؛

سحر کرشمهٔ چشم‌ت به خواب میدیدم؛

،، روز‌های آخر ِشهریور ماه هم رسید محبوب ِمن، شهریور که تمام می شود، گرمای دل هم ته میکشد، تمام می‌شود بعد ما می‌مانیم و روزها‌ی بی‌جان ِمهر ما می‌مانیم و کوچه‌های بی‌قرار آبان می‌دانی تلخی اینجاست که تا آذر هم شاید نرسیم؛ ١٧:١٥ مجنون نوشت .

چونکه حوصلم سر رفته بود .

دلم کنسرت علیرضا قربانی میخواد که برم داد بزنم بخونم مرا که از ندیدن تو خسته‌ام ببخش ..

اگر دلمون گیر کرد چی؟!

هنذفری‌ت و بیار آروم یجا گوش بده .

1:34

؛

،، ایدئولوژی بزرگ به انسان کوچیک نیاز داره، انسان کوچیکی که نباید بزرگ بشه، انسان بزرگ برای ایدئولوژی اضافی ِو کار کردن باهاش راحت نیست، دردسر ساز ِ .

بیروت .

،، نقش ِما گو ننگارند به دیباچه‌ی عقل هرکجا نامه‌ی عشق‌ است نشان ِمن و توست .

چشمات .

من همتام و جز همتا بودن چیزی در چنته ندارم .

اون پادکست و که اولین بار فرستادی یادته ؟ همون .

،، به قول ِدریانوردان؛ کشتی لنگرگیر شده چنین عبارتی باید برای ترجمه‌ی بحران ِحالم .. کشتی لنگرگیر شده، دوباره راه می‌افتد آیا ؟

این صدا .

بوی پاییز .

،، حافظه . ضعف . خاطرم پراکنده‌ی خیال‌ها، که می‌پراکنند چون دود بر دیوار | آلفونس .

ای دریغا پاره دل، جفت ِجان .

t.me/Peermemories . اینجام(:

آهوان گم شده‌اند در شب ِ دشت آه از آن رفتگان بی‌برگشت(:

این مدت که دور بودم از اینجا، با ایتا قهر بودمو میل ِسخن نبود منو، متوجه شدم این همتا، همتای من نیست این همتا بیگانه‌ست با من، غریب ِو نمی‌شناسمش .

-

اینجا هیچ‌کس هیچی یادش نمی‌ماند، مغزها درگیر؛ گفت و گوها پر از وقفه، رشته‌ی کلام مدام از دستم در می‌رود؛