◽️ پیچ و مهره کشور کفر!
به مناسبتی در یک جلسه مهمانی، عزیز بزرگواری از من پرسید اگر فرزندت بخواهد برای تحصیل به ایالات متحده برود اجازه میدهی؟!
👈 متاسفانه موقعیت فراهم نبود تا صحبت کنیم ولی معمولا این جور مواقع میگویم پیچ و مهره کفار شدن چه ارزشی دارد؟
👈چند سال پیش یکی از بستگان عزیز که از جوانان نخبه کشور در زمینه هوش مصنوعی است و توفیقی بود در پیاده روی اربعین با یکدیگر همسفر بودیم درباره خودش این سوال را کرد.
میگفت از آمریکا، کانادا و چند کشور اروپایی دعوتنامه دارم، نظر شما چیست؟
💢 گفتم اینجا یک اصل اولی وجود دارد و یک حکم ثانوی!
👈 اصل اولی را از همان جریان صفوان بن مهران یا همان صفوان جمّال (شتربان) که از اصحاب امام کاظم علیه السلام بود استفاده کنید.
داستان کرایه دادن شترهای صفوان به هارون الرشید عباسی را در کتابهای درسی هم آورده بودند.
🔰 صفوان شترهایش را برای سفر حج به هارون کرایه داده بود ولی امام علیه السلام از این کار او ناخرسند بود.
تعبیر امام علیه السلام قابل توجه است:
صَفْوَانُ کُلُّ شَیْ ءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً
یعنی همه کارهای تو خوب است غیر از یک کار!
صفوان با نگرانی پرسید فدایت شوم آن چیست؟
حضرت پاسخ دادند این که شترهایت را به هارون کرایه دادهای!
مهم این است:
کجای کار بد است؟
امام سوال فرمود دوست داری هارون به مکه برود و زنده بماند و برگردد و پول تو را بدهد؟
صفوان پاسخ داد بله
امام علیه السلام فرمودند:
مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ
هر کس راضی به بقاء حکومت طاغوت باشد از آنهاست و هر کس از آنها باشد داخل در آتش جهنم است.
👈 به آن برادر گرامی عرض کردم بورسیه دانشگاه کشوری مثل آمریکا از نظر حکم اولی از دو جهت قبیح است:
اول این که نوعی رضایت به بقاء این حاکمیتها در دل این کار هست،
دوم این که بقاء این حکومتها به استفاده از مغز و ذهن و توان جوان ایرانی و مصری و ترک و عراقی و هندی و ... است. شما خودتان را پیچ و مهرههای کشور کفر نکنید.
💢ممکن است به ذهن بیاید ما برای تحصیل علم به حکومت کفر و طاغوت میرویم نه برای کمک کردن به آنها یا میل به بقاء آنها!
پاسخش را امام علیه السلام به صفوان دادند، صفوان هم شترها را برای سفر زیارتی حج به هارون کرایه داده بود!
این که من و شما چه انگیزهای داریم تعیین کننده همه خوبی و بدی یک عمل نیست.
👈 البته از جهت حکم ثانوی اگر تقویت جبهه اسلام و کشور ایران وابسته به تحصیل در آن کشورها باشد و بدون آن زمینه استیلاء و تسلط کفار فراهم میشود البته بلا اشکال است اما همین را هم بایست حتی المقدور در کشورهای خنثیتر به سرانجام رساند.
ایندیپندنت آن قدر رادیکال و بی حیثیت است که گزینه رسانهای بعدی سعودیها (بعد از اینترنشنال) برای فشار روانی بر ایران است.
حالا این گزارش میگوید نوشیدن کمی الکل هم مضر است.
اما مهم حال این ایرانی بدبخت است که فکر میکند هر جا علم تجربی مطابق میل دین خداوند و آخوندها صحبت کرد پس علم هم اسیر دست روحانیت شده!
طبقهای بس عجیب، متوهم، رویایی و به غایت دور از همه کمالات انسانی!!
◽️ قانون، خوب است یا خوب، قانون است؟
👈اخیرا شنیدم یکی از مدیران فرهنگی در یکی از استانهای کشور که از قضا در کسوت روحانیت هم بوده است ادعا کرده به دلیل پافشاری بر اجرای کنسرت از کار برکنار شده است.
منطق او گویا این بوده است که برگزاری کنسرت موسیقی مطابق قانون جمهوری اسلامی است و هر چیز مطابق قانون باشد "باید" اجرا شود!! 🤔
البته بنده اجمالا میدانم که دلیل برکناری او ربطی به پافشاری مخلصانهاش بر اجرای کنسرتها نداشته اما فکر میکنم برای طرفداران مومن جمهوری اسلامی بایست این نکته خوب روشن شود که:
آیا هر چه قانون جمهوری اسلامی است خوب است و "باید" اجرا شود؟
۱. خوب است بدانیم در بعضی از این کنسرتها تا حدود ۱۰ گناه کبیره رخ میدهد که زمینه همه اینها خود اجرای موسیقی است، مگر در مخرب بودن موسیقی تردید دارید؟ مگر نه این است که در اسلام عزیز علیرغم وفور موسیقی در زمان صدر اسلام هیچ نوع تشویقی نسبت به این به اصطلاح "هنر" نشده است بلکه نهیهای تند و پر عتاب درباره آن از ائمه هدی علیهم السلام صادر شده است.
گاهی خوب است سروران روحانی روایات باب موسیقی را تورق کنند بعد به پافشاری بر اجرای کنسرت افتخار کنند!
تعبیر رسای شهید مطهری ریشه در همین روایات دارد:
"موسیقی قدرت خارق العادهای دارد خصوصا از جهت از بین بردن تقوا و عفت" (تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۵۳)
👈 توصیه میکنم این بخش از کتاب تعلیم و تربیت در اسلام که در زمینه موسیقی است را حتما مطالعه کنید.
رهبر معظم انقلاب نیز جملات معروفی در این زمینه دارند که مرور آن خوب است:
«آموزش موسیقی و ترویج آن برای جوانان، با اهداف نظام، سازگار نیست بلکه منافات دارد.»
و نیز فرمودهاند:
«آموزش موسیقی و نوازندگی به نونهالان و نوجوانان، موجب انحراف آنان و ترتب مفاسد است و جایز نیست. به طور کلی ترویج موسیقی با اهداف عالیه ی نظام اسلامی منافات دارد. مسئولین فرهنگی مجاز نیستند سلیقه ی شخصی خود را به اسم نشر فرهنگ و معارف در آموزش و پرورش نوجوانان به کار بگیرند.»
۲. پاسخ اصلی به سوال فوق این است که قانون جمهوری اسلامی ممکن است از اسلام تاخر داشته باشد (عقب افتادگی داشته باشد) و این میتواند به سبب مبسوط الید نبودن حاکم اسلامی یا ریشههای اجتماعی دیگری باشد.
منظور این است که واجب و حرام شریعت را به هر دلیلی شاید نتوان در قانون اعمال کرد.
👈 مقصود از این تفکیک این است که در این موارد مکلف به دین اسلام یک تکلیف دارد و شهروند جمهوری اسلامی تکلیف دیگر!
تکلیف میگوید (مثلا) انجام نده!
قانون میگوید انجام بده!
👌👈لکن این تزاحم ضروری نیست، یعنی قانون لزوما نمیگوید انجام بده!
مقصود این است که در موارد زیادی "موافقت" با قانون لازم نیست بلکه "مخالفت" با آن منجر به قانون شکنی و تبعات سوء آن میشود.
اگر جایی من و شمای مومن به دین الهی موظف به انجام قانونی بودیم که حرام شرعی یا مستلزم حرام شرعی بود چه میکنیم؟
قاعده عقلاییاش این است که تا جایی که ممکن است از موافقت پرهیز میکنیم اگر مخالفت نکردن ممکن باشد.
مثلا قانون جمهوری اسلامی میگوید سود وام بانکی فلان درصد است و شخص هم معتقد است که این سود "ربا" و حرام است.
آیا حال که قانون است موافقت با آن واجب است؟ من باید بروم وام بگیرم؟ یا با آن مخالفت نباید بکنم تا قانون شکنی رواج پیدا نکند؟
👈مهم این است که این دو همیشه ملازم یکدیگر نیستند: موافقت کردن و مخالفت نکردن.
💢میشود موافق نبود اما مخالفت هم نکرد.
ممکن است بگویید تفکیک مکلف و شهروند به معنای تفکیک دین از سیاست است.
پاسخ این است که این به معنای تاخر و عقب افتادگی سیاست و اجتماع از دین است نه تفکیک تئوریک آن. ما معتقد به تفکیک دین از سیاست نیستیم اما گاهی جامعه از دین عقب میماند.
حال آیا منِ مکلف به دین اسلام (خصوصا اگر روحانی باشم) بایست بر این عقب افتادگی اصرار بورزم و آن را پررنگ کنم؟
باسمه تعالی شانه
نوشته بنده درباره "پیج و مهره کفر" دست به دست چرخیده و به دست بعضی از ایرانیان عزیز ساکن آمریکا رسیده و این انتقاد را به عرض بنده مطرح کرده است.
بنده هم نکاتی در تکمیل نوشته قبلی به عرض میرسانم👇
زندگی در امریکا و نسبت آن با تقویت استکبار!
پاسخ خواندنی #مرد_یخی ❄️ به انتقادات
بخش ۲
۲. یک ایراد کلی بر مبنای داستان صفوان جمال بود. این داستان یک مقدار باید با دقت بررسی شود. بحث امام علیه السلام با صفوان این بود که تو به دل خودت مراجعه بکن، آیا برای وصول طلب خود راضی به بقای ظالم در حدی که طلب تو را بدهد، هستی؟ صفوان گفت: بله. مشکل صفوان این بود، نه کرایه دادن شتر به هارون. اتفاقاً از اصحاب امام علیه السلام، فرد دیگری به نام علی بن یقطین هم در دربار هارون سمت وزارت داشت. میتوانید خود از نظر تاریخی بررسی کنید، سمت او به خاطر کاردانیاش بود یعنی امور خلافت را رتق و فتق میکرد و در کارا بودن دستگاه هارون نقش داشت. نفعی که او به هارون میرساند، خیلی بیشتر از نفعی بود که از کرایه دادن یک کاروان شتر به هارون میرسید. اما بدون شک او راضی به بقای هارون نبود که امام علیه السلام او را از ادامهی کار در دربار هارون نهی نکردند.
اتفاقاً مصالح امت اسلامی به شکل اعم و شیعیان به شکل اخص، در خدمت او در دستگاه هارون بود. نتیجهی داستان صفوان این نیست که مراودهی اقتصادی ولو با ظالم حرام است، بلکه رضا به بقای ظالم حتی برای یک لحظه جائز نیست. این دیگر یک بحث نفسانی است. کسی که در غرب مشغول به تحصیل یا کار است باید در نفس خود جستجو کند که آیا راضی به بقای ظالمین غربی است یا نه؟ اگر در این کشورها سرمایه دارد، آیا برای حفظ سرمایهی خود راضی به بقای ظالمین است یا نه؟ اگر این در نفس او موجود نیست، مبتلا به اشکال صفوان نیست. درس داستان صفوان این است که مسلمین تا جایی که میتوانند نفع اقتصادی خود را وابسته به بقای ظالمین نکنید تا دچار اشکال صفوان نشوند. چرا که مال دنیا از اموری است که برای اکثر افراد دلبستگی زیاد میآورد و اگر با بقای ظالمین گره بخورد، احتمال بالا انسان دچار رضا به بقای ظالمین خواهد شد.
۳. در مورد مثال مخالفت با آل سعود و زندگی در مدینه منوره، گفته شده است که اگر کسی این کار را هم بکند دچار تناقض است که کمی باعث تعجب برای بنده شد. یعنی الآن شیعیان عربستان همگی باید عربستان را ترک کنند و مهاجرت کنند که مبادا اقتصاد عربستان از آنها منفعت اقتصادی ببیند؟ یا داخل کشور خود طوری کار نکنند که عربستان رشد اقتصادی کند؟ انسان حرفی میزند باید متوجه عواقب آن باشد. با چنین منطقی چرا آقای خمینی در بخش بزرگ دورهی تبعید ساکن نجف اشرف بود؟ با این که ایشان با حکومت صدام حسین از روز اول مخالف بود؟ یک مقدار برای بنده عجیب است حداقل در مورد کشورهای دچار دیکتاتوری کسی نتواند بین مردم و کلیت یک کشور و حکومت آن کشور تفکیک کند.
۴. حال برسیم به بحث غیر ایدهآل بودن زندگی در غرب: اول یک مثال. همگی داستان شهید چمران را میدانیم. ایشان بعد از مدتی زندگی در غرب، تصمیم به هجرت به لبنان گرفت. در این مسیر این قدر ایشان پایدار بود که از همسر خود جدا شد و وارد کار چریکی و خدمترسانی به محرومان لبنان شد. در این راه خانوادهی ایشان آسیب زیادی دید. یکی از فرزندان ایشان درگذشت و ایشان بر بالین فرزند خود نبود. همسر ایشان فرزندان را بزرگ کرد و ظاهراً ارتباط خانواده با ایشان در حدی قطع شد که فرزندان، دیگر ایشان را بعد از مهاجرت به لبنان چندان ندیدند. اما در قبال این رفتار، نفع بزرگی به مردم لبنان رسید. شهید چمران یک انقلابی بزرگ بود که حتی مورد غبطهی آقای خمینی بود.
داستان زندگی او برای نسلهای زیادی الهام بخش است. با توجه به این مثال آیا همه میتوانند انقلابی باشند؟ من از معترضین به امثال بنده که در امریکا زندگی میکنیم میپرسم خود شما داخل ایران انقلابی هستید؟ یکی از صحنههای تلخی که بسیار جلوی چشم بنده است، در اردوی جنوب رخ داد. در شهر آبادان جایی ما ایستاده بودیم و برخی از اتوبوس پیاده شده بودند. برای ما به عنوان تغذیه بین راهی کیک میدادند. صحنهی تلخ برای من این بود که بچه های بومی ۵-۸ ساله دنبال مسئولینِ تغدیه میدویدند و التماس میکردند به آنها هم کیک داده شود. از آن سو چون خرید به تعداد بود، مسئولین به این کودکان چیزی نمیدادند. این وسط برخی مسافران سهم خود را میدادند. این در حالی است که ثروت ایران مال سرزمین این کودکان است. سرزمین اینها در جنگ ویران شده است. بچه انقلابی که به من معترضی چرا در امریکا زندگی میکنی، خودت دانشگاه شریف را ول میکنی بروی به این مردم خدمت کنی؟
ادامه دارد...
#مهاجرت_نخبگان
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
به ما بپیوندید: https://t.me/joinchat/AAAAADwnejmuoSjHfYDniw
◽️ پیچ و مهره کفر نشویم (۲)
۱. آنچه در نوشته "پیچ و مهره کفر" گفته شد بیان فقهی مساله بالا یعنی زندگی در بلاد کفر نیست. این مساله خود باب مفصلی در فقه داشته و فروع زیادی دارد.
تنها نکتهای که در نوشته بنده بود بیارزش بودن و بلکه ضد ارزش بودن "پیچ و مهره کفار شدن" بود. یعنی آدمی که به هر کیفیتی در تقویت کشورهای متخاصم با مسلمین نقش داشته باشد کار او یک عمل غیر اخلاقی است. اما حرمت و عدم حرمت، فتوای فقهی است و اتفاقا اغلب مراجع در این زمینه نظر روشنی دارند.
۲. قیاس علی بن یقطین با داستان صفوان هم مع الفارق است، چون ما عرض کردیم حکم اولی یک امر است و حکم ثانوی چیز دیگر.
بنا به حکم اولی نکوهیده بودن و ضد ارزش بودن این کار واضح است اما حکم ثانوی عناوین دیگری است که بر فعل مورد بحث عارض میشود.
علی بن یقطین سه بار بنای استعفا از دربار هارون را داشت که هر بار امام کاظم علیه السلام به او اجازه ندادند.
اما هر بار این را متذکر شدند که وقتی میتوانی از قدرت برای کمک به شیعیان استفاده کنی حتما این کار را بکن!
این یک عنوان ثانوی است، یعنی استفاده از بلاد کفر برای کمک به مسلمین و شیعیان که البته در داستان شهید چمران نیز صادق است.
۳. مساله قصد و نیت البته در داستان صفوان پر اهمیت است.
قصد بقاء ظلم گاهی صراحتا در قلب کسی وجود دارد یعنی صریحا میگوید من دوست دارم دولت ظالم و غاصب آمریکا باقی بماند.
چنین قصدی که روشن است عین کفر بوده و محل بحث نیست.
گاهی قصد بقاء، صریح نیست بلکه تضمنی است، شخص ضمنا دوست دارد که دولت ظالم باقی بماند.
در داستان صفوان چنین چیزی وجود دارد.
یعنی صفوان تنها انگیزه و نیت گرفتن پولش را داشت نه بقاء هارون را، ولی گرفتن پولش منوط به بقاء هارون عباسی بود.
دانشجو یا دانشمندی که در دولت ظالم آمریکا مشغول خدمت کردن به این نظام جائر است گاهی صریحا آن را قبول دارد و گاهی ضمنا.
هر دوی اینها مردود است.
آنچه میتواند انسان را از کمک به جائر نجات دهد همان نیت است، مثلا:
"من قصد دارم از علمی که اینها دارند علیه اینها استفاده کنم و راضی به بقاء اینها تا یک لحظه دیگر هم نیستم! اگر تا فردا صبح هم باقی نماندند چه بهتر!"
این فرق میکند با این که شخص برود و کنگر بخورد و لنگر بیندازد که در مملکت ما وضع خراب است!
عجب!
اگر در مملکت من همه چیز خوب بود و من ترک وطن میکردم که خیلی وضع اعتقادی و دینیام خراب است!!
۴. باقی مطالب نوشته هم ارتباطی به بحث بنده نداشت و احتمالا در پاسخ به دیگران نوشته شده است.
◽️ خروج از ریل فقاهت ورزی!
🔹سیاست البته قدرتمندترین عامل انتشار و حفظ یک فرهنگ است و خیلی بی معناست دین اسلام را نسبت به این عامل پرقدرت بی اعتنا و به قول امروزی ها سکولار ببینیم.
🔸اما ابتلای روحانیت در دهه اخیر پرداختن به آن جنبه و حیثیتی از سیاست است که ارتباط اولی به آن ندارد.
👈 روحانیت بناست مبانی سیاست ورزی را تبیین کند،
👈 بایدها و نبایدهای سیاست را روشن کند،
👈 تقوای سیاسی و بی تقوایی سیاسی را با ادله روشن دینی معلوم کند،
👈 گفتمان سیاسی مبتنی بر آموزه های دینی تولید کند.
نه آن که به کلکل سیاسی بپردازد و مدام به انتشار پست های سبک و غیر وزین سیاسی مبادرت ورزد.🤦♂
و انتشار عکس مکشفه ها که ای داد اسلام از دست رفت و نمیدانم چه ارتباطی به روحانیت دارد؟
قدیمیترها می گفتند شأن فقیه دخالت در امور جزئیه نیست و مکلف خود باید تطبیق بر موضوعات کند.
👈 حال نه به آن بی نمکی و نه به این شوری شور که اغلب کانال ها و صفحات طلاب و روحانیون پر شده از مطالب حقا سخیف سیاسی. فلان شخصیت دست چندم اصولگرا توییت زده و فلان اصلاح طلب جواب داده و در نهایت یک قضاوت از جانب صاحب کانال و صفحه مجازی که ای کاش تبیینی در آن بود تا اندکی هم وظیفه طلبگی را انجام داده باشد.
💢 من نمیگویم وارد جزئیات و مباحث ریز سیاسی نشویم، می گویم ورود ما به این مباحث باید عالمانه و فقیهانه باشد. می گویم بایست موضوعات جزئی را بهانه ای قرار دهیم تا مطلب کلی توحیدی، ولایی، قرآنی و روایی را توضیح دهیم. که در نتیجه اش ایمان بیشتر و بصیرت بالاتر رقم بخورد نه آن که مدام قوه غضبیه مخاطب را (و اخیرا شهویه او را) تحریک کنیم و از این طریق به تعداد اعضای کانال بیفزاییم.
🔹 غصه دارتر این که در اثر این ورود نابجا، استاد فلان و استاد بهمان کت و شلواری وقتی عرصه را خالی دیده آمده است و شده متخصص تفسیر قرآن کریم و نهج البلاغه و همه چی دان اسلام و عرفان و فلسفه و ... .
🔸و از این وحشتناک تر این که برخی طلاب هم به جای علامه طباطبایی و شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی مرید این استاد فلان و استاد بهمان شده اند.
👈 بگذارید اعتراف تلخی بکنم:
احساس می کنم آن شیخ از خدا بی خبر یک دهه ما را به «برجام» منحوس مشغول کرد و ما دائما در حال اثبات و انکار برجام بودیم و از وظیفه خود غافل شدیم.
👈 نمی گویم نباید به برجام و نقد آن می پرداختیم، می گویم اگر بنا بود بپردازیم بایست مبانی رفتاری پذیرش و عدم پذیرش آن را عالمانه روشن می ساختیم.
💢خداوند غریق رحمت کند آیت الله مصباح یزدی را! در یک شب شهادت امام جواد علیه السلام در منزل استاد میرسپاه روایتی از امام جواد علیه السلام خواندند و بی آن که اسم از برجام و مذاکرات بیاورند نشان دادند چقدر رفتار آن شیخ از خدا بی خبر اشتباه است.
روایت این بود: مَنْ أَمَّلَ فَاجِراً كَانَ أَدْنَى عُقُوبَتِهِ الْحِرْمَانَ (هر کس به فاجری امید ببندد کمترین عقوبت او محرومیت است)
https://eitaa.com/elmetawhid
◽️ میخواهند ولی نمیتوانند!
میتوانند ولی نمیخواهند!
🔹مخالفان حجاب، دولت را تمسخر میکنند که میخواهد حجاب را به قبل از شورش پارسال بازگرداند ولی نمیتواند!
🔸و موافقان حجاب، دولت را رجم میکنند که میتوانند ولی نمیخواهند!!
دیدید کرونا را توانستند!
دیدید کمربند ایمنی و مالیات را توانستند!
این را هم اگر میخواستند میتوانستند!
💢بگذریم که عموما خبر ندارند که دولتیها و خیلیهای دیگر چراغ خاموش با موتور روشن جلو میروند اما طبیعتا چون خود آنها نمیخواهند رسانهای شود بهتر است ما هم زبان به کام بگیریم.
👈 اما چیزی که عجیب است تقلیل مساله پر بسامد پوشش به رفتارهای سادهای مثل بستن کمربند ایمنی است که لابد منظورشان این است که نزاع سر یک رفتار است که میگوییم بپوش و او میگوید نمیپوشم!
👈 عجالتا این نکته را داشته باشیم که در مساله پوشش بزرگترین و قویترین عامل تحریک انسان یعنی شهوت جنسی در میان است اما بستن کمربند اتفاقا مایه کلاس کار بود و فقط یک داعی و انگیزه برای این "بکن-نکن" میخواست.
🔸اما مساله باز هم عمیقتر است که اگر متوجه نباشیم هم جنس امر به معروف و نهی از منکر را نمیتوانیم درست تشخیص دهیم و هم ناکامی در ارتباط با بخش "شل حجاب" و "بی حجاب" خواهیم داشت.
🔹 مساله، "هویت تاریخی زن ایرانی" است.
کلمه قلنبه سلنبهای نیست. هویت تاریخی یعنی "زن ایرانی مسلمان در دوران هوش مصنوعی و فضا و کوانتوم" با "زن سنتی کهنه شور که عمدتا منزل، ضعیفه، مادر بچهها و ... خوانده میشد خود را متفاوت میبیند.
🔹 شما ممکن است بگویید:
👈نه! زن خانواده داری میکند نه خانه داری!
یا
تربیت انسان از کار با فلز و پیچ و مهره برتر است!
و یا
زن غربی هم زن بودنش را باخته هم انسان بودنش را!
و ...
🔹اما مساله برای عموم مردم و بانوان ایران چنین جا نیفتاده!
اغلب مردم ما (و از جمله بانوان ما) درک عظمت فوق العادهای از اروپا و آمریکا دارند و تمدن غرب را و خوبیها و بی بدیل بودن و قهری بودنش را امری غیر قابل بحث میدانند.
🔸 وقتی بانوان ما غربیها را بزرگ و بیبدیل بدانند تشابه و مشاکلت ناگزیر خواهد بود.
نکته جالب و تاسف برانگیزی عرض کنم:
حتما در خبرها دیدید که علت تاخیر تحویل F 16 به اوکراین این است که خلبانهای اوکراینی زبان انگلیسیشان ضعیف است!!
از آن طرف،
بنده زاده در کلاس درس امسال (مقدماتی پایه هفتم) میگوید معلم زبان ما وقتی گفت چند نفر کلاس زبان نرفتهاید فقط ما دو سه نفر بودیم که دست بلند کردیم!!
ما از خود غربیها غربیتریم!!
ما شیفته و باخته و هضم در غرب شدهایم و آن وقت میخواهیم حجاب زن را با یک امر و نهی ساده درست کنیم و این نشدنی است.
👈اینجا دیگر امر به معروف و نهی از منکر در حد "بکن-نکن" نیست بلکه کار خیلی دشوارتر است.
اگر بخواهیم میتوانیم ولی این خواستن، فقط خواستن امر و نهی و جریمه و امثال آن نیست بلکه همت مردانهای میخواهد بس بزرگ و پر حجم.
https://eitaa.com/elmetawhid
◽️ بالاخره مردم از دین زده شدند یا جذب شدند؟
💢چرا هم مراسمات اربعین و محرم شلوغ است و هم ترکیه رفتن و بساط فسق و فجور و شل حجابی و ...؟
👈 چند نکته برای تحلیل جمعیت به ذهن میرسد:
۱. این اشکال برای برخی به این دلیل جدی میشود که تصور میکنند دینداری و دیننداری چیزی مثل سفید و سیاه است؛
یا اشخاص کلا دین دارند و یا کلا دینندار!
در حالی که تعداد زیادی از همینها که ترکیه میروند در مراسمات محرم هم شرکت میکنند ولو به اندازه روز عاشورا.
۲. برای برخی دینداری در تعدادی از مناسک خلاصه شده که اگر کسی آنها را رعایت نکرد از نگاه آنها بیدین است.
اما واقع امر چنین نیست، گاهی اشخاص از سر دیانت و ایمان امور دیگری مثل مسئولیت پذیر بودن، صداقت، امانت، پاکدستی و امثال آن را وجه اصلی دین میدانند و دینداری خود را چنین ابراز میکنند و اتفاقا مورد تایید هم هستند.
💢 ابوبصیر میگوید مردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد من در اعمال عبادی ضعیفم اما تلاش میکنم روزی حلال ببرم و طرف شهوت حرام هم نروم.
امام علیه السلام فرمود چه عبادتی برتر از این؟!
(أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّي ضَعِيفُ اَلْعَمَلِ قَلِيلُ اَلصَّلاَةِ قَلِيلُ اَلصَّوْمِ وَ لَكِنْ أَرْجُو أَنْ لاَ آكُلَ إِلاَّ حَلاَلاً وَ لاَ أَنْكَحَ إِلاَّ حَلاَلاً فَقَالَ وَ أَيُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ)
۳. دو گزاره را کنار هم بگذارید:
اول. جمعیت ایران نسبت به اول انقلاب سه برابر شده است،
دوم. در میان ردههای سنی مختلف، آنهایی که تجاهر به برخی گناهان دارند بیشتر در بین نوجوانان و جوانان (۱۵ تا ۲۵) هستند.
نتیجه: جمعیت متجاهر به گناه سه برابر شده است، هر چند جمعیت اهل ایمان و تقوا هم سه برابر شده است ولی آنچه در کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه دیده میشود بیشتر این رده سنی هستند.
۴. دینداری در موارد زیادی دچار تقیه میشود و مثلا شخص به دلیل مورد تمسخر قرار نگرفتن، دینداری خود را پنهان میکند.
لکن به تجربه مکرر عرض میکنم در اغلب محیطهایی که چنین اتفاقی رخ میدهد یکی دو شیطان صفت وجود دارد که جمع را مطیع خود کردهاند و بقیه از ترس مسخره نشدن با آنها همراهی میکنند.
در واقع چون اظهار عقاید دینی هزینه دار است ترجیح میدهند زندگی مسالمت آمیز با دیگران را فدای اعتقادات خود نکنند.
۵. این نکته را نیز از نظر دور ندارید که دیندارها دیندارتر شدهاند و بیدینها بیدینتر.
لکن تفاوت این بیدینی با موارد سابق این است که بیدینهای جدید برای خود مسئولیت اجتماعیای قائل شدهاند که جامعه را از خرافه دین بزدایند و خیلی جهادی و پرتلاش در حال انجام ماموریتشان هستند.
۶. و نکته آخر این که بخشی از اظهار بیدینیها تابع لجاجت با حاکمیت است، شخص واقعا بیدین نیست اما از سر لجاجت با حکومتی که نتوانسته معیشت او را به درستی تامین کند اظهار بیدینی میکند که شاید اعتراضش را این گونه برساند.
https://eitaa.com/elmetawhid
سید محمدجواد موسویفرد
◽️ میخواهند ولی نمیتوانند! میتوانند ولی نمیخواهند! 🔹مخالفان حجاب، دولت را تمسخر میکنند
تا این تصویر جذابیت دارد سخن از حجاب برای برخی بیهوده است،
تا Image و تصویر جذاب زن مدرن این است دعوا بر سر حجاب، صرفا دعوا بر یک "بکن-نکن" نخواهد بود
تا زمانی که زن ایرانی "هویت"ش را این بداند رفتارها و هنجارهایش را هم ذیل همین تصویر تعریف خواهد کرد.
◽️ آمریکایی باشد هر کوفتی میخواهد باشد باشد!
هر چه خواستم در ایام اربعین درباره تمجیدهای بی حد و حصر درباره این خانمی که ابدا ایرانی نیست و تنها اسم فارسی دارد و به فضا پرتاب شده مطلب ننویسم و در این روزهای مبارک خاطر خودمان را مکدر نکنیم دیدم نمیشود!
💢 گویا عدهای به قول مرحوم محمد تقی جعفری اسهال قلم دارند و یبوست فکر و مدام از قلم نجسشان تعفن درباره زن ایرانی تراوش میکند.
🔰 چند نکته عرض کنم:
۱) چرا برای اینها اهمیتی ندارد که این خانم اصلا تابعیت ایرانی ندارد و اصلا فارسی بلد نیست صحبت کند چه این که در آلمان به دنیا آمده و تبعه کشور آمریکاست؟
چرا اهمیتی ندارد که جزء تفنگداران ارتش تروریستی آمریکاست و در افغانستان هم حضور داشته و احتمالا هم دستش مستقیم و غیر مستقیم آغشته به خون مظلومان افغانی است؟
لابد چون افغانیها برای قشر غربزده ما آدم محسوب نمیشوند علیه این خانم هم موضعی نمیگیرند حتی اگر مطمئن شوند او در افغانستان آدم کشته.
۲) دلیل این که او در آمریکاست چیست؟ چرا این نخبهها! در کشور خودمان نمیمانند؟!
👈 دلیلش همان چیزی است که باعث شلوغ شدن تهران شده، دلیلش همان است که در طول تاریخ همیشه پایتختها شلوغ و پر جمعیت بودهاند.
👈 چرا تهران شلوغ است؟ چون امکانات تحصیلی و آموزشی و بهداشتی و ... در آنجا زیاد است.
به همین دلیل آمریکا هم از همه جای دنیا آدم جمع میکند، اختصاصی به ایران هم ندارد.
این اسمهای مشهور را ببینید، همه آمریکایی تبار خوانده میشوند اما در واقع از جای دیگر آمدهاند:
نیکولا تسلا (صربستان)
آلبرت انیشتین(آلمان)
ایلان ماسک (آفریقای جنوبی )
زبیگنیو برژینسکی(لهستان)
هنری کیسینجر (آلمان)
رودلف کارناپ (آلمان)
لئو اشتراوس(آلمان )
بروس ویلیس (آلمان)
آرنولد شوراتزنگر (اتریش)
کریس نولان (انگلستان)
🔹 اینها تنها بخشی از معروفترین ها هستند، معروفو غیر معروفهای دیگری هم هستند که سیاههای بس طولانی را تشکیل میدهند.
🔸 مطابق برخی آمارها یک سوم دانشمندان و هنرمندان آمریکایی، اصالتا از نقاط دیگر دنیا به آمریکا مهاجرت کردهاند.
دلیل جذاب بودن آمریکا همان دلیل جذاب بودن تهران برای بیشتر مردم ایران است؛ بی عدالتی و انباشت امکانات در یک نقطه.
👌👈 البته در خصوص مهاجرت به آمریکا نکته افزودهای وجود دارد و آن تحقیرهای شبانه روزی از فرهنگ و اجتماع و تاریخ کشور ما توسط بوقهای شیطان است.
گویی تمجید و تحقیر دو لبه یک قیچی برای مهاجرت هستند.
۳) بیایید کلاهتان را قاضی کنید و ببینید کدام حزب و گروه است که در ایران طرفدار علم و رشد تکنولوژیک است:
👈 کسی که اینجا به دانش و دانشمند ایرانی در هوا فضا و ژنتیک و هستهای اهمیت میدهد کیست؟
👈 کسی که محصول دانش ایرانی را که از کارخانههای ایرانی تولید شده مدام ترغیب میکند بخرید کیست؟
👈 کسی که افق نگاهش این است که زبان فارسی تا ۲۰۵۰ زبان علم در دنیا شود کیست؟
مگر میشود بدون طی کردن این پلهها به آن اوجها رسید؟ مگر آمریکا از روز اول فضانورد میفرستاده؟
تویی که از دانش و دانشمند ایرانی و محصول ایرانی خوشت نمیآید و از بتن ریختن در دانش هستهای خوشحال میشوی بیجا میکنی سیاستهای علمی کشور را به باد انتقاد بگیری!
۴) ای کاش وقتی حسرت فضا رفتن این زن ارتش آمریکا را میخوردید میگفتید چه چیزی در اینجا مانع همین اموری است که شما جزء کمالات زن به حساب آوردهاید؟
ما در رشتههای علمی، ورزشی، هنری، سیاسی و ... کم چهره داریم که بانو هستند و موفقاند؟ اسلام مانع اینها شده؟ جمهوری اسلامی مانع اینها شده؟ ازدواج و شوهر مانع اینها شده؟
بیایید کمی فکر کنید شاید خوشتان آمد!!
https://eitaa.com/elmetawhid
◽️ زیارت اربعین و چسبندگی به دین!
۱. جمله مشهوری از حضرت امام خمینی هست که هضمش برای برخی از اهل علم خیلی دشوار است. ایشان فرموده "الاسلام هو السیاسة بجمیع شئونها"
یعنی اسلام و همه شئون آن سیاست است، نه این که سیاسی است.
👈 فهم این مبنا در مقایسه با مبنای علامه طباطبایی قابل دستیابی است:
علامه حقیقت اسلام را همان ارتباط با خداوند میداند ولی جامعه و سیاست حافظ این حقیقت هستند، یعنی نقش سیاست در اسلام یک نقش ثانوی است نه اولی.
سیاست برای حفظ دیانت است. از نظر ایشان چون اراده جامعه بر اراده فرد غلبه دارد لذا اگر بقاء یک فرهنگ (مثل اسلام) را بخواهیم باید به جامعه و سیاست که یکی از شئون اجتماع است توجه کنیم.
💢 اما نظر حضرت امام این است که دیانت همان ارتباط سیاسی و اجتماعی با سایر انسانهاست. دین یعنی قانون الهی را بر روابط انسانی حاکم کردن.
از این منظر دیگر سیاست نقش ثانوی ندارد بلکه دین ورزی و سیاستورزی تقرییا معادل یکدیگرند.
۲. این که ادله کدام یک را تایید میکند فعلا موضوع بحث نیست، آنچه میخواهم عرض کنم این است که بر مبنای حضرت امام این سوال به ذهن میآید که پس نماز و روزه و عبادات ما که ربطی به سیاست ندارند در کجای دین سیاسی حضرت امام جای میگیرند؟
البته موضوع مفصلی است اما اجمالا عبادات نقشهایی مثل تذکر و تمرین برای رعایت قانون الهی را دارند.
چون اجرای قانون الهی در جامعه انسانی احتیاج به پذیرش انسانها دارد،
و پذیرش اولیه برای این منظور کفایت نمیکند و نیاز به تذکر مداوم وجود دارد،
لذا تذکر مداوم و تمرینهای مستمر برای اجرای قانون الهی از طریق عبادات صورت میپذیرد.
🔰 مثلا روزه را برای تقویت تقوا تشریع فرموده (لعلکم تتقون)
تقوا یک کارکرد کاملا اجتماعی دارد، یعنی بار اجرای قانون حتی المقدور بر دوش تقواست هر چند سیستم قضایی و پلیس و ... هم ضروری است.
۳. محبت اولیاء خدا که یکی از واجبات شرعی نقش مهمی در اجرای قانون دینی دارد.
محبت و ولایت امامان معصوم را مثل ملاط بنایی بدانید، انسان را آجر زیرین و قانون خدا را آجر رویین.
آنچه انسان را به قانون خداوند میچسباند ولایت و محبت اولیاء اوست.
این که فرمودهاند هل الدین الا الحب ظاهرا به این معناست که دینداری یعنی همان چسبیدن قانون الهی و انسان به یکدیگر با محبت اولیاء خدا میسر است.
۴. زیارت اربعین فرصت مهمی برای دیندارتر شدن است، برای مومنتر شدن. زیارت میتواند حکمت مهمش ایجاد انگیزههای قوی برای اجرای قانون الهی باشد.
ناگفته پیداست که اجرای دین خصوصا در عصر حاضر چقدر سخت و پر هزینه است و اگر این ملاطها نباشد چسبندگی دین به انسان آرام آرام رو به ضعف میرود.
بنابراین ولایت که سیاستورزی همراه با روابط عاطفی است از هر دو جهت ضامن دینداری است:
اولا دین یعنی همان پذیرش ولایت و قانونی که او میگوید،
ثانیا ارتباط قوی با حقیقت دین از طریق همین رابطه عاطفی صورت میگیرد.
(در مسیر سامرا و در ماشین این نکته به ذهنم آمد، فرصت نکردم تلخیص و تهذیبش کنم. دعاگوی همه عزیزان )
◽️ پایت را اندازه گلیمت دراز کن!
👈 این سوال یا اشکال خیلی خیلی زیاد به روحانیت گفته میشود و از جمله درباره پست رهبری هم زیاد این اشکال را وارد میکنند که فرضا شخصی فقیه جامع الشرایط هم باشد چه حقی در دخالت در موضوع سیاست و تدبیر جامعه دارد؟
🔹 خوب است برخی مبانی را برای حل این اشکال مرور کنیم:
اول) علم و دین لزوما مطابق یکدیگر نیستند و لزوما هم مخالف هم نیستند.
علم یک نهاد اجتماعی به رسالت و مسئولیت مشخص (کشف واقع) است و دین نیز نهاد دیگری است که رسالت و مسئولیت دیگری (سعادت انسان) دارد.
دوم ) کسی نمیتواند از تفاوت مسئولیت این دو نتیجه بگیرد که معارف و آموزههای دین مطابق واقع نیست. دین البته مسئولیت کشف واقع را ندارد اما به این معنا نیست که معارف دین واقع نما نباشد.
سوم) دین اسلام تقریبا درباره همه موضوعاتی که ارتباط با انسان دارد معارف مستقیم و غیر مستقیم ارائه کرده است. از روابط اجتماعی تا بهداشت تغذیه و محیط زیست، مسائل دفاعی و تجارت بین الملل و ... .
گزارههای دینی درباب این موضوعات نوعا از جنس باید و نباید است نه از سنخ هست و نیست.
چهارم) انسان به علم و دین تواما نیاز دارد، علم واقعیت را کشف میکند و دین نحوه برخورد با آن را. علم موضوعات را روشن میسازد و دین احکام و تکالیف و حقوق را.
💢 کنار گذاشتن علم به سبب این که "دین" را داریم معنایی جز تحجر و عقب ماندگی تمدنی ندارد و کنار نهادن دین به بهانه داشتن "علم" موجب خسران دنیا و آخرت و بدبختی و زندگی در وحشیترین جوامع است.
🔸 با این مبانی به پاسخ اشکال بپردازیم:
۱) گاهی روحانیت در موضوعی دخالت میکند که تخصص "علم"ی آن را ندارد. مثلا در "علم" اقتصاد یا "علم" سیاست دخالت میکند.
روشن است که این دخالت ناموجه است و دخالت متخصص دین در متخصص علم کاری ناصحیح است.
۲) و گاهی روحانیت در مسالهای نظر دین را میگوید، مثلا در موضوع خودکفایی صنعتی یا غذایی میگوید نظر دین فلان موضوع است.
حال یا علم هم در این موضوع مطابق دین است یا مطابق دین نیست.
اینجا هم روشن است که کسی به روحانی نمیتواند بگوید نظر دین را اعلام نکن!
۳) گاهی نیز یک روحانی در علم مورد نظر متخصص میشود، مثلا علم اقتصاد، علم سیاست یا علم روانشناسی را آکادمیک دنبال میکند و صاحب نظر میشود.
باز هم کسی نمیتواند بگوید روحانیت حق تخصص در این امور را ندارد.
🔰 بنابراین:
👈 اگر یک متخصص دین در "علم" سیاست دخالت کند کار نادرستی انجام داده اما اگر در واقع سیاست نظرش را بگوید در واقع نظر دین را گفته است.
👈 مثلا آقای غنی نژاد میگفت مگر امام خمینی و رهبرانقلاب اقتصاد دان بودند که درباره اقتصاد نظر میدهند؟
یا این که شما به نظرات ایشان توجه میکنید؟
🔰 پاسخ آن چند نکته است:
👈 اولا ایشان نظر دین را گفته اند و شما حق ندارید بگویید تنها "علم" است که میتواند درباره واقعیت اقتصادی سخن بگوید.
👈 ثانیا تخصص در "علم" اقتصاد و سایر علوم انسانی برای یک روحانی کار سختی نیست. خصوصا اشخاص با استعداد و پر مطالعهای مثل حضرت امام و رهبر انقلاب.
البته لازم نیست متخصص درجه یک باشد ولی میتواند در حدی که متوجه شود چه کسی حرف درست میزند و چه کسی حرف مفت! در این علم صاحب نظر شود.
👈 ثالثا ورود یک سیاستمدار به اقتصاد (مثلا) ورود تصمیم گیرنده است نه ورود علمی. او نمیخواهد یک نظریه اقتصادی را تایید یا تکذیب کند، بلکه با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و بین المللی "تصمیم" اقتصادی میگیرند.
نکته آخر این که روحانیت بایست نظر علم مورد گفتگو را جویا شود چون در موارد زیادی علم واقعیت را شفاف ساخته و زمینه تصمیم گیری را فراهم میکند.
◽️ انسان ایرانی چه میخواهد؟
🔰 احتمالا بارها این جمله را شنیدهاید که ما ایرانیها میدانیم چه "نمیخواهیم" اما نمیدانیم چه "میخواهیم".
تا حد زیادی این جمله درست است، دست کم درباره تعداد زیادی از اعضای جامعه ما همینگونه است.
اخیرا موارد متعددی از والدین دارای ریشههای مذهبی را مشاهده کردم که هنگام نامگذاری بر فرزندشان دچار تردید جدی شدهاند:
از سویی نمیتوانند از اسامی ائمه اطهار علیهم السلام دل بکنند و از سوی دیگر اسمهای جدید و مدرن که برخی به شدت کهنه و باستانی هم هستند برایشان جذابتر است.
برخی هم وجه جمع را در نام گذاری عبری یا مسیحیِ اسامی اهل بیت علیهم السلام دیدهاند و مثلا نام فرزندشان را فاطیما یا ایلیا گذاردهاند. اینها همانها هستند که شدیدا در یک تضاد درونی گرفتار شدهاند.
👈 مساله نام گذاری، نمادی از مساله اجتماعی ایرانی عصر حاضر است، ایرانیها نمیخواهند دست از دین بردارند و نیز نمیخواهند دست از تمدن غربی بردارند، چه این که اولی را ریشه خود و دومی را سعادت خود میدانند.
اما این که چه میخواهند را خودشان هم نمیدانند! خودمان هم نمیدانیم دقیقا چه میخواهیم؟!
بارها عرض شده که غربیها "چه میخواهیم" را در قالب رمان و فیلم و کارتون عرضه کردهاند. اما ما نمیدانیم و لذا هنرمندان ما در تحیرند که چگونه میان این و آن جمع کنند.
بنده عرض میکنم کتاب "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" نقشه ایرانِ آینده در ذهن رهبر معظم انقلاب است.
💢 اگر هنرمندی بتواند آن را به تجسم بکشاند حق بزرگی بر ملت ایران خواهد داشت.