eitaa logo
فردا به توان تو
572 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
266 فایل
کانال پرورشی دبیرستان هدی دوره اول ⬅️ارتباط با معاونت پرورشی @Zahradost ⬅️ارتباط با مربی طرح تربیتی امین؛ @Qanbariz
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 در سال ۱۳۹۳ با چند نفر از دوستان، سعادت نصیب شد که به دعوت خود آقا به کربلا مشرّف شوم و از نجف پیاده به طرف کربلا حرکت کردیم. 🌀در بین راه مقابل عمود ۱۱۰۵ موکبی با داربست فلزی نصب کرده بودند. آقایی میزی را با صندلی کنار موکب گذاشته بود و هرکس پای برهنه بود از او خواهش میکرد که افتخار دهید پای شما را بشویم. 💠یکی از دوستان به نام احمد بدیعی که پابرهنه بود ایشان را گرفت و با خواهش و بوسیدن او را روی صندلی نشاند و پاهای او را روی میز قرار داد. 🛁تشتی زیر پاهایش قرار داد که آبها از روی پایش داخل آن بریزد و پاهای خاکی و گِلی را چند مرتبه بوسید و به 👀چشم نهاد. همینکه مشغول شستن شد، چند نفر آمدند که تشت آب را ببرند و از هم سبقت میگرفتند. 🧐سؤال کردم آبها را برای چه میخواهید؟ گفتند: به بدن مریضی میریزیم تا شفا پیدا کند یا به آبی که به سمت زراعت میرود میریزیم و محصول خیلی خوبی میدهد. 🌾🌾 این مهم است که پس از شستن پا، چهار عدد تاول به پاهای احمد آقا زده بود. آن آقایی که پاها را تمیز کرد و روغن زد، جوراب و دمپایی نو آورد و به او داد و گفت: زائر عزیز ممکن است از شما خواهش کنم که (اجر و ثواب) دو عدد از این تاولها را به من بدهید؟ برای پدر و مادرم که از دنیا رفته اند میخواهم. گفت: نه، نمیدهم. گفت آن را به یک میلیون تومان💶 میخرم او گفت نمیدهم کمی صبر کرد و نگاه به تاولها کرد و گفت به دو میلیون میخرم. گفت نمیدهم. در همان لحظه موبایل📱 او زنگ خورد و آنجا را ترک کرد و رفت. احمد آقا نظرش عوض شد تصمیم گرفت به قیمت دو میلیون تومان بفروشد، چند بار آن شخص را صدا کرد ولی او متوجه نشد. بقیۀ دوستان چون عمود ۱۱۲۰ وعده کرده بودیم دست او را گرفتند و رفتیم و خلاصه معامله انجام نگرفت. 🗓یک ماه بعد از آنکه از سفر برگشتیم روزی ایشان را دیدم و گفتم که عجب دو میلیون را نگرفتی گفت خوب شد که نگرفتم. گفتم: چطور؟ گفت: موقع برگشتن خوابِ پدرم را دیدم که چند سالی است از دنیا رفته است .به من فرمود: احمد بدنم را لرزاندی؟ گفتم: چرا پدر. گفت: آن وقتی که میخواستی تاولها را بفروشی گفتم یا اباالفضل نکند که بفروشد. 💎احمد! اگر ده برابر هم فروخته بودی ضرر کرده بودی، تو نمیدانی که مادرش 🥀حضرت زهرا (علیها السلام) این طرف اینها را به چه قیمتی میخرند. هر کس برای آقا اباعبدالله قدمی، درهمی، پرچمی، چراغی، آسیبی، اشکی، مجلسی و غیرهای متحمل شود از طرف آن عزیز، اجر و مُزد بسیاری دارد. به نا اُمیدی نرو امید اینجاست فزونتر ازعدد قفلها، کلید اینجاست قال الرضا (علیه السلام): 💫 کُلُّنا سُفُنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع💫 📚بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳۳۲. این شنیدم ز رضا طرفه حدیثی جالب که شدی چیره و بر روح و روان غالب وی بفرموده که ای شیعه دل افسرده دور باش از نگرانی و دل رنجیده ما امامان همه کشتی فلاحیم و نجات لیک زین ورطه حسین است فراتر ز جهات وسعت کشتی او بیشتر از کشتی‌ها سرعتش تیزتر اندر همۀ دریاها پس بگیرید ز جان دامن پرفیض حسین ای خوش آن کس که شدی عاشق و شیدای حسین 📚قدم قدم به سوی رحمت واسعه