همه چیز نمیتونست یه جورِ دیگهای باشه؟ میتونست ولی نمیدونم چرا نیست.
امام رضا !
من یه چیزی فهمیدم، اینکه ادما تو این مملکت هر چیزی که باشن یه جوری یه طرفشون وصله به شما. یه جوری که ادم فکر نمیکنه چنین چیزی بگن ولی تهش میگن میشه بگی امام رضا منو بطلبه:)
باورم نمیشه. چرا اینقدر عزیزِ دلی امام رضا؟:)
هفتهی پیش احمقانه ترین همایشِ زندگیمو رفتم. اداره ی اموزش پرورشِ منطقه به رتبه هایِ جشنواره ها میخواست جایزه بده. جدا از اون وضعیت افتضاحِ همایششون که باعث شد هیجوقت دیگه دلم نخواد کار بفرستم برای جشنواره های دانش آموزی و جایزه های داغونشون داشتم فکر میکردم اگر کارم رتبهی استانی اورده بود میرفتم یه همایش بهتر، شکیل تر، جالب انگیز تر.
و امروز معلم پرورشیمون [؟] دعوت نامهی همایشِ رتبه های استانی رو برای فرا داد دستم، ولی من نمیتونم برم. همه چیز خیلی احمقانه کنار هم چیده میشه.
هدایت شده از سبز جاندار"
اینجا ، یکجوری رعد و برق میزنع انگار که آسمون پاره شد.