#یکم_خرداد_بزرگداشت_ملاصدرا
▫️ دو گروه مخالف فلسفه اسلامی
🔹مخالفان فلسفه اسلامی دو دسته اند:
دسته اول مومنینی که به سبب وجود معارف و اندیشه های زیربنایی دین خود را از فلسفه (به معنای تفلسف) مستغنی می دانند.
دسته دوم ملحدینی هستند که زخم خورده از استحکام پولادین فلسفه بوده و "علم زدگی" ایشان، سبب هجمه های تناقض آلود به علم شریف فلسفه شده است.
🔸گروه اول اگر مناسبات علم و دین را خوب و عالمانه برای خویش حل کنند درخواهند یافت که فعالیت فلسفی (تفلسف درباره اندیشه های زیربنایی) سبب رونق علم فلسفه و تدقیق و تحقیق محققانه معارف دینی خواهد شد.
🔹حکیم انقلاب در این خصوص چنین فرموده اند:
"فلسفه ملاصدرا فلسفهای عقلی، ذوقی و شرعی است و در حقیقت ملاصدرا فلسفه عقلی و ذوقی را برمبنای شرع مقدس پیریزی کرده است برای او تعبد محض، مبادی رسیدن به افکار عالی فلسفی بوده است و این جریان عظیم و جوشان و تمام نشدنی در دوران ریاضت به روح مقدس وی افاضه و نازل شده است." (1374/ 11/ 15)
🔸گروه دوم نیز لازم است از قرن نوزدهم و بیستم جدا شوند و دریابند "انسان" قرن بیست و یکم در جستجوی معناست و فهم "معنای زندگی" محتاج تامل فلسفی.
🔹و فرمایش مقام معظم رهبری:
" امروز آن چیزی که من در محیطهای عملىِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملاصدرا و شیخ انصاری است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است؛ ملاصدرا حکمت الهی است. میگوید من میبینم امروز اینها تشنهی ملاصدرا و شیخ انصاریاند. این برداشتِ یک استاد غرب شناسِ زباندانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سالها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است."(1386/ 07/ 09)
#مخالفان_فلسفه
#فلسفه_اسلامی
▫️ چگونه فلسفه بیاموزیم؟
بخش اول- فلسفه اسلامی
قسمت نخست (مقدمات ورود به فلسفه)
🔰 پیشاپیش بگویم که این سلسله نوشتار برای کسانی است که در سطح عمومی می خواهند فلسفه بدانند. دوره تخصصی فلسفه آموزی طرح دیگری می خواهد.
در قدم اول درباره فلسفه اسلامی صحبت می کنم سپس اگر مناسب بود درباره آموختن فلسفه غرب هم نکاتی را عرض خواهم کرد.
👈 آموختن فلسفه اسلامی یک ایراد بزرگ دارد؛ متاسفانه فیلسوفان مسلمان بیش از آن که نوشتارشان قدرتمند باشد در زبان و گفتار قوی بوده اند.
بنابراین بر اساس کتاب ها و با مطالعه هر چند دقیق آنها معمولا نمی توان به عمق منظورشان پی برد. به همین جهت فلسفه اسلامی سینه به سینه نقل شده است و آنچه بر کتاب نگاشته شده کلیاتی است بدون فوت کوزه گری.
لذا اکیدا از خواندن فلسفه بدون استاد شما را حذر می دهم. تقریبا مسلم است که فلسفه اسلامی بدون استاد مشتی توهم و خیالات به جای فلسفه در ذهن می نشاند.
خب قدم نخست چیست؟
👈گام اول این است که کتابهایی که بر اساس معارف فلسفی نوشته شده است را مطالعه بفرمایید.
مثلا کتاب های شهید مطهری و آیت الله مصباح و نیز آیت الله جوادی آملی.
چرا؟
چون اولا خروجی حکمت اسلامی را مشاهده خواهید کرد و ثانیا با نحوه اندیشیدن در فلسفه آشنا خواهید شد.
اما از میان این آثار مشخصا مطالعه چنین کتبی سودمند است:
شهید مطهری:
۱. مقدمه ای بر جهان بینی الهی
۲. توحید
۳. عدل الهی
۴. انسان و سرنوشت
۵. اسلام و نیازهای زمان
آیت الله مصباح:
۱. خداشناسی
۲. خود شناسی برای خودسازی
۳. حقوق و سیاست در قرآن
۴. پرسش ها و پاسخ ها
۵. نقد و بررسی مکاتب اخلاقی
آیت الله جوادی آملی:
۱. دین شناسی
۲. حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه
۳. نسبت دین و دنیا
#فلسفه_اسلامی
@Mousavifard
▫️ چگونه فلسفه بیاموزیم؟ (۲)
بخش اول- فلسفه اسلامی
قسمت دوم
🔰 همه علوم در یک سیر تاریخی رشد کرده اند، فلسفه نیز از این قاعده مستنثنا نیست. اکنون دانش آموزان در دبیرستان ابتدا با فیزیک نیوتن آشنا می شوند و سپس فیزیک نسبیت را در دانشگاه می خوانند.
آموزش با سیر تاریخی از این جهت مهم است که ذهن دانشمندان گذشته به ارتکازات بشری نزدیک تر بوده و سپس اصطلاحات و بیانات دقیقتر و تحلیلیتر اضافه گشته است.
البته این مطلب به صورت یک گزاره کلی و همه جایی نیست و هر کجا ملاحظات خودش را دارد.
از این جهت بهتر است فلسفه را از حکمت مشاء شروع کرد. اگر کتاب شفای ابن سینا نوشتار خوش ساخت و ساده ای داشت حتما می گفتم که شرو ع فلسفه از الهیات شفای ابن سینا بهتر است اما متاسفانه الهیات شفا بسیار مشکل و بدساخت است.
بر خلاف الهیات شفا، کتاب اشارات (متن اشارات شیخ الرئیس) خوب و دقیق و تقریبا روان است. (نسبت به الهیات شفا)
پیشنهاد می کنم شروع آموزش فلسفه را از ابن سینا باشد به این دلایل:
۱. فلسفه ابن سینا مطابق با ارتکازات عرفی است (ماهیت محور است)
۲. ابن سینا دقیق و ریاضی سخن می گوید و این شاکله شخصیتی منطقی و پر دقت را به دنبال دارد
۳. فلسفه ابن سینا کم مناقشه تر از فلسفه ملاصدراست (مسأله وحدت وجود و ...)
۴. فلسفه ابن سینا موضوع فعالیت های ملاصدراست و فهم آن موجب فهم فلسفه ملاصدرا می شود.
بنابراین به نحو طولی پیشنهاد می شود:
اول- نَمَط های ۱، ۴، ۵، ۷، ۸، ۹ و ۱۰ خوانده شود. (متن اشارات)
دوم- اگر مقدور نیست نمط های ۴، ۵ و ۷ خوانده شود. (متن اشارات)
دفع دخل مقدر:
مباحث جوهر و عرض، مواد ثلاث، علیت، علم و ادراک به صورت ضمنی در این نمط های اشارات خوانده می شود.
#فلسفه_اسلامی
@Mousavifard
▫️ مهجوریت خودخواستهی فلسفه اسلامی!
❇️ در فلسفه اسلامی یک قانون نانوشته وجود داشته که بر اساس آن فلسفه نباید به صورت عمومی عرضه میشده است!
فیلسوفان مسلمان از تدریس عمومی یا زبان عمومی حذر داشته اند.
📚ابن سینا عمدا کتاب خود را سخت و مغلق مینویسد تا همه فهم نباشد!
📚 سهروردی از زبان و ادبیاتی بهره می برد که هر کسی توان درک آن را نداشته باشد.
📚 خواجه نصیرالدین طوسی ادبیات ساده ای دارد اما مطالب را به زبان منطقی و با شاکله استدلالی بیان میکند که بسیار حوصله سر بر است.😢
شارحان فیلسوف خواجه نصیر نیز هر کدام به نوعی مغلق نویسند.
(کتاب تجرید خواجه نصیر در مدت زمان ۲۰۰ سال موضوع اصلی فعالیت فیلسوفان و متکلمان بوده است. حوزه اصلی این دوره شیراز بوده لذا به آن مکتب شیراز میگویند. در این دوره هم متکلمان اعم از شیعه وسنی و هم فيلسوفان با نوشتن شرح و تعلیقه بر کتاب خواجه ابراز وجود میکردند)
📚میرداماد که خود به لُغَز نویسی و معما گویی مشهور است.
شاید اولین فيلسوف بزرگی که زبان ساده و همه فهمی داشت ملاصدرا باشد.
ملاصدرا برای تبیین مباحث خود بهترین بیانها را انتخاب میکرد و از نویسندگان برتر جهان اسلام مثل غزالی و فخررازی استفاده میکرد.
💠 چرا چنین رفتاری رواج داشته است؟
👈 دلیل عمدهاش این است که از نظر ایشان فلسفه شمشیر دو دمی است که هم میتواند خیلی مفید و هم خیلی مضر باشد.
👈 لذا تلاش میکردند هر کسی سراغ فلسفه نیاید. این سنت، تازه درباره نوشتن کتاب بود، برای پذیرش شاگرد هم ممیزیهای متعدد داشتند که شرحش مفصل است.
👈 چنین فرهنگ و هنجاری تا همین دهههای اخیر هم رایج بوده و اساتید نوصدرایی نیز همین رفتار را داشتند.
⚠️ اما باید دید آیا آسیب بی خبری جامعه از معارف فلسفی کمتر از این ممیزیهای سانسوری نبوده است؟
شاید در سدههای گذشته حق با فلاسفه بوده اما به محض ورود اندیشه های مدرن باید همه فلاسفه مثل علامه طباطبایی کرسی تدریس عمومی میگذاشتند و آثار ترویجی فلسفه مثل اصول فلسفه و روش رئالیسم مینگاشتند.
💠 هم اکنون فلسفه غرب در سطوح مختلف از کتاب دقیق علمی تا رمان و نوشتههای ژورنالیستی خودش را معرفی کرده است.
🧑🎓 مدرسههای فلسفه متعدد و بسیار موفق در سراسر کشورهای صنعتی به وجود آمده که یکی از آنها مدرسه زندگی آلن دوباتن است.
💠 اما از این سو هنوز رسوبات چنین روحیه ای در حوزه علمیه وجود دارد و به نظر من دلیلش آن است که با مراکز آکادمیک ارتباطی ندارند. بیشتر آنها در یک محیط کانالیزه با بدنه حزب اللهی و مومن سر و کار دارند.
لذا به قول استاد عبودیت برای فهم ضرورت فلسفه کافی است یک مدت در دانشگاههای مرکز کشور رفت و آمد داشته باشید تا ضرورتش را حس کنید. (آن هم نه در اتاق بسیجیها و هیئتیها😄)
عین همین مطالب درباره عرفان اسلامی نیز صادق است.
#فلسفه_اسلامی
@Mousavifard
▫️موضوع تلاش فلسفی فیلسوفان (1)
♦️معروف است که دکتر علی شریعتی گفته بود «فلاسفه چهره های پفیوز تاریخ اند» 🧐
پفیوز یعنی بی غیرت
یعنی کسانی که هیچ توجهی به درد و دغدغه اجتماعی نداشته و به بحث های دقیق و ظریف بی ربط به جامعه مشغول بوده اند. سخنانی که از سر شکم سیری و در فضای کتابخانه ای گفته می شده و دردی از جامعه دوا نمی کرده است.
🖊آیا این نسبت درست است؟
❇️ واقعیت این است که همواره کسانی بوده و هستند که موضوعات معرفتی و دینی را در آخرین اولویت نیازهای انسان می بینند. مثلا هم اکنون می شنوید کسانی را که می گویند پول خرج زیارت را به فقرا بدهید. پول روضه را به فقرا بدهید. پول گنبد طلا و توسعه ساختمان حرم را به فقرا بدهید. پول اداره حوزه را به فقرا بدهید.
❇️کلا هر چیزی مربوط به دین است از نظر ایشان باید تعطیل شود و هزینه اش صرف فقرا شود. آن وقت خود ایشان هزینه های گزاف ولنتاین و کریسمس و سفر ترکیه و غذای سگ و گربه شان را هیچ گاه هزینه مسرفانه به حساب نمی آورند.
◀️چرا؟
◀️ چون همواره از نظر عده ای نیازهای دینی و معرفتی نیازهایی غیر واقعی، سلیقه ای و مازاد هستند که اگر پاسخ همه نیازهای تان فراهم بود اشکالی ندارد که مقداری همه خرج امور دینی شود.
❇️ بر این اساس فکر می کنم اشتباه علی شریعتی همین بوده که تصور می کرده فلاسفه وقتی مفیدند که بحث های پول ساز انجام دهند. بحث هایی که منجر به پولدار شدن ملت یا رفع فقر ایشان می شود.
❇️ در حالی که یکی از ماموریت های ذاتی فلسفه بحث درباره اندیشه های بنیادین بشر است که از جمله مهم ترین آنها مسأله خداوند و دین است. سازمان مسائل فلسفه اسلامی جهت الهیاتی دارد. هر چند هر کدام از فیلسوفان ما دغدغه های شخصی شان را پیگیری کرده اند اما این دغدغه شخصی را ذیل نظام الهیاتی پیگیری کرده اند.
📚 مثلا فارابی فیلسوف علوم اجتماعی است اما هیچ یک از آثار ایشان به تنهایی درباره علوم اجتماعی و جامعه شناسی بحث نکرده بلکه از اثبات خداوند و نظام وجود شروع می کند و سپس به مدینه فاضله و شرایط و ضوابط و رقبای آن می پردازد.
📚ابن سینا فیلسوف علم است. فلسفه او تلاشی است برای توضیح و تبیین علمی جهان مادی. اما او جهان مادی را هم الهیاتی می بیند. فلسفه ابن سینا پیوند علم و دین به زبان فلسفی است.
📚 سهروردی دغدغه های تهذیبی و تزکیه ای دارد و بر همین اساس بهترین مباحث علم النفسی را تولید کرده است.
📚 ملاصدرا در تلاش است تا عرفان را به زبان فلسفی بیان کند و توجه زیادی به جامعه و علم تجربی ندارد. (نه این که اصلا توجه ندارد) او الهیاتی ترین فلسفه را بین فیلسوفان مسلمان ارائه کرده است. بسیار منسجم و با مبانی قدرتمند و نتایج دلنشین و گوارا.
📚 علامه طباطبایی و آیت الله مصباح دغدغه های معرفت شناسانه دارند، چون فلسفه های غربی مثل فلسفه کانت و مارکس اصل و اساس تفکر فلسفی را نشانه گرفته اند بنابراین سازمان فلسفی شان برای حل مسائل معرفت شناسی به کار گرفته شده است.
❇️ با این همه مقصود این نیست که فلسفه اسلامی به همه موضوعاتی که لازم است پرداخته، به نظر می رسد فلسفه های وجودی (اگزیستنس) موضوعات مهمی را مورد مداقه قرار داده اند که ای کاش به فلسفه اسلامی افزوده می شد. موضوعاتی مثل ایمان، اختیار، آزادی و معنای زندگی.
#فلسفه_اسلامی
@Mousavifard