یاسهاسبزخواهندشد ؛
نورا قرار بود سر کلاس بیاد پیشم ولی آخر کلاس با یاسی اومدن و به مکالمه بینمون با استاد شکل گرفت، که
باباس، چون امروز دست کشید رو سرمون و گفت گور بابایِ هرکی جز شماست و اذیتتون میکنه. عینِ باباهای سوپرهیرویی میمونه. و یه جمله شاهکار دیگههم گفت درباره زندگی : میخوای اذیتمون کنی؟ سخت بگیری؟ باشه به کوری چشمت منم میرم عاشق میشم، میرم هرکاری دلم بخواد میکنم. نمیتونم نظم و قوانین تو رو عوض کنم ولی میتونم باهات مقابله کنم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
باباس، چون امروز دست کشید رو سرمون و گفت گور بابایِ هرکی جز شماست و اذیتتون میکنه. عینِ باباهای سوپر
جمله جالبی بود حالا فارغ از درست و غلط بودنش.
امروز توی دفترِ جامعه برای یکی از بچهها تولد گرفتن آقایون، و صداشون کُل ساختمون رو برداشته بود. یه وقتهای اینطوری میگم که کاش پسر بودم چونکه جمع های پسرونه خیلی خلاقانهست و توش خوش میگذره.
چقدر دوشنبهیِ پر اتفاق، سوررئال و عجیبی بود. دوشنبهها طلاییه، این یکی طلایی تر. کاش فردا دوباره دوشنبه بود.
+ من با اجازتون فیلمنامهتون رو خوندم، بیخشید یعنی ریحانه برام فرستاد خوندم دیگه..
- منطقیه واقعا
* دیدین چقدر مسخره بود؟
+ چی؟ آره یعن-
* دیدی گفتم مسخره بود؟
- واقعا مسخره بود؟
+ نه نه نه نبود بابانینثگسمشنثمث
هدایت شده از MoWji 🌊
من چندین ساعت منتظر بودم اینو بذارید اینجا و بگم که آیا واقعا کاری که با من کردن خلاقانه بوددد؟
بیشتر وحشیانه میشه بهش گفت تا خلاقانه.
اصلا اونش مهم نیست، خوش نگذشت بهتون خدایی؟😭 خیلی خوشگذشته کاملا مشخصه😭
هدایت شده از MoWji 🌊
اگر از هوای اونجا یک ثانیه استنشاق میکردید احتمالا نظر متفاوتی داشتید
یاسهاسبزخواهندشد ؛
اگر از هوای اونجا یک ثانیه استنشاق میکردید احتمالا نظر متفاوتی داشتید
از بیرون خیلی هیجان و وسوسه انگیز بود ولی:)))))))))
هدایت شده از MoWji 🌊
من یچیزی میدونم که تویِ کوچکِ نفهمِ فانی، نمیدونی