◽️ گزارههای مبهم
۱. گاهی بحث کردنها دچار فرسودگی میشوند نه از این جهت که جار و جنجال به پاست یا این که مغلطه عمدهای در کار باشد بلکه یک حرف صحیح اما مبهم و بدون آدرس ارائه میشود که ارزیابی را دچار مشکل میکند.
"گزارههای مبهم" آدرس غلط و کذب نیستند تا بگوییم اشتباه نکن!
مغالطه قابل توجهی هم ندارند تا دنبال صورت و ماده استدلال باشیم بلکه اشکالشان در این است که میگویند "چه" ولی نمیتوانند بگویند "چگونه"!
۲. وقتی یک ناهنجاری، مردمی شود دیگر نمیتوان به سادگی آن را ریشهکن کرد، مثلا گاهی داعش حمله میکند و شما دفاع میکنید و ریشهشان را هم میکنید، اما اگر همین ناامنی توسط مردم یک کشور ایجاد شود کار حاکمیت را سخت میکند.
مثلا: دوست طلبهای سالها پیش در کلاس بنده بود که در انگلستان بزرگ شده بود، از جمله چیزهایی که میگفت این بود که لندن شهر بسیار ناامنی است و در محله شیعیان که امنترین محله است نمیتوان بیشتر از ساعت ۲۲ بیرون از خانه ماند.
چرا پلیس انگلیس نمیتواند چنین ناهنجاری فاحشی را از بین ببرد؟ چون یک گروه اراذل و اوباش نیستند که ناامنی ایجاد میکنند بلکه متاسفانه بخشی از خود مردماند.
در ایران خودمان در بعضی استانها مقابله با قاچاق مواد مخدر مشکل است چون امرار معاش برخی از مردم از همین طریق است.
۳. "جلوی قاچاق را بگیرید" به جای این که ارز ترجیحی را حذف کنید از جمله گزارههای مبهم است که آدرس روشنی نمیدهد چگونه میشود جلوی قاچاقی را گرفت که مع الاسف منبع درآمد برخی از مردم ما شده که مرزنشیناند؟
آن بیچارهها هم البته گناهی ندارند؛ طریق دیگری به راحتی برای گذران زندگی جلوی رو ندارند نه این که این کار یک انتخاب باشد.
#تغییر_به_نفع_مردم