eitaa logo
مسجدجامع صاحب الزمان عج
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 |🔰دعوت حوادث 📨 تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من. 📨 به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى ‏كنم. 📨 كسانى كه در حد اولياء حق ايثار كردند، مزد نخواستند، سپاس هم نخواستند، ولى مايى كه منتظريم تا صدامان بزنند، وضعيتمان مشخص است. 📨 ما دعوت حوادث را نمى ‏فهميم. 📨 بعضى وقت ‏ها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى ‏بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى ‏خورد و بدون توجه عبور مى ‏كند و آن را بر نمى ‏دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى ‏كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى ‏گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى ‏داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت. 📨 اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى ‏تفاوت خواهيم بود، اگر هم دعوت حوادث را شنيديم و اقدامى كرديم، منتظريم تا مزدى و ترفيعى بدهند و يا لااقل سپاسى بكنند! 📨 آيا ما با كسانى كه بناى تبعيّت از آنها را داريم و سنگ ولايت آنها را به سينه مى ‏زنيم، برابريم؟ آيا در مسير راه آنها هستيم؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۸۰ #⃣ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1687945411C964c69ad82
📜 |🔰 ماندن در راه، كم از عقب‏گرد نيست! 🍁 اين احتمال وجود دارد كه آدمى با رسيدن به مدارج بالا و حتى با دستيابى به آن آسمان ‏هاى بلند، رجيم شود. زمينى شود و ثقلش به سوى زمين برگردد: «اثّاقَلْتُمْ الىَ الْارْضِ». 🍁 و اين هنگامى است كه انسان به كم قانع‏ شود و به كم رضايت دهد: «أَرَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ». 🍁 اين قناعت و اين رضايت است كه او را زمين‏گير مى ‏كند. هبوط مى ‏دهد و رجيم مى ‏كند. 🍁 پس هميشه بايد يك وحشت در دل ما وجود داشته باشد و آن اين است كه به هر مرحله ‏اى كه برسيم، با يك كفران و يك گرفتارى، منحط خواهيم شد. 🍁 عمل به طاعات و اجتناب از معاصى، گفتگويى است كه به سادگى مطرح مى ‏كنيم و مى ‏گوييم اگر در سلوك، معاصى را ترك كنيم و طاعات را بياوريم، نجات خواهيم داشت. 🍁 ولى حقيقت اين است كه انسان حتى با طى كردن تمامى اين مراحل، تازه متقى مى ‏شود و متقى اگر به احسان هم برسد، تازه به قرب رحمت حق رسيده است و در قرب رحمت حق، احتمال ابتعاد و دورى و عقب‏گرد و بازگشت وجود دارد. 🍁 ماندن در راه، كم از عقب‏گرد نيست! 🍁 كسى كه در يك كلاس مى ‏ماند، به اين معنا نيست كه در همان كلاس باقى مانده است. در كاروانى كه در حال حركت است، توقف و ماندن، از دست رفتن و بدست گرگ‏ها افتادن است‏. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۷۲ #⃣ 🔺@Msahebazaman12
📜 |🔰بلاء، غرور، غربت 🔸بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مى‌ داديم و ورزش مى‌كرديم، به ماهيچه‌ هامان دست مى‌ زديم تا ببينيم چقدر قوى شده است! 🔸سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مى‌ گويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مى‌ شود، خيال مى‌ كند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد. 🔸 لذا متوقع مى‌ شود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همۀ بساط او را بر باد مى‌ دهد. 🔸وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مى‌ ماند؟ 🔸 خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دل‌ ها را نگه مى‌ دارد و متواضع مى‌ كند. غرور را مى‌ ريزد و عظمت‌ ها كنار مى‌ رود. 🔸در اين موقع، غربتى را احساس مى‌ كنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مى‌ آيد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۵۵ #⃣ @Msahebazaman12
📜 به بهشت قانع نباش ▫️محروميت‌هاى ما نتيجه محدوديت‌هاى ماست. يك عمر از اين ديوارها و از اين حدود پاسدارى كرده‌ايم كه نكند بريزد، ولى همه همّ و غمّ او اين بوده كه همانها را بريزد و به هم بزند. ▫️ همين محدوديت.هاست كه ما را محروم مى‌كند. بايد اين حدودرا شكست. چقدر قانعيم! چقدر كم مى‌خواهيم! ▫️وقتى آن ساربان خدمت رسول اللَّه (ص) آمد و گفت من همان كسى هستم كه در سفرى كه از مكه بيرون آمده بوديد، به شما كمك كردم، حضرت گفتند چه مى‌خواهى؟ و او فكرى كرده بود و گفته بود يك صد شتر با ساربانش! ايشان تعجّب كردند و سرشان را پايين انداختند و فرمودند: «حاجتش را برآورده كنيد.» بعد فرمودند: «چرا اين ساربان از آن پيرزن بنى اسراييل كمتر است؟!» صد شتر مى‌خواهد! ▫️بسوزد ريشه كسانى كه مى‌گويند مذهب آمده تا به انسان قناعت بدهد، در حالى كه همه انبياء آمده‌اند تا به انسان بگويند كه به دنيا كه هيچ، حتى به بهشت هم قانع نشود! ▫️حضرت از خواسته اين مسلمان تأسّف مى‌خورد و ناراحت مى‌شود و به داستان برادر خود موسى (ع) با آن پيرزن بنى‏اسراييلى اشاره مى‌كنند، كه زمانى كه برادرم موسى (ع) مى‌خواست از مصر بيرون بيايد، مأمور شد تا جنازه يوسف (ع) را نيز با خود حمل كند و به سرزمين مقدس ببرد. از محل جنازه فقط يك پيرزن از بنى اسرائيل خبر داشت. وقتى موسى (ع) آن پيرزن را مى‌يابد و از جنازه يوسف (ع) سؤال مى‌كند، او مى‌گويد چه مى‌خواهى؟موسى (ع) از محل جنازه مى‏پرسد، اما پيرزن شرطى دارد و موسى (ع) تعجّب مى‌كند. ▫️در روايت آمده است: به موسى خطاب شد كه هر شرطى دارد بپذير، زيرا تو نمى‌دهى، بلكه اين ما هستيم كه مى‌دهيم. موسى هم مى‌پذيرد.پيرزن از موسى مى‌خواهد كه در بهشت، در درجه و در رتبه او باشد. ▫️ما در زندگى خود به كم‌ها قانع شده‌ايم. تمام زندگى ما به يك امكان بانكى و دو تا خانه و يك ماشين و يك زن و چند بچه و ... ختم شده است. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۹۲ #⃣ @Msahebazaman12