#طنز_جبهه
نوبت به همرزم بسیجی ما رسید، خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت:
خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید.
او بدون مقدمه صدایش را بلند کرد و گفت:
شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوتها را از قوطی جدا نکنند، اخر ما نباید بدانیم
چه می خوریم؟
آلبالو می خواهیم رب گوجه فرنگی در می آید. رب گوجه فرنگی می خواهیم کمپوت گلابی است. آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم.🙄
به این امت شهید پرور بگویید شما که می فرستید درست بفرستید. اینقدر ما را حرص و جوش ندهید😅😂
#طنز_جبهه
بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم .يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند 🤓🤓. بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم .خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند💣⚡️ . يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد .همه بدون توجه ، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند☺️☺️ . يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند . ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت : برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي ! 😁😁😁همه خنديدند و شيطنت دشمن را به چيزي نگرفتند .😆😆😆
#طنز_جبهه😂🤣
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع كرد و با صدای بلند گفت: كی خسته است؟☺
گفتیم: دشمن😄
صدا زد: كی ناراضیه؟😉
بلند گفتیم: دشمن😎
دوباره با صدای بلند صدا زد: كی سردشه؟😜
ما هم با صدای بلندتر گفتیم: دشمن
بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا كه سردتون نیست می خواستم بگم كه پتو به گردان ما نرسیده امشب باید بدون پتو بخوابین😂
"شادی روح شهدا #صلوات"
#امام_زمان
#طنز_جبهه
#_آجیل جبههای
شوخ طبعیاش گل كرده بود. دستش را در جیب می کرد و در دهان می برد و مثلا پوستش را تف می کرد. همه بچهها دنبالش میدویدند و اصرار كه به ما هم آجیل بده؛ اما او دست روی جیب می گذاشت و بی خیال راهش را کج می کرد.
آخر یكی از بچهها پتویی آورد و روی سرش انداخت و بچهها شروع كردند به زدن. حالا نزن كی بزن که آجیل تنهایی میخوری؟ بگیر، فرار می کنی؟ بگیر.
و بالاخره در این گیر و دار یكی دست توی جیبش كرد اما آجیل مخصوص چیزی جز نان خشك ریز شده نبود.
همگی سر كار بودیم.😄
#طنز_شهدایی
#بخند_مومن :)
#لبخند_رضایت_شهدا_روزیتون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
°•"🌼"•°
#طنز_جبهه
‼️ آقای خامنه ای راننده شه!
✴️ خاطره جالب
و طنز رهبر انقلاب از زمان جنگ....
💢عکس باز شود....
#لبیکیاخامنهاے
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
#طنز_جبهه
سرهنگ عراقی گفت: برای صدام صلوات بفرستید😒
برخاستم با صدای بلند داد زدم سرکرده اینها بمیرد صلوات😎
طوفان صلوات برخاست🤣😂
"قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات"😀
سرهنگ با لبخند😁گفت بسیار خوب است. همین طور صلوات بفرستید
عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات...طه یاسین زیر ماشین له شود صلوات طوفان صلوات بود که راه افتاد...
در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم😐😂