eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
617 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
این زندگی به من یه گربه نارنجی تپلی بدهکاره.
هدایت شده از سبز جاندار"
752.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای کاش....
مبینا امشب میگفت قبل از کنکور بیشتر خوش می‌گذشت، راست میگه واقعا. سال کنکور اینقدر برام پر بار بود که تابستون نیست.
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
مَه‌تاب شبِ چهارده؛
تو شبیه ماهی، هیجوره نمیشه اون چیزی که ازت دیده و شنیده میشه رو توصیف کرد. اون رگه های دستت، اون چین خوردگی کنار چشات، اون لبخندِ مروارید نشونت، فاصله چونه تا لبت یا حتی صدات.. صدات، صدات، صدات. صدایت، صدایِ تو. بهم بگو رمز و رازش چیه؟ اینکه صداها اینقدر با جزئیات و با دقت توی ذهن ادما حک میشن؟ دقیقا تا اونجا خوب و دقیق یادت میمونن که نترسی.. وقتی بترسی شروع میکنن کمرنگ شدن،کم جزئیات شدن. اونوقت محکم ترین خاطراتت از ماهِ غیر قابل وصفت رو از دست میدی. اره خب تو ماهی و من نمیتونم برای بقیه بگم که ازت چی شنیدم ولی خودت میدونی چقدر تلاش میکنم این دیالوگ ها از زبون تو، اون فراز و فرود نوات از ذهنم پاک نشه. از پاک شدن صداها میترسم اونم صدای کی؟ امشب، شب چهارده غمگین ترین ماه سال برای من، با نگاه به ماه و یاداوری صداها خواهد گذشت..
آدمِ اونی باش که تو زندگیش هیچ آدمی نداره.
از فرو رفتن در جایی که برای من نیست و من و بقیه از بودن در کنار هم معذبیم دردُم میاد. حس میکنم نشستم عقبِ به ماشین فسقلی تنگ و دو تا مسافر گنده چقر بد بدن نشستن دو طرفم. تنگه.
تمام رکود های قبلیِ ساعاتِ فیلم دیدنم رو شکستم. بعد از کنکور واقعا داره خوش میگذره. درسته یکم دیره ولی بهتر از هیچیه.
تیر واقعا چقدر دوست نداشتنی گذشت برام و مرداد جقدر دوستنداشتنی تر آغاز شد. این به این معنی نیست که تیر اصلا لحظات خوب نداشت و مرداد قراره تا انتها بد پیش بره. شاید فردا، یه شروع دوباره باشه، مثل هر روز. بیاید به مردادِ هرچند گرم خوب فکر کنیم. کسی چه میدونه من چه دیوونه ایم هوم؟
مهم نیست که چقدر از اون آرزو ها دور یا بهشون نزدیکم. مهم نیست که اگر برای کسی بگمشون ممکنه احمق به نظر برسم. مهم نیست که مثل بقیه فکر نمیکنم نمیشه. مهم نیست که در گذشته چطور آدمی بودم و چیکارا کردم مهم نیست که چقدر دیره مهم اینه که ماهی هنوزم تازه‌ست و اون حانیه ای هم احمقه منم، اونی ک قبلا بودمم من بودم و اونی که آرزو های بزرگ داره هم باز منم. پس چیزی برای سرزنش، ایستادن یا غصه خوردن نیست، هرروز یک گام به سمت جلو، به سمت اتفاقات بزرگ.