eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
618 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
من خودمم فکر نمی‌کردم اینقدر استاکرِ خوبی باشم پهلوون!
میدونی چی شد؟ شاید تا قبلش هم حدس میزدم ولی امشب مطمئن شدم یه نفری که نباید و شاید نمیخوام همه اتفاقاتِ خوب و بد زندگی من رو میخونه و از همش باخبره و حتی شاید میدونه مسبب خیلی‌هاشه ولی در واکنش بهش هیچکاری نمیکنه. خیلی وحشتناکه بچه‌ها. این تا الان یه شوخی یا حتی امیدواهی مسخره بود. ولی الان خیلی وحشتناکه که شاهد تمام فروپاشی‌های روانی من بود ومنِ احمق هیچوقت یاد نگرفتم اینقدر خودم رو بروز ندم..
سلام رفیقِ روزهای بزرگسالی من. بزرگ شده‌ایم میبینی که؟ پیش‌تر فکر میکردم من و دوستانم تا همیشه در بزرگسالی خواهیم‌ ماند، اما انگار واقعا بزرگ شدیم مبین‌آ. و تو دیشب شمعِ نوزده را فوت کرده‌ای. من هم فکر میکنم مثل همیشه به چهارسال از این نوزده سالی که من هم همراه تو بودم وقتی پله‌هایِ زندگی را یکی یکی بالا میرفتی. دستانِ ما در دستِ‌هم بود وقتی زمستان سرد تر از همیشه همه رو بغل گرفته بود. و یکدیگر را در آغوش کشیدیم زمانی که دستان دنیا سعی کرد مارا از هم دور نگه‌دارد. من با تو خیلی چیز‌هارا یاد گرفتم. آن‌روزها شاید دیگرانی که از روی نیمکت های بی احساسشان به ما نگاه میکردند با خود میگفتند:«این دوتا دیوانن.» یا شاید میگفتند:«جفتشون عقل ندارن.» ولی ما خودمان میدانستیم، پَسِ خنده‌هایِ بلندمان، هر بار دور از چشم دیگران در آغوش هم می‌گریستیم و یک مراحلی را پشت سر می‌گذاشتیم که آنقدرهاهم احمقانه به نظر نمیرسید. حالا شاید زندگی روزمره مارا از هم دور کرده باشد (اندکی)، اما من همچنان منتظرِ شنیدن صدایت یا دیدنِ صورتت روی صفحه گوشی میمانم. منتظر میمانم برای همان تعداد روز‌های کمی که در سال یکدیگر را میبینیم و دنیایِ پیرامون را به آتش میکشیم. من تا همیشه برای رفیقم که من را در احمقانه‌ترین حالاتم دیده‌است منتظر خواهم ماند. دوستت دارم و فقط خواستم بهت یادآورشوم که از سال گذشته تپل تری اما به غایت خوشگل‌تر. تولدت مبارک نیمه‌یِ دیگرِ من. -
دو شبه که هر یک ساعت یه بار، کشفی که پریشب کردم رو یادم میفته و دوباره از اول شوک میشم. و هربار از شدت وحشتناک بودنش یه بار دیگه دلم میخواد گریه کنم. آدمِ بدی هستی، از دور اینطور به نظر نمیرسید...
من واقعا جامعه‌شناسی رو نمیتونم بفهمم. دستِ خودم نیست. من که نمیخواستم انسانی بخونم! این خیانت به انتخابِ دانشجوعه واقعا. بابا من اومدم هنر یزید‌ها. جامعه‌شناسی چی میگه؟ از کلاسِ فلسفه‌یِ اون رشته فرار کردم که برسم به جامعه‌شناسی؟ سیروسعلی؟
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فردا امتحانه حانیه، بخواب زنِ حسابی.
امروز، روزِ عجیب و جالب و دوستداشتنی‌ای بود.
من یه گوشیِ با کیفیت برای خودم میخوام که عکس‌هام دست بقیه نباشه.
حس میکنم گاهی دلم میخواد بعضی گارد‌هارو بشکنم، تو بعضی فضاها باز تر عمل کنم و.. اما خودم از دور اون آدمی هستم که پر از گارد و موافقِ وجودشه ولی در حقیقت اینطور نیستم. شاید متوجه نشید چی میگم ولی دقیقا همین.