برشی از خاطرات مقام‌ معظم رهبری در کتاب خون دلی که لعل شد} پ.ن: در تعجبم از افرادی مخصوصا برخی معممین! که تمسخرِ گاه گاه عمامه و‌ عمامه به سر در ایرانِ امروز را _ که به مراتب کمتر از گذشته است _ به دلیل ج.ا.ا و‌ انقلاب اسلامی می دانند. یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
بخشی دیگر از نظرات جدید مخاطبینِ کانال مشفقون و این حقیر. 🔸 در مورد مطالب رهبری در مورد سلبریتی ها، قبلا در یک‌ فیلمی توضیحاتی ارائه کردم.🌹 _______________ ✍ برای اظهار نظر، انتقاد، پیشنهاد و... 👈 اگر می خواهید شناخته نشوید: 👤 https://harfeto.timefriend.net/16770967336618 👈 اگر می خواهید شناخته بشوید: 🧔‍♂🧕 https://eitaa.com/Moshfeghipour __________ 👈 آدرس کانال مشفقون در بله: https://ble.ir/moshfeghoun از همراهی شما ممنونم. یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوختن از عمق وجود و‌ در نتیجه اعتراض به مراسم اربعین، برای کسی که «معاویه» _ پدر قاتل امام حسین(ع) _ را حضرت! و امیر! می داند و می خواند، طبیعی است... اما آقای عبدالحمید در افاضات خود! مطالبی را برای فریب مردم می گوید که لازم است در مقابل، مطالبی به جنابشان گوشزد بشود. متن کامل یادداشت را مطالعه بفرمایید 👈 اینجا یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐
سوختن از عمق وجود و‌ در نتیجه اعتراض به مراسم اربعین، برای کسی که «معاویه» _ پدر قاتل امام حسین(ع) _ را حضرت! و امیر! می داند و می خواند، طبیعی است... اما آقای عبدالحمید در افاضات خود! (اینجا) مطالبی را برای فریب مردم می گوید که لازم است در مقابل، مطالبی به جنابشان گوشزد بشود. 🔹 مطلب اول: می گوید اربعین در حیات طیبه حضرت رسول(ص) سابقه نداشته است! 🔺 اولا ای کاش کسی به جنابشان اطلاع بدهد که امام حسین(ع)، حدود پنجاه سال بعد از شهادت پیامبر(ص) توسط فرزند امیر خود آقای عبدالحمید یعنی «حضرت معاویه!» به شهادت رسیده است. چگونه توقع دارند که چنین چیزی در حیات طیبه پیامبر(ص) سابقه داشته باشد!؟ 🔺 ثانیا بهتر است در مورد زیارت سید الشهداء(ع) به کتاب ها و‌ مطالب علمای اهل سنت مراجعه کنند تا اگر نمی دانند، بدانند... به عنوان نمونه مراجعه کنند به المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک، ج۵، ص۳۴۶. تاریخ مدینه دمشق، ج۱۴، ص۲۴۴. ذخائرالعقبی، ص۱۵۱. 🔺 ثالثا اگر تا این حد حساس هستند که چیزی را که در حیات طیبه رسول خدا(ص) سابقه نداشته، انجام‌ ندهند چرا از این همه بدعت در مسلکشان، اعلام‌ برائت نمی کنند؟ به عنوان نمونه دیگر نماز تراویح را در شب های رمضان به جا نیاورند. نماز تراویحی که از بدعت های خلیفه دوم بود و حتی خود همان خلیفه گفت: «بدعت خوبی است!» [صحیح بخاری، ج۲، ص۲۵۲] 🔹 مطلب دوم: گویا پول هایی که‌ مردم با جان و دل برای زیارت نوه پیامبرشان هزینه می کنند، به مذاقشان خوش نیامده است. 🔺 خوب است از ایشان‌ بپرسیم آیا این نگرانی را نسبت به امیرشان معاویه هم دارند؟ 🔺 علمای اهل سنت گفته اند معاویه برای جعل حدیث تلاش زیادی کرد و‌ پول های زیادی در این زمینه خرج کرد. [شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۴۴.] 🔺 فقط در یک نمونه، گفته شده است که برای نسبت دادن دروغی به امیرالمؤمنین علی(ع) به یکی از جاعلین حدیث، چهارصد هزار درهم (معادل ۴۸ میلیارد تومان) پرداخت کرده است. [همان، ج۴، ص۷۳] 🔺سؤال این است که چگونه هزینه ج.ا‌.ا برای نوه عزیز پیامبر(ص) بد است، اما هزینه معاویه در حکومتش برای دشنام دادن به داماد و جانشین پیامبر(ص) و کتمان کردن فضائل ایشان بد نیست و‌ حکومتش می شود الگوی حکومت اسلامی!؟ 🔹 مطلب سوم: گرچه ما می دانستیم، تفکرات آقای عبدالحمید به سلفیه و‌ وهابیت نزدیک شده است، اما بهتر است متوجه باشند که ابراز و‌ اظهار علنی این افکار توسط ایشان در فضای ایران که همه از محبین آل الله هستند، عواقب بسیار خطرناکی در پی خواهد داشت. یاعلی🌹 محمد صالح مشفقی پور 💎 @Moshfeghoun 💐