مستندعشق 🌷
سینه زنی های جبهه خیلی باصفا بود...
نیاز به صدای خیلی بم نبود...
کسی همراه با صوت مداح سین سین نمیکرد..
اصلا مداح ها عموما آماتور بودند
و دلی می خوندند،
اما می چسبید!
اسم امام حسین که میومد،
دل ها پر می کشید
و اشک جولان می داد..
اکو و این داستان ها هم نبود.
خیلی که می خواستی صدات برسه
یه بلندگو دستی که گاهی بوق می کشید
اما میچسبید...
آخرش دم می دادن
حسین حسین می گفتند...
قانون خاصی نداشت
دم خودش می اومد،
اباالفضل دخیلم..
حسین جان
یا...
یا هر شب جمعه فاطمه
با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا
گوید حسین من چه شد...
دست آخر دعا که می کردند،
مثلا تموم شده بود..
اما نه..!
هنوز بچه ها گریه می کردند،
طول می کشید تا هق هق ها تموم بشه
نهایت،
دست می دادند و مصافحه
اصلا انگار عزاداری بهونه بود برای جمع شدن
یکی شدن؛
و دوست داشتن؛
ساده بودند
حتی توی عزاداری برای حسین جان...
-یاسیدالعطشان-🖤.°
14.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداحافظ
ای
جوانیِ زینب،
سلام ای قدِ
کمانیِ زینب..
خدارا از این غم
چه چاره کنم...
#حسینﻭﺍﻯ...
#کلیپ
#مستندِعشق
nariman-panahi-pirahane-to-beboyam(320).mp3
7.13M
مهلت ڪہ پیراهنِ تو ببویم...
#Mostanade_Eshq
#داستان
حکایتی از آیتالله بهجت در مورد توجه اهلبیت علیهالسلام به گریهکنهای امام حسین علیهالسلام؛
آیتالله بهجت (ره): در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام از آنجا عبور میكرد...
مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی علیهالسلام میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار به امیرالمؤمنین علیهالسلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیهالسلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت!
مرد شیعه خیلی ناراحت شد..
چون به زیارت مشرف شد، بسیار بیتابی كرد و عرض کرد: شما که میدانی این مخالف چه میكند؛
چرا پاسخش را نمیدهید؟!
آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد.
حضرت امیر علیهالسلام فرمودند:«او بر ما حقی دارد كه نمیتوانیم در دنیا او را كیفر دهیم.»
مرد شیعه میگوید:«آری، لابد بهخاطر آن جسارتهایی كه او میكند، بر شما حق پیدا كرده است؟!»
حضرت فرمودند:«روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میكرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیهالسلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربنسعد كار خوبی نكرد كه اینها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمیتوانیم او را در این دنیا مجازات کنیم.»
آن مرد شیعه میگوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم.
با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم.
او خندید و گفت: بگو چیست؟
مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد.
مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچكس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم،
علی علیهالسلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد...
٠
تو محرم که جای خود
ولی تو کل سال باید هی تکرار کنیم:
[اَللَّهُمَّاغْفِرْلیالذُّنُوبَالَّتیتُحْرِمُنیالْحُسَیْن..]
خدایا گناهانی که مرا از حسین علیهالسلام
محروم میکند..ببخش..ببخش...
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
وقتی روضه میخوانند ننشینید نگاه کنید!
چون قساوت میآورد
حداقل یک عکس العملی نشان دهید
ولو اینکه سرتان را پایین اندازید ..
| آیتاللّٰهجاودان |
#محرم
Shab08Moharram1393[03].mp3
12.61M
میبرمت
بسوی خیمه ها
میبوسمت،
ولی جدا جدا...
خدای من
پهلوونِ حسین(ع)
چطور جاشد توی این
عبا...💔
#روضه
#اقاعلےاکبر
#مستندِعشق
[♥️✨]
از فراقت چشمهايم غرقِ باران مےشود!
عاشق هجران ڪشيده زود گريان مےشود!
#اےڪسوڪارمحسین♥️
#محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عباس!
به پهلوانیﺍﺕقسم
این لشکر
حتی ز سر بریــــدهﺍت مےترسند ...
#استوری
#مستندِعشق
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد!
تیرِنامرد اگر یاور مشکم می شد ...
می شد این آب شود چشمه ی زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود علم بر پا بود
خواستم حفظ شود بیرق و پرچم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
گفتم این لحظه ی آخر که در آغوش تو ام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
هر دو دست و سر و چشمم به فدای سرِ تو
هر چه آمد به سرم نصف شما هم که نشد
بگو از من به رقیه که حلالم بکند
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
[داود رحیم]
#فقط_به_عشق_امام_غریبم💔
علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى #امام_زمان(عج) #صدقه کنار ميگذاشتند و ميگفتند:
🏴امشب قلب نازنین حضرت در فشار است🏴
هرچه قدر در توان دارید صدقه دهید برای آرامش قلب او که مظلومتر از امام حسین (ع) هست💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ
سلام بر آن خون هاى جارى،سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده،سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته
بر نیزه ها
- فرازی از ناحـیه مقدسه
#محرم
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت، ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
کشید پــا ز رکـاب آن خلاصه ی ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سیاهے
علمت قسم...
#استوری
#مستندِعشق
سپردمت به خدا و به ریگهای بیابان
سپردمت به غبار به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده
به مردمان دهات و به آهوان پریشان
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان
به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند
بدست اینکه ببیند کسی تو را عریان
سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو
سپردیم به که رفتی!؟ به دلقکان به کنیزان؟!
سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم؟
به شمر و خولی و اخنس به حرمله به سنان؟
#Mostanade_Eshq
انسان ثروتمندی در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمی کرد. فرزندی نداشت و تنها با همسرش زندگی می کرد، در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان می داد.
روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر می شد. مردم هر چه او را نصیحت می کردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب می گفت نیاز شما ربطی به من ندارد، بروید از قصاب بگیرید.
تا اینکه او مریض شد، احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد و هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود، همسرش به تنهایی او را دفن کرد!
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد؛ دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد..
او گفت کسی که پول گوشت را می داد ، دیروز از دنیا رفت..!
#Mostanade_Eshq