🇮🇷مستندعشق
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #
🍃🌸🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین
📔کتاب ستارگان حرم کریمه
#قسمت_پانزدهم
عملیات بیت المقدس توی جلسه قرارگاه احمدمتوسلیان با اعتراض به حسن باقری گفت((این چه وضع شناساییه؟ چرا به ما اطلاع رسانی نمی کنید؟ نیروی من رفته روی مین ، چرا نگفتیدمنطقه میدون مین داره؟)) حسن رو کرد به مهدی و گفت ((جوابش رو بده.))آقا مهدی گفت((بسم الله الرحمن الرحیم، ما توی سیزده صفحه وضعیت منطقه رو براتون تشریح کرده بودیم . شما فرصت خوندن نداشتی حتماً ، والّا روی مین نمی رفتید.)) بعدهم گزارش شناسایی منطقه را در آورد داد به متوسلیان . سرو صدا خوابید.
#قسمت_شانزدهم
دوجلسه باهم صحبت کردیم . جلسه اول خواستگاری ، کنار همه سوال هایش از هنرهایی که یک زن می توانست داشته باشدهم سوال کرد ، از خیاطی پرسید.این که لباس هایم را خودم می دوزم یا می دهم بیرون . جلسه دوم که آمدگفتم ((این هایی که پرسیدیدخیلی براتون مهمه؟ )) گفت(( نه فقط می خواستم بدونم در حد نیاز بلد هستیدیا نه؛ دوست دارم خودکفا باشید.))
✍🏻نویسنده کتاب #مهدی_قربانی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زینالدین #صلوات
#ادامه_دارد...
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها
🇮🇷مستندعشق
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زینالدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زینالدین
📔کتاب ستارگان حرم کریمه
#قسمت_شانزدهم
بی آلایش بود. هیچ وقت به هوای اینکه برادر فرمانده لشکراست خودش را از بقیه جدا نمی کرد. انگارنه انگار، خیلی عادی مثل بقیه نیروها . یادم هست یک روز که مرخصی بودیم توی خیابان هم دیگر را دیدیم .مجیدسوار موتور . تا مرا دید ایستاد. با اصرار زیاد سوارم کرد و به مقصد رساند.
✍🏻نویسنده کتاب #لیلاموسوی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زینالدین #صلوات
#ادامه_دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها