پنجشنبه و جمعه، دوازده و سیزده بهمن ماه، شهرستان. خیابونایِ قشنگ، هوایِ قشنگ. #ولاکس

این هفته، چهارم تا هفتمِ اسفند ماه چهارصد و دو؛ ما رفتیم بهشت. #ولاکس

۲۷ بهمن ماهِ هزار و چهارصد و دو، گلزارِ شهدا، بارونننن، سیب زمینی سرخ کرده، سالگردِ هادی، پیکسل، چایی، ما، نماز، کفشِ پر از آب، کاشیِ کادو، آقایِ مذهبیِ مهربونِ بامزه، کادویِ عزیز، نمک، علی مولا. به اضافه یه چند تا تک عکسِ بی ربط از هفته‌یِ پیش. شکرت خدا. #ولاکس

چهارشنبه، بیست و دوم فروردین ماهِ صفر سه. عیدِ فطری که احساس کردم زندم. آقامون، هوایِ ابری و بارون، مصاحبه، مترویِ شلوغ، شونزده آذر، جوبِ آب، قاصدک، شکوفه ها، حجاری. #ولاکس

هفته ای که بعد از کنکور، و یکم قبل از کنکور گذروندم. بابتش شکرت خداجونم. تولد، فندک، گلام، اسنک، آب طالبی، بهار شده، کارگاه معماری، زینبیه، اجرای مبینا. #ولاکس

اردی‌بهشتِ عزیزِ امسال. #ولاکس

بیست و هفتمین روز از سومین و گرم‌ترین ماهِ سال هزار و چهارصد و سه. به رسم همیشه، بوستانِ لاله، ۱۶ آذر، انقلاب، و آزادی. خدایا برای این چیزایی که وسط زندگیمون میذاری تا از پا در نیایم شکرت. #ولاکس

دیروز، سه شنبه، ۱۶ مرداد چهارصد و دو. سرزمین تمدن ها یه نقطه دور از برج میلاد ولی خوشگل. #ولاکس

مسیر مشایه اربعینِ سال ١٤٤٦ و ۱۴۰۳ ، طریق العلما و ماجراهاش. #ولاکس

بخشی از مسیر مشایه و اربعینِ سال ١٤٤٦ و ۱۴۰۳ موکب های ساده و بی ریاش، و لحظاتِ وصال. #ولاکس

۲۸ صفرِ ۰۳ شله زرد پزون، شهادت پیامبر و امام حسن. #ولاکس

هیجده شهریورماهِ چهارصد سه، با مبینای صورتی. #ولاکس

رویدادِ هزار امید یا سیمرغ [واقعیت درست نمیدونم کدوم]. درسته که از هفت روز رویداد من سه روزش رو بودم ولی واقعا جالب بود، خوشگذشت و بهم کیف داد. #ولاکس

بیست و نُهمِ آخرین ماه تابستون چهارصد و سه. ریحانه، چاقو، گُلِ مهتاب، وحید یامین پور، انقلاب، عطر فروشی ایستگاهِ توحید، بوستانِ گفتگو، بستنی، برج میلاد، کنسرتِ مجال، اتوبان همت، آب یَخ، میعادِ گوگولی، پل آهنگ، سوخاری کیلویی، شربت بیدمشک. #ولاکس

سیزدهمِ مهرماهِ چهارصد و دو. یک هفته بعد از شهادت سید مقاومت و چند روز بعد از حمله‌یِ موشکی ایران، ما در مقتدرانه ترین نماز جمعه و تجمع تاریخ ایران زمین. خدایا شکرت که آقا رو به ما دادی، امیدوارم شکرگذار این نعمت باشیم. #ولاکس

بیست و دوم مهر ماه، شروعِ یه زندگی واقعا جدی، واقعا جدی! #ولاکس

امروز، شنبه اوایل آبان ماهِ چهارصد و سه. آبان همیشه قشنگه ها، اینم از شواهد. #ولاکس

سه شنبه، چهارمین روز از هفته انیمیشن، دانشگاهِ تهران. از صبح کارگاهِ انیمیت، استاپ موشن و تحلیل آثار میازاکی. دوستش دارم، هر چیزی که این شمع رو در من شعله ورتر میکنه دوستش دارم. این فضا، این آدما این دغدغه. این وسط دیدن آدمایِ قدیمی مهربون و گوگولی و دوستداشتنی هم مضاعف میشود بر خوشحالی‌های دیگر. #ولاکس

چهارشنبه، دهم آبان ماهِ چهارصد و سه. هفته انیمیشن‌هم تموم شد.‌ یه پایان خوبِ و امید بخشی که حال ندارم براتون ازش بگم بچه ها چون خواب، نعمت بزرگ و مهمیه که خدا ازم چند شبه گرفته😭. #ولاکس

پنجشنبه دَه آبان ماهِ هزار و چهارصد و سه، آخر یه هفته به شدت سخت و پر کار، باغ کتاب با ریحون‌علی. یه پایانِ به شدت خوب برای این هفته. کارت یه میلیونی، پاستا، کتاب، سرود ملی، ماندانا، گلوبند، مگه دوسم نداشتی؟، یه مکعب آبرنگ، چشم و خوشحالی. #ولاکس

چهل و پنجمین روز پاییزِ هزار و چهارصد و سه، اکران سایه سرو، دانشگاهِ تربیت مدرس، بوستان، جوب، گردبند، بازارچه، سوره مهر، دونات، بی‌پولی. #ولاکس

اینم آخرِ آبان ما، با یه پایانبندیِ خوش. چیزایِ رنگی رنگی و خوشگل که بیا از خیرِ ذکر تک‌تکشون بگذریم و فقط شیرینیش بمونه زیر زبونمون. #ولاکس

بعدش اذیت شدم یکم ولی امروز، روزِ خوبی بود. روزی که آدم یه نسخه خیلی بهتری از خودش رو به یاد میاره قطعا خوبه، و برای من دوباره اتفاق افتاد. خوشحالم. خدایا بخاطر رفیقایِ خوبی که بهم دادی ممنونم. #ولاکس

از اول تا نیمهِ هفتهِ سوم آذر ماه عزیز. روزهای سختی که توش هم قهقهه داره هم گریه. هم هفته انیمیشن داره هم نا امیدی از زندگی. ولی با این حال شما ببین چقدر همه چیز این چند روز خوشگل بوده، ای خدا شکرت. #ولاکس

بیستمین روز از آذر ماهِ چهارصد و سه. سومین روز هفته انیمیشن که تبدیل به اختتامیه شد متاسفانه، و پارک ملت و ماجراهاش. #ولاکس