eitaa logo
سید محمدجواد موسوی‌فرد
1هزار دنبال‌کننده
601 عکس
205 ویدیو
7 فایل
طلبه حوزه علمیه قم، روضه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاید اینجا برای اندکی عمیق‌تر شدن در اعتقادات و مسائل اجتماعی مناسب باشد ارتباط با بنده: https://eitaa.com/Mousavifard
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️چگونه بحث سیاسی کنیم؟ حساس نشو! 🔹گفت: «لعنت به جواب‌هایی که بعد از دعوا یادت می آید»! واقعیت این است که روح ما تحمل چند کار مختلف هم‌ز‌مان را ندارد و به قول عرفا مظهر «لا یشغله شأن عن شأن» نیست، هنگام مشغولیت به یک کار از کار دیگر باز می‌ماند. دلیل این که هنگام رانندگی صحبت کردن با تلفن همراه و خوردن و آشامیدن ممنوع است همین است. 🔸چرا هنگام بحث پاسخ‌های مناسب را فراموش می‌کنیم؟ دلیل «علم النفسی»‌اش این است که چون عصبانی می‌شویم. به قول حکما وقتی قوه غضبیه فعال می‌شود می‌خواهد خود را ارضا کند، در آن هنگام قوه عاقله کار نمی کند، به بیان بالا وقتی روح با قوه غضبیه مشغول می‌شود دیگر از قوه عاقله انتظار پاسخ های مناسب و صحیح نداشته باشید چون از کار می افتد!! 🔸از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است: «أحضَرُ النَّاسِ جَواباً مَن لَم يَغضَب» یعنی «حاضر جواب‌ترین مردم کسی است که هنگام بحث، عصبانی نشود». 🔹توصیه های راهبردی: ۱.بحث سیاسی، ذاتا داغ و پرحرارت است و سبب گرم شدن بدن هم می شود بنابراین هنگام بحث تنفس عمیق را که سبب خنک شدن است فراموش نکنید. ۲.قبل از شروع بحث بنا را براین بگذارید که با ادب کامل گفتگو صورت پذیرد، معمولا آنچه سبب عصبانیت می‌شود بی احترامی و توهین به عقاید و شخصیت های محبوب طرفین است. ۳. بعضی اشخاص دارای بیماری روانی‌اند و از روی قصد می‌خواهند دیگران را عصبانی کنند، با این اشخاص یا بحث نکنید یا اگر مجبور به بحث شدید تلاش کنید دائما به خود این نکته را متذکر شوید که من با یک بیمار روبرو هستم! ۴. این را بدانیم که بعضی از ثواب های دنیوی و اخروی فقط بر اثر تحمل و مدارای با دیگران به انسان تعلق می گیرد، به این روایت فوق العاده توجه کنید: یک شخص مسیحی به امام باقر رسید و به ایشان گفت : «انت بقر»! [با عرض معذرت از ساحت مقدس امام عظیم الشأن‌مان] حضرت با متانت فرمودند: «لا! أنا باقر» دوباره با جسارت گفت: «مادرت طبّاخه (آشپز) بود». حضرت فرمودند: «این حرفه و شغل او بوده است». جسارتش را بیشتر کرد و گفت: «مادرت زنی سیاه و بد دهان بود»، حضرت فرمودند: «اگر تو راست می گویی خداوند مادرم را ببخشد واگر دروغ می گویی خداوند تو را ببخشد». الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایۀ امیرالمومنین و الائمۀ المعصومین https://eitaa.com/elmetawhid
▫️چگونه بحث سیاسی کنیم؟ (۳) دل آرام جوی! 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔹 ۱. کارگاه سخنرانی گذاشته بودند برای مبلغین و ما هم به عنوان مبلغ بایست حاضری می زدیم. در یکی از جلسات، یکی از اهل تمیز در حوزه روان شناسی دعوت شده بود تا بحثی ارائه کند. زمان کارگاه یک ساعت و نیم بود ولی آخرین برنامه آن روز بود و طلبه ها هم خسته و درب و داغان، همان اول کار طلبه ها شروع کردند به شوخی و خنده و مطایبه و اجازه نمی دادند صحبت کند! من نگران بودم که زمان از دست برود، اما دیدم ایشان هم همراه با طلبه ها شد و هم خوب شوخی می کرد و هم خوب می خندید! نیم ساعت گذشت اما هم چنان فضای شوخی و خنده حاکم بود، و من نگران زمان! باز هم گذشت و شوخی ها کمتر شد اما قطع نمی شد، ولی ایشان هم بی خیال بود و همراه جماعت! ۴۵ دقیقه تمام فقط مشغول بگو و بخند بودند و اصلا ناراحت و نگران زمان از دست رفته هم نشدند! ولی من باز هم نگران! (بیخود نیست که به ما دلواپس میگن) بعد از ۴۵ دقیقه، همه پنچر شدند و آقای سخنران تازه شروع کرد به ارائه، مطالبش دسته بندی و جالب بود، در باقی وقت همه مطالبش را گفت و تازه فرصت هم تمام نشد و یک نفر هم میان کلامش نپرید که تکه ای یا درسته ای حواله کند یا حتی اشکالی طرح کند. 🍃🍃 🔸۲. وقتی مخاطب پر است از هیجان، گفتگو بی حاصل و بیهوده است، از همین رو بدئا اجازه تخلیه هیجانات رواست تا صحبت کردن مؤثر افتد، حتی گاهی همراهی با مخاطب هم ضروری است. هیجانات هم مختلف اند، برخی پر از شور و شرند و می خواهند با همه چیز به سخره برخورد کنند، برخی عصبانی اند از اوضاع مملکت و از دزدی ها و ... . برخی پر از غصه اند و می خواهند سفره دل گشاده کنند، بعضی ها هم حسابی ترسیده اند و بایست آرامشان کرد. این اصل بیش از آن که ابتدائا به نظر می رسد اهمیت دارد که سخن و کلام هر چند هم حق باشد بر دل پر آشوب و قلب منقلب مؤثر نیست. وقتی شخص از اوضاع معیشتی عصبانی است آتش او را با لجاجت تندتر کردن ناعاقلی است، گاهی زمان برای صحبت کردن [فی المثل] ۲۰ دقیقه است و ارزش دارد ۱۵ دقیقه بشنوید و ۵ دقیقه سخن کنید. 🍃🍃 🔹 ۳. دیده ام انسان های با تجربه را که مثلا در جمع های خانوادگی ابتدا اجازه می دهند تا جمع، گِلِه های اقتصادی و سیاسی شان را بکنند و یکی آن بگوید و ده تا آن یکی بگذارد و خودشان ساکت می مانند و گاه هم همراهی می کنند ولی آن انتها با یک صحبت کوتاه یا همه را به فکر فرو می برند یا نشان می دهند آن گله ها احساساتی کودکانه بیش نیست. و دیده ام کسانی را که بحّاثند و به ازای هر کلمه ای که از کسی صادر می شود می خواهند پاسخی درخور دهند، معمولا هم فقط فرسایش روحی نصیبشان می شود به اضافه کدورتی که بر دل ها می ماند. https://eitaa.com/elmetawhid
▫️چگونه بحث سیاسی کنیم؟ (۴) ▫️ریشه را بزن! 🔹۱. فرض کنید در صدد برآمده‌ایم با مشکلات اخلاقی خود مبارزه کنیم، راه حل ابتدایی چیست؟ تقریبا همه نظام های اخلاقی می‌گویند اول بایست عیوب نفسانی را با محاسبه نفس و مراقبه روزانه، تک تک شناسایی کنید و بعد به مقابله بپردازید. حال فرض کنید رئیس جمهور مملکت شده‌اید و می‌خواهید مشکلات را رفع کنید، طبیعتا به مشاوران و اعوان و انصار می‌گویید فهرستی از مشکلات بالفعل و بالقوه تهیه کنند، در نهایت تصور کنید با دوستی بناست درباره اختلاف نظرهای متعددی که درباره مسائل سیاسی یا اعتقادی دارید به بحث بنشینید! لابد در این مورد هم به کمک یکدیگر فهرست دیگری از موارد اختلاف نظر را جمع آوری می‌کنید! 🔸2. در واقع اشتباه‌ترین کار در چنین مواردی این است که وقتی عیوب اخلاقی را شناسایی کردید با تک تک شان مبارزه را شروع کنید و مثلا بگویید امسال با تکبر، سال بعد با عجب، سال بعدش با ریا، بعدترش با حسد و ... و در قامت ریاست جمهوری نیز برای چنین فهرست تقویمی تهیه کنید و بعد هم حلال دانه دانه‌شان بشوید. در مثال آخر هم، چنین است. 🔹۳. راه صحیح در این موارد آن است که ریشه‌ای‌ترین مشکلات شناسایی شده و به مقابله بپردازید تا خود بخود به انحلال بقیه کمک کنید. [البته در مدیریت، مسأله پیچیده‌تر از این حرف‌هاست]. مثال ۱: گفته می‌شود اغلب مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از تصدی‌گری بیش از اندازه دولت در امور است و اگر اصل ۴۴ به درستی و بدون رانت فامیلی و رفاقتی انجام شود، خود بخود رشد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را شاهد خواهیم بود.[مثلا فرض کنید اگر بنا بود مراسم عزاداری سیدالشهداء علیه‌السلام را دولت ها اقامه کنند چه می‌شد، حالا بخش معظم اقتصاد و فرهنگ دست همان دولت است!!!] مثال ۲: در مسائل اخلاقی مطابق آیات و روایات، نقاط آغازی وجود دارد که در صورت شروع از آنها یا مقابله با آنها سایر رذائل دفع می شود یا سایر فضائل غرس می‌گردد، مثلا کنترل زبان از نقطه‌های آغاز اخلاق عملی است: «اى مؤمنان از خداوند پروا كنيد و سخنى درست و استوار بگوييد. تا اعمالتان را صالح بدارد و گناهانتان را بيامرزد». (احزاب، آیه ۷۰) مثال ۳. هنگام بحث سیاسی یا اعتقادی، به جای بحث کردن روی ده نقطه اختلاف، روی یک نقطه اصلی متمرکز شوید و درباره آن ده بار بحث کنید(گاج طور😄) به بیان دیگر احساس می‌کنید چه مسأله‌ای هست که اگر حل و فصل شود این همه اشکالات و انتقادات خود بخود حل خواهد شد؟ در صدد یافتن آن باشید و آن را حل کنید. تصور بنده این است که ریشه‌ای‌ترین مشکل ما با غرب‌گراها در چیستی، چرایی(عقلانیت) و چگونگیِ (راهبردها و تاکتیک ها) مساله «مقاومت» است. https://eitaa.com/elmetawhid
◻️ چگونه بحث سیاسی کنیم؟(۵) ◽️ ایضاح مفهومی ۱. همایش درباره «علمِ دینی» بود و البته یک سؤال تقریبا قدیمی در اغلب نوشته ها و مقاله ها و ارائه‌ها بود: «آیا علمِ دینی ممکن است؟» چند روزی هم طول کشید و البته من فرصت نکردم همه مباحث را ببینم اما فی‌الجمله در جریان بودم. سخنران نهایی حضرت آیت الله مصباح -دام ظله- بود. ایشان وارد گود بحث که شد از نهایت تسلط بر مبحث گویی داشت تفریحی بحث می کرد! شروع کرد به تحلیل مفردات بحث: اول فرمود: «علم هشت معنا دارد» و دانه دانه شمرد و توضیح داد. سپس ادامه دادند: «برای دین هم قریب به ۱۲ معنا گفته شده است». و باز هم توضیح. در مرحله سوم فرمودند: «نسبت میان علم و دین که می شود علمِ دینی هم به مناسبت‌های مختلف مثل مکان، دانشمندان، موضوعات، مبانی، اهداف، روش، نتایج و .. مختلف می‌شود که ضرب این ها در آن ها نزدیک به 80 احتمال در معنای «علمِ دینی» درست می کند. آنها که «علمِ دینی» را منکرند علم و دین را به فلان معنا دانسته اند و آنها که معتقدند علم و دین را به بهمان معنا. پس یک جا صحبت نکرده اند و یک چیز را قبول و نکول نکرده‌اند!» صحبتشان که تمام شد گویی آب سردی روی همه ریخته شد، این همه نزاع و دعوای بعضا بی‌جهت، به دلیل آن که یک قاعده ساده منطقی را فراموش کردند: "اول به ایضاح مفهومی بپردازید سپس در صدد اثبات و ابطال برآیید". ۲. فرسایشی شدن بحث‌ها، خصوصا بحث‌های سیاسی بیشتر به دو جهت است: اول اختلاف مبانی، دوم عدم شفافیت واژگان. اگر می خواهید درباه «کارآمدی نظام» بحث کنید اول روشن کنید «کارآمدی» یعنی چه؟ اگر سخن از دیکتاتوری نظام «ولایت فقیه» است بایست معنای ولایتی که فقیه بر امور دارد روشن گردد و نیز مفهوم دیکتاتور واضح شود. همین طور اگر درباره «توسعه»، «تمدن»، «اصلاح طلبی»، «اصول گرایی» و حتی مفاهیم به ظاهر بدیهی مثل «عدالت» و «مساوات» بحث درگرفته است خوب است نخست روشن کنیم منظورمان چیست؟ شاید آنچه ما انکار می کنیم طرف مقابل به آن توجهی نداشته باشد و بالعکس. از جمله مفاهیم بسیار لغزنده به هنگام بحث، مفهوم آزادی است، برخی جامعه‌شناسان در حدود ۲۰۰ معنا برای آزادی گفته‌اند. واقعا آزادی به کدام معنا مطلوب و به کدام معنا نامطلوب است؟