~🥀🕊`
#خـاطراتشُـهَّـداء
☘ آخرین بار تو #مدینه هم دیگر را دیدیم. رفته بودیم #بقیع.نشسته بود تکیه داده بود به دیوار.
√ گفتم: " چی شده حاجی ؟ گرفته ای ؟ "
❣ گفت: " دلم مونده پیش بچه ها."🥀
√ گفتم: " بچه های لشکر ؟ " نشنید.
❣ گفت: " ببین ! خدا کنه دیگه برنگردم. زندگی خیلی برام سخت شده. خیلی از بچه هایی که من فرمانده شون بودم رفتن؛ #علےقوچانی، #رضاحبیباللهے، #مصطفی. یادته؟ دیگه طاقت ندارم ببینم بچه ها #شهید می شن، من بمونم." 🥀
💔 بغضش ترکید.سرش را گذاشت روی زانوهاش.
🥀 هیچ وقت این طوری حرف نمی زد.
📜خاطره ای از
#شهیدحسینخرازے
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوعَجّلفَرَجَهم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے