#توییت_ترسناک
من و همسرم تصمیم گرفتیم از بچه های بی سرپرست مراقبت کنیم...
همه مردم می گویند، ما زوج بسیار سخاوتمندی هستیم... و این برای ما بسیار لذت بخشه ...
با این حال، همسرم گاهی اوقات عصبانی می شود، چون هزینه نگه داری از آن روز به روز در حال افزایشه و زحمت زیادی مجبوره برای اونا بکشه...
برای همین لازمه گاهی براش یاد آوری کنم که با افزایش هزینه های زندگی قیمت کلیه و اعضای بدن هم در بازار سیاه در حال افزایشه...
☠️🔥𝐉𝐎𝐈𝐍 𝐂𝐇𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋🎃👇🏻
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
@Scarry_Wonders🧘🏿♀🚫
عجــایب علمی و ترســناک☠️☝️🏼🌍
#توییت_ترسناک
پلیس در حالی که یک X روی نقشه کشید، گفت: «ما دخترت را اینجا پیدا کردیم...
سپس شروع به کشیدن Xهای بیشتری روی نقشه کرد ...
دوباره، دوباره، دوباره و دوباره...
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
امروز من یه جنازه تو زیر زمین پیدا کردم ....
خیلی ترسناک بود چون یادمه من دوتا جنازه اونجا دفن کرده بودم...
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
باید اعتراف کنم در تمام این مدت با فریب دادن مردم پول درآوردم، همه مردم فکر میکنند که من یک نوازنده نابینا پیانو هستم...
در حالی که من میتونم ببینم...
امروز پول گرفتم که تو یکی از خونه ها پیانو بزنم کارمو انجام دادم و پولی که صحبت کرده بودیمو دریافت کردم اما الان نمی دونم باید چیکار کنم... چون صاحبخانه در حالی که فکر میکرد من نابینا هستم جسد شوهرش را جلوی چشمای من جا به جا میکرد...
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
دخترم هراسون توی اتاقش دنبال چیزی میگشت
پرسیدم دنبال چیه و گفت:
دنبال سارا میگردم، دختر همسایه روبه رویی! شبا میاد تو اتاقم و بهم زل میزنه ولی صبح ها غیب میشه !!
خونه روبه روییرویی ما سالهاست که خالیه...
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
دیشب داشتم دوش میگرفتم هیچکس خونه نبود که یک لحظه صدای حرکت پرده ها را شنیدم،فکر کردم که حتما یکی از پنجره ها بازه...
حولمو برداشتم تا برم پنجره رو ببندم اما دیدم که همشون بسته بود . اهمیت ندادم بهش اما وقتی دوباره به حموم برگشتم دیدم یکی تو مه آینه حمامم نوشته بود" تو تنها نیستی "
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
من و مامانم تنها تو خونه ای که از پدربزرگم به ارث رسیده زندگی میکنیم
خونمون خیلی بزرگه و حیاطش پر از درخته نصفه شب بود که صدای جیغای مامانم رو شنیدم. هیچوقت تاحالا ندیده بودم که اینجوری جیغ بزنه. هراسون به دم در اتاقش رفتم. يهوو تلفن زنگ خونه زنگ خورد و همزمان باهاش صدای مامانم هم قطع شد تلفن رو جواب دادم، مامانم بود! گفت: اون صدای من نیست، بیا تو حياط باید فرار کنیم..
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
کودکی را که بیرون از یک انبار متروکه نجات دادیم غرق در خون بود، نفس نفس می زد و مدام درباره اسیر شدن توسط "خانواده ای" که همه را مجبور به ایفای نقش های متفاوت می کردند، صحبت میکرد و میگفت که باید برویم و آن ها را هم نجات دهیم ...
ازش مسیرو پرسیدم و در حال رفتن به سمت اون خونه بودیم ...
برای اینکه آرومش کنم ازش پرسیدیم که در این خونه چه نقشی بازی میکرد، که او پاسخ داد: " طعمه ".
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
"از اونجایی که از محل کارم گوشت رایگان دریافت می کنم، ماهی یک بار مهمانی تو خونم میگیرم...
بلاخره داشتن گوشت نرم و تازه یکی از مزایای کار در کلینیک سقط جنینه."
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
دیگه بیشتر از این نمیتونستم نگهش دارم برای همین گربه ام را از اتاق آپارتمان طبقه 10 به بیرون پرت کردم...
در حالی که با در ماندگی به اتاق غرق در آتش نگاه میکنم امیدوارم حداقل اون بتونه زنده بمونه...
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
کودکی را که بیرون از یک انبار متروکه نجات دادیم غرق در خون بود، نفس نفس می زد و مدام درباره اسیر شدن توسط "خانواده ای" که همه را مجبور به ایفای نقش های متفاوت می کردند، صحبت میکرد و میگفت که باید برویم و آن ها را هم نجات دهیم ...
ازش مسیرو پرسیدم و در حال رفتن به سمت اون خونه بودیم ...
برای اینکه آرومش کنم ازش پرسیدیم که در این خونه چه نقشی بازی میکرد، که او پاسخ داد: " طعمه ".
@Scarry_Wonders
#توییت_ترسناک
چند وقته با صدای گریه دخترم از خواب بلند میشم ...اون هر شب میاد کنار تختم و فریاد میزنه و تا بلند نشم گریه میکنه دیگه خسته شدم از این کاراش ...
دیگه تصمیم گرفتم فردا برم سر قبرش و ازش بخوام که این کارشو تموم کنه...
☫ @Scarry_Wonders