دیده ام خورشید را در خواب ، تعبیرش تویی
خواب دریا و ماه شب مهتاب ، تعبیرش تویی.
#حسین_منزوی
به بامِ اُنس تو خو کردهام چون کفترِ جلدی
که از هر گوشهای پر وا کنم، پیش تو میآیم
#حسین_منزوی
بشارتی به من از کاروان بیار ای عشق
همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟
#حسین_منزوی
من همان شاعِر مَستم که شبی باخت تو را
با دلی غم زده یک جُرعه غَزل ساخت تو را
تا تو نوشَش بُکنی،وقت خداحافظ شــد
هِق هِقم وای،غریبانه چه بِنواخت تو را
#حسین_منزوی
شبیهِ بغض نوزادی که ساعت هاست میگرید
پُر از حرفم کسی اما زبانم را نمی فهمد..
#حسین_منزوی
پناهِ غربتِ غمناکِ دستهایی باش
که دردناکترین ساقههای تنهایی است
#حسین_منزوی
مجال بوسه به لبهای خویشتن بدهیم
که این بلیغترین مبحث شناساییست!
#حسین_منزوی
دلت چه شد که از آن شور و اشتیاق افتاد؟
چه شد که بین تو و من، چنین نفاق افتاد؟!
#حسین_منزوی