یاسهاسبزخواهندشد ؛
۲۷ بهمن ماهِ هزار و چهارصد و دو، گلزارِ شهدا، بارونننن، سیب زمینی سرخ کرده، سالگردِ هادی، پیکسل، چایی، ما، نماز، کفشِ پر از آب، کاشیِ کادو، آقایِ مذهبیِ مهربونِ بامزه، کادویِ عزیز، نمک، علی مولا. به اضافه یه چند تا تک عکسِ بی ربط از هفتهیِ پیش. شکرت خدا.
#ولاکس
تو حرم امام علی یه خانم ایرانی با عبا وسط حرم راه میرفت و ژست های عجیب میگرفت. اولش یکم با تعجب نگاش کردم بعدش موقع رد شدن، جلوترش رو که نگاه کردم دیدم یه خانم دیگه هم با عبا داره با آیفون ازش فیلم برداری میکنه. اونی که فیلم برداری میکرد روسریش کامل باز شده بود و رفته بود عقب، گردنش هم پیدا بود. هر چیم خادم ها بهش تذکر میدادن اهمیت نمیداد و به فیلمبرداریش ادامه میداد. خانمی هم که داشت ازش فیلمبرداری میشد کلی آرایش داشت و حتی پیرسینگِ بینی داشت. و من تعجب کردم که مگه جلویِ تفتیشِ خواهران به آرایش و پیرسینگ گیر نمیدن؟ چطوری تو اومدی داخل؟ خلاصه که اینا رو گفتم که بگم خیلی زیاد خوشم نیومد. من؟ من خودم یکیم که وسط حرم راه میرفتم از همه چی عکس میگرفتم. نمیدونم که خوبه یا نه ولی ثبت همه چیز رو دوست دارم. گاهی حتی اینجا از خودمم گذاشتم یه چیزی شبیه بلاگری کردن، که باعث شد یه سریا بیان بهم بگن تو بلاگری میکنی و حجاب استایلی و فلان و بهمان. ولی اینارو که دیدم واقعا ته دلم لرزید که خب، عزیزِ من شما وسطِ حرمِ امام علی هستی. داری بین مرد ها قدم میزنی با اون شَمایل... .زیارت یک سری آداب داره خب. این واقعا زشت بود. به عنوانِ یه ایرانی خجالت کشیدم مخصوصا وقتی دیدم همه خادمایِ آقا بهش تذکر دادن و رسما به هیجاش نگرفت و رد شد..
هدایت شده از آنسویِپریشانیهآ !
خیلی رندوم رفاقت علیرضا جهانبخش و سعید عزت الهی ، از زیباترین رفاقتاست 🛐 .