امروز برای اولین بار در طول زندگیم از طلق بالای روسری استفاده کردم واقعا قبل از اینم همینقدر صاف بود فقط الان یه چیزیم رو کلَمه که آزادی عملمو سلب کرده😭
خدایا، امیدوارم ته این سختیایی که دارم میکشم الان، یه چیز خوب برام جایزه گذاشته باشی وگرنه تو میدونی من چقدر هنوز برای این مرحله نانازی و نا آمادهم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
امروز، شنبه اوایل آبان ماهِ چهارصد و سه.
آبان همیشه قشنگه ها، اینم از شواهد.
#ولاکس
یاسهاسبزخواهندشد ؛
اولین روز از هفته انیمیشن در دانشکده سینما و تاترِ داشنگاه هنر. دیر رسیدیم و کم گوش کردیم ولی دوباره باعث شد یادم بیاد، این واژه این مفهوم این هدف توی ذهنم بیاد جلوتر و بیشتر دوستش بدارم.
میدونی من خوشحالم. این روزها فقط فکر میکنم که خدا قطعا و حتما یه چیزی برام در نظر داره. یه چیزی که اگر یه جای دیگه ای در موقعیت دیگه ای بودم رخ نمیداد. شاید قراره رشد کنم، شاید بیشتر از قبل، شاید هدف باید از این مسیر بگذره شاید، شاید، شاید... هرچیزی که هست من اعتماد کردم و خداهم کم بهم لطف نداشته تا اینجا. دستتون درد نکنه اوس کریم.
اینقدر روزا تند تند میگذرن که حس میکنم دو روز دیگه یکی میزنه رو شونم میگه به اول آذر ماه سلام کن.
توی پاییز و کلا فصل سرد لطفا و واقعا همه احساساتتون رو نادیده بگیرید، خوب یا بدش فرقی نمیکنه. پاییز باعث میشه فکر کنید واقعیه ولی همش کیکه.
هدایت شده از - قرین -
خدایا لطفاً امروز سینهام را گشاده گردان و کارها رو برام آسون کن ! خدایا منظورم همون : واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولیِ خودته:)))
یه وقتایی اگر همونجایی که هستم این بغضو تخلیه نکنم، میمونه، تپلی میشه، میاد بالا و شبم که بشه، غمباد میشه.