از مزایای خواهر/برادر دوقلو داشتن و تو یه مدرسه بودن اینه که یکیتون میره خلاف میکنه و اونا نمیفهمن این تو بودی یا اونیکی
و در نهایت میتونی با یه لبخند ملیح خلافتو گردن نگیری و بگی من نبودم
﴿ اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ.. ﴾
از شدت عصبانیت رگ گردنم میزنه بالا، دندونامو فشار میدم، مشتمو اماده زدن میکنم، تو چشاش زل میزنم و بازم سکوت میکنم
تو مغزم انقد درگیری و زد و خورد میپلکه که چشام تار میبینه. با هر باری که هولم میده مغزم بیشتر سوت میکشه. ولی بازم سکوت میکنم
شاید فقط بهونه گیری واسه اون یه نفره که هر وقت نیست این اتفاقا میفته. ولی وقتی هستم چیزی تغییر نمیکنه.