تا مدتها دیگه برنامه تشکیل خانواده و فرزندآوری ندارم. دومی رو خیلی بیشتر. بچهها غیرقابل تحملن.
روزهای دهه سوم که جمع میشیم و حسینه پر از صدای صلوات و شلوغی میشه موقع کار، بهترین روزهای زندگیمه.
توّلدِ دخترِ خوشقلمِ خوشصدایِ خوشمشربِ خوشپوشِ خوشگلمه:))))
یاسهاسبزخواهندشد ؛
توّلدِ دخترِ خوشقلمِ خوشصدایِ خوشمشربِ خوشپوشِ خوشگلمه:))))
یک هفته آتی، تولدش رو جشن میگیریم چون انسان تولدیایه بچم.
خدایا بگو که فقط من نیستم که دارم به کارام نمیرسم، همه دارن نمیرسن، بگو لطفا اینو.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
خدایا بگو که فقط من نیستم که دارم به کارام نمیرسم، همه دارن نمیرسن، بگو لطفا اینو.
واقعا میخوام شیون کنم.
ژوژمانهامون افتاده آخر مرداد..
این وسط یه اربعین داریم که دقیقا همون آخرای مرداده و تا برگردیم دیگه زمانی برای ژوژمان ها نمیمونه..
از اونور من یه عالمه برنامه ریز و درشت داشتم برای تابستون..
و از یه سمت دیگه الان درگیر یه چیز دیگهای هم شدم.
بچهها تو رو خدا دعام کنید، واقعا و جدا.